یعنی دکتر عارف وارد دولت روحانی نشد اما در انتخابات 1400 پس از انصراف آقایان زاکانی، قاضیزاده هاشمی و... مشاهده شد که این اشخاص در دولت به کار گرفته شدند. آیا مسئله ما این نیست که باید نامزدهای ریاست جمهوری براساس اصل 115 قانون اساسی از رجال سیاسی و مذهبی باشند؟ یا به عبارت دیگر مفهوم اصل مذکور در قانون اساسی از منظر مردم نمیتوان تعبیر کرد که رجال سیاسی مذهبی همان مرد میدان باید باشند؟ سوال مهمتر این است که اینان چه رجالی هستند که هر چهار سال یکبار وارد کارزار انتخاباتی میشوند و سپس به صورت دستهجمعی به یک نامزد حمله میکنند و در آخرین روز انتخابات از مناظره کنارهگیری میکنند و سپس پاداش خود را در تقسیم غنایم اخذ میکنند. آیا افرادی که با این رویکرد وارد انتخابات میشوند، میتوان اسم رجال را برای آنها برگزید؟ در مناظره دوشنبه شب انتخابات ریاست جمهوری حداقل دو نفر از نامزدها در بیان مطالب و همچنین اعلام مواضع خود درخصوص سوالات مطرح شده توسط کارشناسان رفتار و کنشی از خود نشان دادند که در افکار عمومی اینگونه تلقی شده است که درنهایت این نامزدها از مبارزه انتخابات انصراف خواهند داد و اصطلاحا به نفع نامزدی که میتواند رقیب اصلی باشد کنارهگیری خواهند کرد. تکرار این موضوع در دو انتخابات پشتسر هم آیا مفهوم رجال مذهبی سیاسی را مورد ابهام قرار نمیدهد؟ گرچه به نظر میرسد با توجه به وجود فضای مجازی و انتشار مواضع نامزدهای ریاست جمهوری هم در انتخابات گذشته و هم در انتخابات جاری، انتخاب را برای مردم راحتتر خواهد کرد و مردم حتما پاسخ اینگونه نامزدها را در روز رای گیری خواهند داد.
*هادی حقشناس
اقتصاددان