«آرمان ملی» روابط ایران و آژانس بینالمللی هستهای را تحلیل میکند
تهران و اروپا در بنبست هستهای
آرمان ملی- سیاوش پورعلی: پرونده هستهای ایران باردیگر در یکی از حساسترین مقاطع خود قرار گرفته است؛ مقطعی که در آن فضای سیاسی، حقوقی و فنی پیرامون برنامه هستهای کشور، پیچیدهتر از گذشته و مملو از نشانههای تقابل و بیاعتمادی متقابل شده است.
تحولات تازه در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهویژه صدور قطعنامه اخیر، نشان میدهد که رویکرد غرب نسبت به ایران نه به سمت کاهش تنش، بلکه در مسیر تشدید فشارها و بازتعریف انتظارات گذشته پیش میرود. این مسیر تازه، بر پایه بازگرداندن پرونده ایران به چارچوبهای نظارتی سالهایی است که فضای امنیتی شدیدی بر برنامه هستهای ایران حاکم بود و مجموعهای از محدودیتها از سوی شورای امنیت اعمال میشد. البته برخی تحلیلگران معتقدند که اروپا از این اهرم برای فشار مذاکراتی به ایران استفاده میکند. در این میان، آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در جایگاهی قرار گرفته که باید نقش فنی خود را با فشارهای سیاسی بازیگران غربی متوازن کند؛ نقشی که طی ماههای اخیر بر اثر حملات نظامی به برخی تأسیسات ایران و واکنش تهران به این حملات پرتنشتر شده است. در ادامه باید به این مورد اشاره کنیم که ایران معتقد است روند واکنشها و تصمیمات اخیر آژانس و کشورهای اروپایی با واقعیتهای فنی و شرایط امنیتی کشور همخوانی ندارد و نمیتوان انتظار همکاری بیقیدوشرط داشت، در حالی که بخشهایی از زیرساختهای هستهای کشور مورد حمله قرار گرفته و فضای بیاعتمادی تشدید شده است. در سطح بینالمللی نیز شکاف میان دو رویکرد اصلی رویکرد فشار حداکثری غرب و رویکرد مخالفت با سیاسیسازی آژانس که از سوی ایران، برخی قدرتهای غیرغربی و حتی بعضی شرکای بینالمللی مطرح میشود؛ عمیقتر شده است. نتیجه این وضعیت، شکلگیری نوعی بنبست سیاسی است که آینده گفتوگوهای فنی و توافقات پیشین را با ابهام روبهرو کرده است. در چنین فضایی، هرگونه اظهارنظر یا ابتکار جدید از سوی آژانس میتواند نقشی تعیینکننده در شکلدهی به مسیر آینده روابط ایران و نهادهای بینالمللی داشته باشد. در ادامه به جزئیات بیشتری میپردازیم.
بنبست ایران و آژانس
پس از تصویب قطعنامهای جدید علیه ایران آن هم بدون اشاره به حملات نظامی آمریکا به تأسیسات هستهای کشور، فضای همکاری تهران و آژانس وارد مرحلهای حساس شده است. همزمان با افزایش فشارهای سیاسی از سوی تروئیکای اروپایی و آمریکا، مقامات ایران تأکید دارند که اقدامات آژانس ماهیت سیاسی یافته و توافقات پیشین نیز با این روند عملاً بیاعتبار شده است. در چنین شرایطی، اظهارات اخیر مدیرکل آژانس درباره ضرورت «تعامل مجدد» با ایران اهمیت بیشتری پیدا میکند. در این مورد رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در سخنرانی خود در مانیل اعلام کرد: «ما خواهان آن هستیم که بهطور کامل با ایران تعامل مجدد داشته باشیم تا بتوانیم فعالیتهای بازرسی از سایتها و تأسیسات هستهای آن را از سر بگیریم.» او در سخنانش اشارهای به همکاریهای طولانیمدت ایران با آژانس نکرد و تمرکز خود را بر ضرورت بازگشت بازرسان و احیای فعالیتهای نظارتی معطوف کرد. این اظهارات در حالی مطرح شد که چند روز پیش، به ابتکار کشورهای اروپایی و آمریکا، شورای حکام آژانس قطعنامهای صادر کرد که در آن از ایران خواسته شده «بدون تأخیر» اطلاعات کامل درباره وضعیت ذخایر اورانیوم و سایتهای هستهای مورد حمله قرارگرفته ارائه دهد. قطعنامهای که هیچ اشارهای به حملات آمریکا ندارد. در پی صدور این قطعنامه، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، اعلام کرد که توافق قاهره که درباره نحوه دسترسی بازرسان امضا شده بود، پایانیافته تلقی میشود. رضا نجفی، نماینده دائم ایران در وین نیز این قطعنامه را «غیرسازنده و کاملا سیاسی» توصیف کرد. همچنین میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه، با انتقاد شدید از این قطعنامه گفت: وضعیت پرونده هستهای ایران به «بنبست کامل» رسیده و مسئولیت آن مستقیما بر عهده سه کشور اروپایی و آمریکا است. او هشدار داد که پیامدهای این تصمیم شورای حکام بهزودی آشکار خواهد شد.
ادامه سیاستهای ضد ایرانی
قطعنامه جدید شورای حکام که با ۱۹ رأی موافق تصویب شد، از ایران میخواهد فورا دسترسیهای گسترده، اطلاعات کامل و همکاری فنی بیشتری به آژانس ارائه دهد. در غیر این صورت، موضوع ایران با اقدامات شدیدتر، از جمله احتمال ارجاع دوباره پرونده به شورای امنیت، مواجه خواهد شد. لحن این قطعنامه برخلاف موارد مشابه در دو سال گذشته، توصیهای نیست بلکه الزامآور و سختگیرانه است. نکته مهم دیگر، درخواست از آژانس برای گزارشدهی بر اساس قطعنامههای شورای امنیت بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ است؛ قطعنامههایی که با اسنپبک سه کشور اروپایی دوباره فعال شدهاند. از سال ۲۰۱۵ و پس از اجرای برجام، آژانس گزارشهای خود را بر مبنای قطعنامههای شورای امنیت تنظیم نمیکرد، اما اکنون با پایان قطعنامه ۲۲۳۱، دوباره موظف به گزارشدهی بر اساس آنها شده است.
بازگشت قطعنامهها
فعال شدن مجدد این قطعنامهها به معنای درخواست برای بازگرداندن برنامه هستهای ایران به وضعیت حدود دو دهه پیش است؛ از جمله تعلیق غنیسازی، توقف تحقیق و توسعه، توقف پروژههای آب سنگین و اجرای کامل پروتکل الحاقی و کد اصلاحی ۳.۱ این در حالی است که برنامه هستهای ایران پس از خروج آمریکا از برجام به مرحله «بیبازگشت» رسیده و توسعه آن در حوزه غنیسازی، ساخت سانتریفیوژ پیشرفته و سطح دانش فنی بسیار فراتر از توان و ظرفیتهای آن سالهاست. همزمان با توسعه هستهای ایران، سطح نظارت آژانس بهویژه پس از اعمال فشارهای آمریکا کاهش یافت و اجرای پروتکل الحاقی و دسترسیهای فراپادمانی متوقف شد. پس از حملات نظامی آمریکا و اسرائیل به برخی سایتهای هستهای ایران، محدودیتهای نظارتی حتی در چارچوب پادمان نیز افزایش یافت؛ بهگونهای که بازرسان ماههاست اجازه ورود به برخی سایتهای آسیبدیده را ندارند.
بازگشت به دهه 2000
گزارش اخیر گروسی تأکید میکند که اجرای پادمان قابل «تعلیق» نیست، ادعایی که ایران آن را رد کرده و به سوابق مذاکرات تدوین موافقتنامه پادمان اشاره میکند که در شرایط جنگی، اجرای عملی این تعهدات ممکن است مختل شود. ایران یادآور شده است زمانیکه آژانس خود بهدلیل وضعیت امنیتی بازرسیها را متوقف کرده، نمیتواند از ایران انتظار اجرای کامل و بیقیدوشرط داشته باشد. با بازگشت قطعنامههای شورای امنیت، از این پس مطالبات آژانس تمام سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۰۶ را دربر میگیرد؛ مسألهای که با توجه به پیشرفتهای غیرقابل بازگشت برنامه هستهای ایران، تعاملات آینده را پیچیدهتر خواهد کرد. تلاش غرب برای عقب راندن ایران به وضعیت دو دهه قبل، شکافی بزرگ میان انتظارات سیاسی غرب و واقعیتهای فنی برنامه هستهای ایران ایجاد کرده است. حل این شکاف تنها با ابتکار سیاسی و توافقات گامبهگام ممکن است؛ امری که بسیاری از تحلیلگران آن را مسیر عملی مدیریت بحران میدانند.
ارسال نظر