مرتضی افقه در گفتوگو با «آرمان ملی»:
پرداخت یارانه نقدی اشتباهی بود
آرمان ملی- احسان انصاری: روند حذف یارانهها نشان میدهد دولت از بهمن سال گذشته تا پایان آبان امسال درمجموع یارانه نقدی ۸ میلیون و ۸۸۳ هزار نفر را حذف کرده است.
این عدد تنها بخشی از هدف قانون بودجه را پوشش میدهد و برای رسیدن به تکلیف ۳ دهک بالا دولت باید یارانه ۱۸ میلیون و ۱۱۶ هزار نفر دیگر را حذف کند، هدفی که با توجه به ساختار درآمدی خانوارها با چالشهای جدی همراه خواهد بود. آمارهای رسمی نشان میدهد روند حذف از سال گذشته آغاز شده اما عبور از دهکهای میانی به دهک هفتم ممکن است دولت را با موج جدیدی از اعتراضات و فشار اجتماعی روبهرو کند. «آرمان ملی» برای تحلیل وبررسی این موضوع با دکتر مرتضی افقه، اقتصاددان گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*تصمیم دولت در حذف یارانه برخی افراد جامعه بر چه اساس صورت گرفته و این اقدام چه پیامدهایی خواهد داشت؟
یارانه تعریف دارد و باید به افرادی تعلق بگیرد که درآمدهای آنها کم است و یا به دلیل برخی مشکلات درآمد ندارند. منبع تأمین یارانهها نیز مالیات از افراد ثروتمند است و نه استفاده از درآمدهای ارزی. به همین دلیل پرداخت یارانه به همه افراد جامعه از اساس اشتباه بوده است. این اشتباه را نیز احمدینژاد مرتکب شد که یارانههای غیرنقدی را به نقدی تبدیل کرد و نام آن را نیز هدفمند گذاشت در حالی که هیچ هدفی در آن وجود نداشت. از سال 1396 و اواسط دولت آقای روحانی تلاشهایی برای حذف افرادی که به یارانه نیاز ندارند آغاز شد اما به دلیل اینکه اطلاعات دقیقی در این زمینه وجود نداشته این امکان وجود داشت که برخی به صورت اشتباهی از دریافت یارانه حذف شوند و در مقابل برخی نیز به اشتباه آن را دریافت کنند. اقدام دولت پزشکیان هدفمند کردن یارانهها نیست اگر چه نتیجه این اقدام در نهایت پرداخت یارانه به افرادی است که در واقع به آن نیاز دارند.
*در واقع دولت تلاش میکند از هر مسیری کسری بودجه خود را تأمین کند؟
در چنین شرایطی در ابتدا بودجههای عمرانی را کاهش میدهد که البته این اتفاق آسیب جدی به اشتغال، پیمانکاران و بخش خصوصی وارد میکند. البته که دولت این تصمیمات را برای این میگیرد که بتواند هزینه کارمندان و مخارج خود را تأمین کند. دولت کسری بودجه دارد و به همین دلیل تلاش میکند به هر شکلی کسری بودجه خود را تأمین کند. به همین دلیل منابع مختلف خود را مورد بررسی قرار میدهد تا بتواند از آنها استفاده کند. در شرایط کنونی که اغلب منابع دولت به پایان رسیده دولت به دنبال راههایی است که کسری بودجه را جبران کند که یکی از آنها، قطع یارانههای نقدی است.
*یکی از شعارهای اصلی پزشکیان اجرای عدالت اجتماعی بوده است. چرا پزشکیان در مقابل این بدعت اشتباه ایستادگی نمیکند و منابع آزاد شده به دهکهای پایین پرداخت نمیشود؟
واقعیت این است که اولویت اصلی رفاه و رونق معیشتی مردم و به خصوص اقشار آسیب پذیر نیست و گرایشهای سیاسی در اولویت قرار دارد. این وضعیت خود را در مدیریت کشور نشان داده و به همین دلیل کسانی را که در این اولویت قرار میگیرند مورد توجه بیشتری قرار میدهد. حتی در انتخاب و انتصاب مدیران کشور هم میتوان این موضوع را مشاهده کرد. انتخاب مدیران ناکارآمد باعث شده که ساختارهای تصمیمگیری کشور بهرهوری پایین داشته باشند. دلیل تداوم این وضعیت دوپینگ درآمدهای نفتی بوده است. دوپینگ درآمدهای نفتی باعث شده که ناکارآمدیهای مدیریتی سه دهه پس از جنگ بروز و نمود عینی پیدا نکند. از زمان تشدید تحریمها بود که با کاهش نسبی درآمد نفت ناکارآمدیهای مدیریتی بروز کرد. به نظر میرسد ساختار تصمیمگیری کشور هنوز قصد ندارد مسیر تصمیمگیری ضد توسعه و ضد تولید را تغییر دهد.
*چگونه میتوان از این شرایط عبور کرد؟
امروز از یک سو دولت با کسری شدید بودجه مواجه است و درآمد نفتی تأمین نمیشود. از سوی دیگر بخش وسیعی از مردم در فقر فرو رفتهاند. بنابراین دولت دنبال راههایی است که هزینه خود را کاهش دهد. در واقع امروز ما در شرایط مرزی قرار گرفتهایم. در چنین شرایطی کشور دیگر تحمل تداوم تحریمها را ندارد. من بارها هشدار دادهام که اگر حتی تنشهای منطقه بیشتر نشود، در سال 1404 اقتصاد ایران از نیمه دوم سال به بنبست نزدیک میشود. در شرایط کنونی در وضعیت نه جنگ و نه صلح هستیم که خود این وضعیت ضربات زیادی به بخش تولید و سرمایهگذاری وارد کرده است. امروز هیچ راهی جز این وجود ندارد که در مرحله نخست با فعال کردن دیپلماسی خطر جنگ را از کشور برداریم و در مرحله دوم تلاش کنیم تحریمها را کاهش بدهیم و در نهایت از بین ببریم.
ارسال نظر