مصطفی اقلیما در گفتوگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:
خستگی جامعه از محقق نشدن وعده ها
آرمان ملی- احسان انصاری: مهمترین پیامدهای اجتماعی عادی شدن حوادث تلخ مانند آنچه در بندرعباس رخ داد چیست؟ مدیریت بحران در جامعه ایران با جوامع توسعه یافته چه تفاوتهایی دارد؟ برای جلوگیری از تکرار چنین حوادث غمباری چه باید کرد؟

«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات و تحلیل و ارزیابی ابعاد مختلف فاجعه بندرعباس با دکتر مصطفی اقلیما آسیبشناس اجتماعی گفتوگو کرده است. اقلیما در این زمینه معتقد است: «دولت از ریشهیابی و شناخت چنین حوادثی ناتوان نیست و بلکه نمیخواهد دلایل آن را به مردم بگوید. امروز برای برخی از بانوان ایرانی پیامک کشف حجاب ارسال میشود. این اتفاق به خوبی نشان میدهد که اگر مسئولان بخواهند مسألهای را ریشهیابی کنند از امکانات و توانایی آن برخوردار هستند. نکته دیگری که وجود دارد این است که در کشور تنها دولت تصمیمگیر نیست و قدرتهای دیگری نیز وجود دارد. در برخی شرایط حتی دولت نمیتواند در مقابل این قدرتها عرض اندام کند و تصمیمگیری کند. شاید در همان ساعتهای اولیه انفجار بندرعباس دلایل آن را به رئیسجمهور گفته باشند و ایشان در جریان آن قرار گرفته باشند. با این وجود به دلیل اینکه برخی عنوان میکنند این دلایل سیاسی و یا امنیتی است آن را بازگو نمیکنند. ما در کشوری زندگی میکنیم که هر کسی خود را صاحب قدرت میداند و به خود اجازه میدهد در مسائل مختلف تصمیمگیری کند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*چرا حوادث تلخی مانند آنچه در بندرعباس رخ داد به یک اتفاق عادی در ایران تبدیل شده که هر از چند گاهی در گوشه و کنار کشور اتفاق میافتد. این وضعیت چه پیامدهایی اجتماعی به همراه خواهد داشت؟
هیچ چیز در هیچ کجای دنیا عادی نمیشود و مرگ نیز همین وضعیت را دارد. به همین دلیل نمیتوان عنوان کرد که مرگ و مصیبت در کشور عادی شده البته که تعداد آن در طول سال افزایش پیدا کرده است. اتفاقی که در جامعه ما رخ داده این است که مردم مطالبات زیادی داشته و دارند اما کسی به مطالبات آنها پاسخ مناسب نداده است. نکته دیگری که در انفجار بندرعباس نیز مشهود بود این است که افراد شایسته بر مسند کار قرار ندارند. ممکن است برخی مدیران شایسته باشند اما از تخصص و آگاهی کافی برای حضور دریک جایگاه مدیریتی برخوردار نباشند. در حادثه بندرعباس مردم خواستار مشخص شدن دلیل و عوامل انفجار هستند اما نه دولت و نه صداوسیما به صورت شفاف و روشن برای مردم مشخص نکردند که چه اتفاقی افتاده و مقصر این حادثه چه کسی است. اتفاقی که در جامعه ما در حال رخ دادن است بیتفاوت شدن مردم نسبت به مسائل است. البته که مسئولان در این زمینه نقش اساسی داشتهاند و به دلیل عدم اطلاعرسانی و شفافسازی کارآمدی جامعه را مختل کردهاند. هنگامی که بیتفاوتی در جامعه به یک امر عادی تبدیل شود آن جامعه از کار میافتد. امروز مردم نمیدانند باید مشکلات خود را به چه فرد و یا نهادی ارجاع بدهند که مشکلات آنها را حل کند. همین موضوع موجب شده که جامعه در سطوح مختلف دچار بیتفاوتی شود. در واقع مردم ایران از اینکه مطالباتشان محقق نمیشود خسته شدهاند. این خستگی نیز دارای پیامدهای منفی اجتماعی خواهد بود.
*چرا مدیران جامعه از جلوگیری و تکرار حوادثی مانند آنچه در بندرعباس رخ داد ناتوان شده است؟
من فکر میکنم دولت از ریشهیابی و شناخت چنین حوادثی ناتوان نیست و بلکه نمیخواهد دلایل آن را به مردم بگوید. امروز برای برخی از بانوان پیامک کشف حجاب ارسال میشود. این اتفاق به خوبی نشان میدهد که اگر مسئولان بخواهند مسألهای را ریشهیابی کنند از امکانات و توانایی آن برخوردار هستند. نکته دیگری که وجود دارد این است که در کشور تنها دولت تصمیمگیر نیست و قدرتهای دیگری نیز وجود دارد. در برخی شرایط حتی دولت نمیتواند در مقابل این قدرتها عرض اندام و تصمیمگیری کند. شاید در همان ساعتهای اولیه انفجار بندرعباس دلایل آن را به رئیسجمهور گفته باشند و ایشان در جریان آن قرار گرفته باشند. با این وجود به دلیل اینکه برخی عنوان میکنند این دلایل سیاسی و یا امنیتی است آن را بازگو نمیکنند. ما در کشوری زندگی میکنیم که هر کسی خود را صاحب قدرت میداند و به خود اجازه میدهد در مسائل مختلف تصمیمگیری کند.
*مدیریت بحران در ایران با کشورهای توسعهیافته چه تفاوتهایی دارد و چرا مدیریت بحران در ایران با چالشهای جدی مواجه است؟
واقعیت این است که ایران یک کشور جهان سومی است و در دهههای اخیر نیز نتوانسته در راستای توسعه و پیشرفت گامهای مهمی بردارد. تفاوت مهمی که بین ایران و کشورهای توسعه یافته وجود دارد این است که در ایران قوانین زیادی وجود دارد اما هیچکس به این قوانین عمل نمیکند. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته مدیران جامعه به همان قوانینی که وجود دارد عمل میکنند. در کشورهای توسعه یافته اگر کسی تخلفی مرتکب شود نه تنها با او برخورد میکنند و بلکه مدیر بالادستی آن را نیز بازخواست میکنند، اما مشاهده شده که برخی تخلفها بدون واکنش مانده و در مواردی حساسیتها موجب تغییر جایگاه شده است. نکته دیگر اینکه مدیریت کشور در حلقه محدودی از مدیران گرفتار شده و هر کدام تنها پس از مدتی از یک پست به پست دیگری منتقل میشوند. در واقع آنچه در جامعه ایران رخ داده گرفتار شدن جامعه در یک سیکل بسته مدیریتی است. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته کارآمدی یک مدیر زمان دارد و پس آن دیگر از آن مدیر استفاده نمیکنند. اتفاق دیگری که در جامعه ما رخ میدهد این است که اگر از مدیری انتقاد شود وی فرافکنی میکند و عنوان میکند نظام و اسلام را زیر سوال بردهاید. این در حالی است که عملکرد وی مشکل داشته و ربطی به نظام و اسلام ندارد اما وی تلاش میکند با این روش مدت بیشتری بر مسند مدیریتی باقی بماند.
در حادثه بندرعباس مردم خواستار مشخص شدن دلیل و عوامل انفجار هستند اما نه دولت و نه صداوسیما به صورت شفاف و روشن برای مردم مشخص نکردند که چه اتفاقی افتاده و مقصر این حادثه چه کسی است
*برای تکرار نشدن این حوادث که احساسات جامعه را جریحهدار میکند چه باید کرد؟
تاکنون هر رئیسجمهوری که سر کار آمده در ابتدا همه مشکلات کشور را بازگو میکند. با این وجود پس مدتی هیچ کاری نمیکند و نه تنها مشکلات را حل نمیکند و بلکه مشکلات جدیدی نیز به وجود میآورد. مردم به رئیسجمهور رأی دادهاند که مشکلات را حل کند و نه اینکه آن را بازگو کند. اگر رئیسجمهوری سر کار میآید اما به هر دلیلی متوجه میشود که نمیتواند به وعدههایش عمل کند، یا پس از مدتی متوجه میشود که توانایی آن را ندارد، باید کنارهگیری کند. از نظر قانونی رئیسجمهور در کشور همهکاره است و قدرتهای فرعی اجازه ندارند به جای دولت تصمیمگیری کنند. این در حالی است که در کشور ما قدرتهای فرعی در زمینههای مختلف تصمیمگیری میکنند. مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در طول دهههای گذشته روی هم انباشته شده و به همین دلیل حل کردن آن کار یک روز و یک هفته و یک ماه نیست. از سوی دیگر ارادهای نیز برای حل ریشهای مشکلات وجود ندارد و هر کسی که به مقامی میرسد تنها به دنبال منافع فردی خود است. مدیرانی که تاکنون در جامعه فعالیت کردهاند هیچ چیز به جامعه اضافه نکردهاند. مشکلات ما نیز به دلیل سیاستهایی است که در چهل سال گذشته به اشتباه در زمینههای مختلف اعمال شده است. اگر از همین امروز دولت جلوی تورم را بگیرد و اقلامی را که باید گران کند نکند تا تورم افزایش پیدا نکند و فشار بیشتری به مردم وارد نشود میتوان نسبت به آینده امیدوار بود. این در حالی است که دولت چنین رویکردی را در دستور کار قرار نداده است. تحمل مردم اندازه دارد و بهرغم اینکه باید عنوان کرد مردم ما شریف هستند اما در شرایطی که مشکلات حل نشود شرایط اجتماعی در آینده پیچیدهتر از گذشته خواهد شد. مردم مشکلات و شرایط کشور را درک میکنند و شرایط به شکلی نیست که مسئولان گمان میکنند هر کاری میکنند مردم متوجه نمیشوند. مردم تاکنون تحمل کردهاند اما این تحمل زمان و اندازه دارد. به همین دلیل نیز تا دیر نشده دولت پزشکیان و سایر تصمیمگیران باید برای مشکلات مردم راه حل پیدا کنند وگرنه شرایط اجتماعی و سیاسی به مراتب از آنچه امروز در جامعه وجود دارد پیچیدهتر خواهد شد.
ارسال نظر