مطالعات جدید در حوزه دانش مدیریت منابع انسانی نشان میدهد که کارکنان نقش بسیار تعیین کنندهتری در مقایسه با سایر عوامل در موفقیت شرکتها و سازمانهای مردم نهاد و حتی دستگاههای دولتی نسبت به باورهای گذشته دارند و این نقش و تاثیرگذاری با پیشرفت دانش و شیوههای جدید مدیریت منابع انسانی رو به افزایش است بنابراین سازمانها، نهادهای مردمی و مدنی ودستگاههایی که دنبال پیشرفت و موفقیت بیشتر و تسریع تحقق اهدافشان هستند باید در پی راهکارهای نوین مدیریتی باشند که مهمترین آن مشارکت حداکثری منابع انسانی در فرایندهای تصمیمگیری اداره تحت مسئولیتشان است واقعیت این است که کارشناسان و خبرگانی که سیر تحولات و موفقیت شرکتها را مورد بررسی قرار دادهاند، زمانی دلیل توفیق و پیشرفت برخی موسسات را در داشتن منابع مالی، تجهیزات فنی مورد نیاز و سرمایه کافی میپنداشتند، یا اینکه وجود طرح و نقشه و برنامه معین برای اجرای پروژه را مهمتر میدانستند، برخی متخصصان نیز استفاده از منابع اولیه با کیفیت را خیلی تاثیرگذار و تعیین کننده میپنداشتند. تعدادی از خبرگان موضوع نیز بهکارگیری مدیران متخصص با تحصیلات مرتبط را ضروریتر و با اهمیتتر برای دستیابی به اهداف تصور میکردند اگرچه همه این عوامل نقش خود را در دستیابی به اهداف بنگاههای اقتصادی و اجتماعی دارند و هیچ یک را نباید کم اهمیت شمرد و هر یک در جای خود دارای اهمیت است اما جایگاه منابع انسانی تاثیرگذاری بسیار بااهمیتتری دارد البته موضوع مهمتر چگونگی مشارکت و مسئولیتی است که به منابع انسانی داده میشود. یعنی در صورتی کارکنان تاثیرگذاری واقعی در تحقق اهداف موسسه دارند که در فرایندهای تصمیمگیری و روش اداره موسسه نقش موثر داشته باشند و موسسههای ذیربط مانند یک شرکت سهامی و تعاونی به صورت مشارکتی اداره شود و کارکنان فقط مجری دستورات نباشند بلکه در فرایندهای تصمیمگیری به صورت جدی مورد مشورت قرار گیرند و حرفشان شنیده شود یعنی در تصمیمگیری مشارکت واقعی و سهم مشخص داشته باشند نه آنکه صرفا مجری دستورات مقامات بالاتر و تابع بوروکراسی اداری و سلسله مراتب سازمانی باشند.
* نبیاله عشقیثانی
فعال اجتماعی