| کد مطلب: ۱۰۶۲۲۸۱
لینک کوتاه کپی شد

حسین انصاری‌راد در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

عملکرد اصولگرایان پایگاه اجتماعی آنها را تضعیف کرد | افراد کم‌تجربه نمی‌توانند بحران‌های کنونی را مدیریت کنند

آیا اصولگرایان با به دست گرفتن دولت و مجلس پایگاه اجتماعی خود را تقویت کردند یا تضعیف؟ گفتمان اصولگرایی در دولت رئیسی و مجلس یازدهم به چه میزان در تحقق خواسته‌های مردم موفق بود؟«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با حجت‌الاسلام حسین انصاری‌راد، نماینده سابق مجلس و فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت‌وگو کرده است.

عملکرد اصولگرایان پایگاه اجتماعی آنها را تضعیف کرد | افراد کم‌تجربه نمی‌توانند بحران‌های کنونی را مدیریت کنند

به گزارش آرمان ملی آنلاین، انصاری‌راد معتقد است: «شرایط کشور به شکلی نیست که افراد جوان و کم ‌تجربه بتوانند بحران‌ها را مدیریت کنند.شرایط کشور به شکلی است که حتی افراد باتجربه و تخصص که از دانش کافی برخوردار هستند نیز به‌راحتی نمی‌توانند مشکلات را حل کنند.سیاست‌هایی که تاکنون اتخاذشده همان سیاست‌هایی است که در سال‌های گذشته اصولگرایان دنبال کرده‌اند.کسانی که امروز در مناصب مختلف کشور حضور دارند طرفدار همان سیاست‌هایی هستند که امتحان خود را پس داده و مسبب وضعیت موجود جامعه بوده است.نتیجه ادامه این سیاست‌ها این است که امروز مردم ایران با بحران‌های متعددی مواجه هستند». در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید. 

آیا پایگاه اجتماعی اصولگرایان با عملکرد دولت رئیسی و مجلس یازدهم تقویت شده یا تضعیف؟ چرا؟ 

انتخابات مجلس یازدهم و همچنین انتخابات ریاست جمهوری1400 به شکلی برگزار شد که جریان‌های سیاسی و به‌خصوص جریان اصلاحات از نمایندگان محدودی در انتخابات برخوردار بودند و به همین دلیل انتخابات در شرایط  رقابتی برگزار نشد. به همین دلیل نیز میزان مشارکت در این دو انتخابات نسبت به گذشته کاهش داشت.ما باید بپذیریم که پایه و اساس جمهوری اسلامی و انقلاب سال57 بر خواست و اراده مردم استوار بوده و حضرت امام(ره) همواره به این نکته تأکید کرده‌اند.حضرت امام(ره) با عنوان اینکه مردم من را قبول دارند دستور دادند که دولت موقت تشکیل شود.ایشان همواره خود را نماینده اراده مردم می‌دانست.

شکل نظام نیز بارأی مردم انتخاب شد و مردم بودند که بارأی قاطع خود جمهوری اسلامی را انتخاب کردند و این نوع نظام را برای مدیریت جامعه برگزیدند.از سوی دیگر انتخابات مجلس خبرگان نیز بارأی مردم برگزار شد و خبرگان مردم به پشتوانه رأی مردم قانون اساسی را تصویب کرد.اولین انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب نیز در یک فضای کاملأ رقابتی و با حضور همه جریان‌های سیاسی و فکری انجام گرفت.انتخابات مجلس اول شورای اسلامی که بنده نیز در آن حضور داشتم  اکثر گروه‌های سیاسی در آن حضور داشتند بر اساس آرای مردم بود انتخاب  شدند چه کسانی از چه گروه و جریانی وارد مجلس شوند

این در حالی است که در انتخابات مجلس یازدهم تنها یک جناح سیاسی که همان اصولگرایان بودند درصحنه حضور داشتند و بقیه جریان‌های سیاسی و به‌خصوص اصلاح‌طلبان با محدودیت مواجه بودند.شرایط به شکلی رقم خورد که حتی شخصیت‌ها و گروه‌های مستقل نیز در انتخابات حضور نداشتند.به همین دلیل مجلسی که شکل‌گرفت رویکرد اصولگرایی داشت و اصلاح‌طلبان در آن حضور کمرنگی دارند.این در حالی است که در دولت اصلاحات و مجلس ششم اصلاح‌طلبان در اکثریت قرار داشتند و منشأ خدمات زیادی برای کشور شدند.بدون تردید باید تضارب آرا و اختلاف‌سلیقه وجود داشته باشد. از دل همین اختلاف‌سلیقه‌های اصولی و منطقی است که تصمیمات صحیح بیرون می‌آید.بااین‌وجود پس از مجلس ششم شرایطی در انتخابات مجلس رخ داد که اصلاح‌طلبان نتوانستند با حداکثر توانایی خود در انتخابات حضور پیدا کنند و شرایط به شکلی رقم خورد که با محدودیت مواجه بودند.

این محدودیت‌ها در برخی مقاطع مانند مجلس دهم تا حدودی کمتر شد اما در اغلب انتخابات این محدودیت‌ها وجود داشت. نتیجه این محدودیت‌ها نیز تشکیل مجلس یازدهم است که از اکثریت اصولگرایان تشکیل‌شده است.واقعیت این است که پس از انتخابات مجلس ششم اصلاح‌طلبان از صحنه انتخابات کنار گذاشته شدند و تا امروز نیز این وضعیت با اندک تفاوتی وجود داشته است.این وضعیت در انتخابات ریاست جمهوری1400 نیز وجود داشت.این عامل به همراه ناکارآمدی‌هایی که درگذشته وجود داشت باعث شده امید مردم نسبت به آینده کاهش پیدا کند.

بیشتر بخوانید | اصلاح‌طلبان در یک انتخابات رقابتی شرکت می‌کنند | ​ نگاه مردم نسبت به انتخابات تغییر کرده است

چرا این اتفاق رخ داده است؟ 

اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم عملکرد اصولگرایان به شکلی بوده که در بین مردم امید ایجاد نکرده است. به‌هرحال آقای رئیسی در رقابت‌های انتخاباتی و در مناظره‌های تلویزیونی وعده‌هایی به مردم دادند. بااین‌وجود مسیری که ایشان در مدیریت کشور در پیش‌گرفته‌اند امیدواری و رضایت‌مندی در بین مردم ایجاد نکرده است.در مدتی که آقای رئیسی سکان مدیریت کشور را به دست گرفته‌اند نه تورم کاهش پیداکرده و نه دیگر مشکلات اقتصادی مردم کاهش پیداکرده است. اتفاقأ روند مشکلات همچنان سیر صعودی دارد و مردم در زندگی خود با تنگناهای زیادی مواجه هستند.

اگر دولت تاکنون دستاوردی داشته باید در زندگی مردم خود را نشان بدهد. تنها در چنین شرایطی است که مردم نسبت به آینده امیدوارتر ایجاد می‌کنند و از عملکرد دولت رضایت پیدا می‌کنند.امروز همه مشکلات کشور به سیاست خارجی گره‌خورده است. این در حالی است که نباید همه مسائل کشور به سیاست خارجی و مذاکره هسته‌ای گره بخورد و دولت هر چه زودتر باید از این مسیر عبور کند و مدیریت کشور را از سیاست خارجی رها کند. مذاکره هسته‌ای می‌توانست در دولت آقای روحانی به نتیجه برسد و هم رئیس‌جمهور وقت و هم تیم مذاکره‌کننده ایشان به‌صراحت عنوان کردن اگر اجازه داده‌شده بود این مذاکرات در همان زمان به نتیجه می‌رسید. اگر این اتفاق رخ می‌داد امروز به‌جای اینکه دولت وقت خود را صرف مذاکره کند که مشخص نیست چه زمانی به نتیجه خواهد رسید از مواهب و آثار  رفع تحریم‌ها استفاده می‌کرد اگر قرار است وضعیت مردم تغییر کند باید برخی از استراتژی‌هایی که در سال‌های اخیر مورداستفاده قرارگرفته تغییر کند.

در شرایط کنونی جامعه ایران با بحران‌ها متعددی مواجه است. این در حالی است که برخی افرادی که امروز در دولت حضور دارند از کارآمدی کافی برخوردار نیستند. شرایط کشور نیز به شکلی نیست که افراد جوان و کم‌تجربه بتوانند بحران‌ها را مدیریت کنند. شرایط کشور به شکلی است که حتی افراد باتجربه و تخصص که از دانش کافی برخوردار هستند نیز به‌راحتی نمی‌توانند مشکلات را حل کنند. سیاست‌هایی که تاکنون اتخاذ شده همان سیاست‌هایی است که در سال‌های گذشته اصولگرایان دنبال کرده‌اند. کسانی که امروز در مناصب مختلف کشور حضور دارند طرفدار همان سیاست‌هایی هستند که در سال‌های گذشته امتحان خود را پس داده و مسبب وضعیت موجود جامعه بوده است.نتیجه ادامه این سیاست‌ها این است که امروز مردم ایران با  مشکلات معیشتی مواجه هستند.

امروز همه مشکلات کشور به سیاست خارجی گره‌خورده است. این در حالی است که نباید همه مسائل کشور به سیاست خارجی و مذاکره هسته‌ای گره بخورد و دولت هر چه زودتر باید از این مسیر عبور کند و مدیریت کشور را از اسارت سیاست خارجی رها کند. مذاکره هسته‌ای می‌توانست در دولت آقای روحانی به نتیجه برسد و هم رئیس‌جمهور وقت و هم تیم مذاکره‌کننده ایشان به‌صراحت عنوان کردن اگر اجازه داده‌شده بود این مذاکرات در همان زمان به نتیجه می‌رسید. اگر این اتفاق رخ می‌داد امروز به‌جای اینکه دولت وقت خود را صرف مذاکره کند که مشخص نیست چه زمانی به نتیجه خواهد رسید از مواهب و آثار تحریم‌ها استفاده می‌کرد 

برای عبور از گره خوردن مدیریت کشور به سیاست خارجی و پرونده هسته‌ای چه باید کرد؟ 

تحریم‌هایی که دردهه‌های اخیر علیه ملت ایران اعمال‌شده مردم را از بسیاری از مزایای اقتصادی و رفاهی محروم کرده است.تحریم‌ها باعث شده روابط اقتصادی ما با کشورهای جهان با چالش‌های جدی مواجه شود که این عامل مهمی در مشکلات اقتصادی داخلی به شمار می‌رود.برای ملت ایران حتی اینکه تحریم‌ها یک روز نیز زودتر برداشته شود حائز اهمیت است. این در حالی است که در ماه های اخیر وقت دولت صرف مذاکره با کشورهای غربی شده و هنوز نیز به نتیجه قطعی دست پیدا نکرده‌اند.حتی با توجه به شرایط موجود این احتمال وجود دارد که مذاکرات اصلا به نتیجه نرسد. آنچه در این میان از بین رفت زمان بود و اگر زودتر مذاکرات به نتیجه می‌رسید امروز مردم از مواهب برداشته شدن تحریم‌ها استفاده می‌کردند.

هرلحظه که تحریم‌ها برداشته شود و به هراندازه که ایران بتواند با آزادی در عرصه جهانی تجارت خود را انجام بدهد، نفت و گاز خود را بفروشد و بتواند پول‌های آن را دریافت کند به همان میزان دغدغه‌ها و مشکلات مردم کاهش پیدا می‌کند. کسانی که امروز به دنبال برداشته شدن تحریم‌ها هستند در زمانی که برجام امضا شد و قرار بود به نتیجه برسد از مخالفان جدی آن بودند. پس از به قدرت رسیدن بایدن نیز دولت روحانی می‌توانست مذاکرات را به نتیجه برساند و تحریم‌ها را بردارد اما  برخی چنین اجازه‌ای ندادند. ما از هر گشایشی که در زندگی مردم رخ بدهد استقبال می‌کنیم و معتقدیم نباید زمان را از دست داد و بلکه باید تصمیمات را به‌موقع خود گرفت.امروز متأسفانه شرایط به شکلی شده که برخی  کارشناسان مستقل و چهره‌های اصلاح‌طلب نمی‌توانند دیدگاه‌های خود را بیان کنند.مطالبه در شرایط کنونی رابط با غرب و به همان اندازه رابط با شرق است.در قانون اساسی نیز روی سیاست نه شرقی نه غربی تأکید شده است. 

دولت چگونه می‌تواند این موازنه را ایجاد کند؟ 

ما باید بپذیریم که شرایط امروز مانند گذشته نیست و دوران سلطه و تسلیم و سازش و از این قبیل مفاهیم گذشته و به همین دلیل باید در عرصه بین‌المللی متعادل رفتار کنیم. نگاه ما باید متناسب با منافع ملی و با رویکرد توازن رابطه با غرب و شرق باشد. تعادل بین رابطه بین شرق و غرب می‌تواند منافع ملی ما را لحاظ کند.اینکه ما تنها به یک‌طرف تکیه کند و طرف دیگر را کنار بگذارد درواقع باعث خواهد شد فرصت‌های زیادی را از دست بدهد.در چنین شرایطی ایران درشرایطی قرار می‌گیرد که ناچار  می‌شود شرایط یک‌طرف را قبول کند.اگر ما به‌صورت همزمان با غرب وشرق ارتباط داشته باشیم در ارتباطات اقتصادی و سیاسی با دست‌باز عمل خواهیم کرد و شرایط به شکلی نیست که ناچار

باشیم شرایط دیگران را بپذیریم.امروز این وضعیت وجود ندارد. امروز شرایطی برجهان حکمفرما نیست که ما هراس داشته باشیم تحت سلطه فلان کشور قرار داشته باشیم. به همین دلیل عدم ارتباط با کشورهای جهان معنا ندارد و بلکه باید با همه کشورهای جهان  ارتباط داشت.اگر مابین رابطه خود با غرب و شرق تعادل ایجاد کنیم می‌توانیم از فرصت‌های بیشتری در بستن قراردادهای اقتصادی استفاده کنیم و ناچار نخواهیم بود به شکلی رفتار کنیم که منافع ملی ما در آن لحاظ نشود.سابقه ارتباط روسیه با ایران سابقه خوبی نیست. چین نیز مانند تاجر یک‌طرفه‌ای است که همواره معاملاتش را به سود خود تمام می‌کند.ما باید هوشیار باشیم که اعتماد به این دو کشور ما را به بن بست می‌کشاند. به همین دلیل باید رفتار خود را در عرصه بین‌المللی متعادل کنیم تا بتوانیم با دست‌باز با کشورهای جهان رابطه اقتصادی داشته باشیم. 

نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار