لزوم اصلاح رویه در سیاست خارجی
در ماههای اخیر، محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق، کوشیده است سیاست خارجی متوازنی را در پیش بگیرد. سیاستی که مبتنی بر بهبود روابط بغداد با کشورهای منطقه، حفظ ارتباط سازنده با ایران و همزمان تقویت مناسبات با ایالات متحده آمریکاست. این رویکرد باعث شده است برخی تحلیلگران از احتمال ایفای نقش میانجی از سوی عراق در کاهش تنش میان ایران و آمریکا سخن بگویند. البته السودانی نیز خبرهایی در این مورد داده است.
با این حال واقعیت این است که میزان تأثیرگذاری سودانی در این مسیر با اما و اگرهای جدی همراه است و نمیتوان نقش او را بیش از حد بزرگنمایی کرد. نخست باید به این نکته توجه داشت که در ساختار سیاسی ایران اختلاف با آمریکا اغلب نه بهعنوان یک مسئله مقطعی یا قابل مدیریت بلکه بهصورت یک تعارض ذاتی و ریشهدار تعریف میشود و به دلیل همین نگاه است که تلاش برای میانجیگری چه از سوی عراق و چه از سوی دیگر بازیگران منطقهای با محدودیتهای جدی مواجه است. در چنین شرایطی، این پرسش اساسی مطرح است که سودانی دقیقا از کدام طرف و با چه اختیاراتی میتواند نقش میانجی را ایفا کند، آن هم در حالی که کانالهای ارتباطی مؤثر عملا بسته شده است؟ روشن است که وقتی درهای دیپلماسی بسته باشد، نهتنها کاهش فشار به سختی صورت میگیرد بلکه هزینههای آن بهطور عمده بر دوش مردم قرار میگیرد. اکنون رئیسجمهور از وضع نامناسب اقتصاد کشور سخن گفته و شرایط را دشوار توصیف کرده است. بدیهی است هر اندازه که تعاملات خارجی محدودتر شود و ارتباط با اقتصاد جهانی تضعیف گردد، باید منتظر افزایش قیمت کالاهای مصرفی، کاهش قدرت خرید مردم و نارضایتی اجتماعی بود. در چنین فضایی انتظار اینکه کشوری مانند عراق حتی با وجود روابط نسبتا خوب با آمریکا و برخی کشورهای عربی، بتواند گرهی اساسی از روابط ایران و آمریکا بگشاید، چندان واقعبینانه نیست. سودانی، با همه تلاش و نیت مثبتی که ممکن است داشته باشد در مقایسه با پیچیدگی و عمق اختلافات تهران و واشینگتن، بازیگری نه چندان موثر محسوب میشود. ریشه این اختلافات بیش از آنکه در بیرون از مرزها قابل حل باشد به تصمیمات و رویکردهای ایران باز میگردد. مسئله اصلی این است که برای رسیدن به هر تحول قابل اعتنا لازم است در درون کشور وحدت نظر شکل بگیرد. حل مشکلات سیاست خارجی بدون تحول در سیاست داخلی و بدون اجماع در سطوح تصمیمگیری امکانپذیر نیست. آنچه امروز بیش از هر چیز در عرصه سیاست داخلی و خارجی کشور مشاهده میشود، نشان دهنده اجماع برای انجام عمل به قصد تحول نیست؛ وضعیتی که نه به تصمیم قاطع منجر میشود و نه به اصلاح مسیر. و این خود به یکی از موانع اصلی حل مسائل تبدیل شده است. تا زمانی که این وضعیت به اجماع و اقدام تغییر نکند، نمیتوان انتظار داشت مشکلات مزمن کشور چه در حوزه اقتصاد و چه در عرصه سیاست خارجی حل و فصل شود. اصلاح رویه در سیاست خارجی، نیازمند شجاعت در تصمیمگیری پذیرش واقعیت و باز کردن مسیر برای طرح گفتوگو برای تامین منافع ملی است. بدون چنین اصلاحی نه میانجیگری سودانی و نه تلاش هیچ بازیگر دیگری، قادر نخواهد بود گرهی از بحرانهای موجود بگشاید.
علی بیگدلی
کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر