| کد مطلب: ۱۰۶۰۴۲۷
لینک کوتاه کپی شد

محمد مهاجری در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

اعتبار سیاسی ایران در معرض لغزش است | تأثیر هر دو جناح در انتخابات 10 تا 15 درصد

از منظر یک کنشگر سیاسی که حیات و ممات خود را در عرصه عمومی به حضور مردم گره زده، باید زمین سیاسی جامعه داغ باشد تا او بتواند به زیست سیاسی خود ادامه دهد. واقعیت آن است که اکنون شرایط اینگونه نیست و برخی آمارها نشان می‌دهد برخی از مردم خصوصا در شهرهای بزرگ تمایل به حضور در انتخابات ندارند. از سوی دیگری برخی از فعالان سیاسی اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا تلاش می‌کنند که شرایط کشور را محک بزنند. اخیرا سعید حجاریان شروطی را برای حضور در انتخابات اعلام کرده که با واکنش محمدرضا باهنر، فعال سیاسی اصولگرا روبه‌رو شده و بعد از واکنش باهنر به حجاریان بسیاری از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب هم به باهنر تاختند.

اعتبار سیاسی ایران در معرض لغزش است | تأثیر هر دو جناح در انتخابات 10 تا 15 درصد

به گزارش آرمان ملی آنلاین با این وجود فضای کلی سیاسی در ایران جز برای چند ساعت داغ نشد! آرمان ملی درباره این موضوعات با محمد مهاجری، فعال اصولگرا گفت وگو کرده است. مهاجری معتقد است؛« درفضای سیاسی کنونی کشور حرف‌های جذاب ناگهان برد رسانه‌ای زیادی پیدا می‌کند. گرچه خود آقای حجاریان از ظرفیت بالایی در بین اصلاح‌طلبان برخوردار است اما ممکن است برخی از اصلاح‌طلبان حرف‌های آقای حجاریان را به لحاظ تحلیلی قبول نداشته باشند. صحبت‌های حجاریان به هر تقدیر برد رسانه‌ای و مخاطب خود را پیدا می‌کند.

آقای باهنر می‌توانست هوشمندانه‌تر عمل کند. فرض کنیم در فضای سیاسی کشور حجاریانی وجود ندارد و باهنری هم جواب حجاریان را ندهد آیا قرار است که مردم در انتخابات شرکت کنند یا نه؟ در حال حاضر اصلاح‌طلب و اصولگرا بیش از 10 الی 15 درصد در انتخابات تاثیر و نفوذ ندارند یک جمعیت 70 درصدی باقی می‌ماند که خاکستری است. این جمعیت 70 درصدی اگر قرار باشد پای صندوق بیایند چه کسی آنها را پای صندوق خواهد آورد؟ اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان؟ » در ادامه این مصاحبه را می‌خوانید.

شرایط سیاسی کشور به گونه‌ای است که افراد استخوان‌دار دیگر تمایلی به حضور و اثر‌گذاری در گفتمان سیاسی کشور ندارند؟ 

زمانی که سطح سیاسی جامعه پایین می‌آید و افرادی در رده‌های سیاسی کشور قرار می‌گیرند که کوچکند به آنها کوتوله سیاسی گفته می‌شوند. در چنین شرایطی افرادی که دارای وجاهت سیاسی هستند، خود را از عرصه سیاسی کنار می‌کشند، چراکه حضور آنها در فضای سیاسی کشور نه کمکی به ارتقای فضای سیاسی و جامعه می‌کند و نه ماندن آنها در چنین فضای سیاسی‌ای نفعی برای آنها دارد. اگر این افراد قصد داشته باشند در چنین فضایی حاضر شوند یا باید قد خود را کوتاه کنند و به اندازه  آنها درآیند که ممکن نیست. افراد شناخته شده نمی‌توانند خود را در این حد تنزل دهند و یا اینکه باید در انتظار باشند که توسط کوتوله‌های سیاسی مورد هجمه قرار گیرند به همین علت ترجیح می‌دهند که از فضای سیاسی خداحافظی کنند. 

عدم حضور افراد شاخص و استخوان‌دار در عرصه سیاسی و اجتماعی چه  پیامدی  برای فضای سیاسی کشور  دارد؟

همان بلایی که در دوره احمدی نژاد بر سر کشور آمد و اعتبار سیاسی ایران در جهان  آسیب دید و نگاه نخبگان غیرسیاسی در کشورهای مختلف به ایران کاهش پیدا کرد. از طرفی به دلایل اینکه این کوتوله‌های سیاسی توان اداره کشور را ندارند تلاش می‌کنند همه چیز را در حد توان و اندازه خود تنزل دهند. یقین داشته باشیم تا سال‌های آینده نتایج بدی از کیفیت دانشگاه‌های ایران، کاهش سطح سیاست‌ورزی، کاهش سطح تخصص‌ها در مهندسی، پزشکی و.. را شاهد خواهیم بود، زیرا در چنین فضایی نخبگان تلاش می‌کنند تنها به دنبال یک زندگی آرام باشند و سکوت کنند و کتابی بخوانند و کتابی بنویسند و از سوی دیگر نخبگان عطای حضور در کشور را به لقایش می‌بخشند و از کشور خارج شوند. از این روست که باید گفت با توجه به شرایط کنونی اعتبار سیاسی ایران بار دیگر در معرض لغزش است.

زمانی که سطح سیاسی جامعه پایین می‌آید و افرادی در رده‌های سیاسی کشور قرار می‌گیرند که کوچکند به آنها کوتوله سیاسی گفته می‌شوند. در چنین شرایطی افرادی که دارای وجاهت سیاسی هستند، خود را از عرصه سیاسی کنار می‌کشند، چراکه حضور آنها در فضای سیاسی کشور نه کمکی به ارتقای فضای سیاسی و جامعه می‌کند و نه ماندن آنها در چنین فضای سیاسی‌ای نفعی برای آنها دارد

در روزهای اخیر سعید حجاریان مواضعی را در مورد انتخابات گرفتند و شروطی را برای حضور در انتخابات گذاشتند که محمدرضا باهنر عملا در برابر او ایستاد، تا چه میزان امکان دارد این دو فرد که هر دو از اشخاص شناخته شده جناح‌های کشور هستند، قصد داشته باشند فضای سیاسی کشور را محک بزنند؟

 اظهارات آقای حجاریان یک ارزیابی سیاسی از وضعیت اصلاح‌طلبان علاقه‌مند به  عدم مشارکت در انتخابات را بروز داد. نکته دیگری که آقای حجاریان مطرح کرد، بحث استعفای آقای رئیسی بود. حجاریان به دنبال آن بود که ببیند هواداران آقای رئیسی واکنشی نشان می‌دهند یا نه. حجاریان درست به هدف زد و معتدلین واکنشی به اظهارات آقای حجاریان نشان ندادند. نتیجه‌ای را که آقای حجاریان با درخواست استعفای آقای رئیسی به دنبال آن بود با واکنش باهنر گرفت. زیرا وی می‌خواست واکنشی را از سوی تندروها دریافت کند که موید تحلیل خودش باشد. آقای باهنر داد عملا صحنه را برای آقای حجاریان آماده کرد. باهنر کاری کرد که تحلیل آقای حجاریان بیشتر جا بیفتد. 

پس برنده شبه مناظره حجاریان و باهنر، حجاریان بود؟

 فضای سیاسی کشور به همان دلیلی که شما در ابتدای مصاحبه پرسیدید، یک فضای تنزل یافته است. در چنین فضایی حرف‌های جذاب ناگهان برد رسانه‌ای زیادی پیدا می‌کند. گرچه خود آقای حجاریان از ظرفیت بالایی در بین اصلاح‌طلبان برخوردار است اما ممکن است برخی از اصلاح‌طلبان حرف‌های آقای حجاریان را به لحاظ تحلیلی قبول نداشته باشند. صحبت‌های حجاریان به هر تقدیر برد رسانه‌ای و مخاطب خود را پیدا می‌کند. آقای باهنر می‌توانست هوشمندانه‌تر عمل کند. فرض کنیم در فضای سیاسی کشور حجاریانی وجود ندارد و باهنری هم جواب حجاریان را ندهد آیا قرار است که مردم در انتخابات شرکت کنند یا نه؟ در حال حاضر اصلاح‌طلب و اصولگرا بیش از 10 الی 15 درصد در انتخابات تاثیر و نفوذ ندارند یک جمعیت 70 درصدی باقی می‌ماند که خاکستری است. این جمعیت 70 درصدی اگر قرار باشد پای صندوق بیایند چه کسی آنها را پای صندوق خواهد آورد؟ اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان؟ 

این فضای سیاسی را در شرایط کنونی چه کسی می‌تواند ایجاد کند؟

خودجوش که کسی پای صندوق رای نمی‌‌آید باید فضای سیاسی ایجاد شود. این شور به تنهایی توسط اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ایجاد نخواهد شد هر کدام از این دو جناح که حرف تازه‌تری داشته باشند و تعداد بیشتری از این فضای خاکستری یارگیری کنند، پیروز آن جناح خواهد بود. در 92 و 96 این مساله ثابت شد. در 1400 البته جمعیت خاکستری در انتخابات شرکت فعال نداشت. اصلاح‌طلب و اصولگرا در انتخابات 1400 شرکت کردند اما درصد بزرگی از خاکستری‌ها غایب انتخابات بودند. آقای حجاریان البته با اقدام خود انگیزه خاکستری‌هایی که ممکن است به سمت اصلاح‌طلبان حرکت کند را از بین برده است. ادبیات آقای حجاریان به ادبیات تندروها نزدیک شد.

حجاریان درست به هدف زد و معتدلین واکنشی به اظهارات آقای حجاریان نشان ندادند. نتیجه‌ای که آقای حجاریان با درخواست استعفای آقای رئیسی به دنبال آن بود را با واکنش باهنر گرفت. زیرا وی می‌خواست واکنشی را از سوی تندروها دریافت کند که موید تحلیل خودش باشد. آقای باهنر داد عملا صحنه را برای آقای حجاریان آماده کرد. باهنر کاری کرد که تحلیل آقای حجاریان بیشتر جا بیفتد.

می‌توان انتخابات را پرشور برگزار کرد؟

 برای رسیدن به این مقصد چاره‌ای وجود ندارد جز اینکه جمعیت خاکستری را پای صندوق رای بیاوریم. برای آوردن این جمعیت پای صندوق رای اصولگرایان انگیزه دارند اما باید ادبیات مناسب و محترمانه‌تری را اتخاذ کنند. 

علت اصلی عدم تمایل مردم به بحث سیاسی را به علت حوادث سال قبل نمی‌دانید؟

 اتفاقات سال گذشته می‌تواند به عنوان عامل منفی در عدم شرکت مردم در انتخابات اثر‌گذار باشد اما بدون آن اتفاقات هم عدم حضور قابل توجه مردم در انتخابات اسفند امسال قابل پیش بینی بود. مردم خواسته‌ها و مطالباتی دارند و در انتخابات شرکت می‌کنند که آن خواست و مطالبات برآورده شود. مردم در 2 انتخابات 92 و 96 در انتخابات ریاست جمهوری با توجه به شعار آقای روحانی در انتخابات شرکت کردند. شعار آقای روحانی ارتباط با جهان بود. زمانی روحانی آن شعار را داد که فضای به شدت مخدوشی در کشور وجود داشت. در آن مقطع تصور اینکه فردی بتواند رای بالای 50 درصد مردم را بگیرد چندان محتمل نبود. آقای روحانی حدود 50 درصد رای آورد اما سایرین رای کمی آوردند که آرای آنان به یک سوم و یک چهارم آرای روحانی هم نمی‌رسد. در سال 96 هم هنوز مساله ارتباط با جهان مساله اصلی بود و مردم در انتخابات شرکت کردند و عملا اتفاقی نیفتاد. برجام توسط ترامپ تخریب شد. از همان سال 94 جریان تند سیاسی دنبال آن بود که برجام را از بین ببرد. مردم که می‌بینند مشارکت در انتخابات را با هدف برجام انجام دادند عملا نتیجه‌ای را احساس نکردند به همین علت سرد هم با انتخابات برخورد کردند. 

برخی معتقدند جمعیت خاکستری دچار رهاشدگی نسبت به انتخابات شده و اگر در انتخابات بعدی از احمدی‌نژاد تا مصطفی تاج‌زاده و مطهری و رضا خاتمی هم تایید صلاحیت شوند؛ باز هم این جمعیت پای صندوق نخواهند آمد؛ این نگاه تا چه میزان دقیق است؟

 احتمال اینکه چنین تحلیلی صحیح باشد  وجود دارد. منتها سیستم سیاسی کشور ما برای اینکه بتواند انگیزه حضور مردم در انتخابات را افزایش دهد راهی ندارد جز اینکه مقدمات یک انتخابات رقابتی را فراهم کند. باید موانع و مزاحم‌ها بر سر حضور مردم را لغو کنند. البته باز هم ممکن است که خاکستری‌ها در انتخابات شرکت نکنند. علت هم آن است که ما در یک فرایند طولانی در انتخابات محدودیت ایجاد کردیم و اکنون باید در فرایند طولانی اعتماد مردم بازگردد. از این رو اگر سیاستی اعمال شود که در انتخابات اسفند ماه 15 الی 20 درصد از آنچه پیش‌بینی می‌شود مشارکت مردم را افزایش داد به نظر پیروزی بزرگی برای مردم سالاری ایجاد شده است. 

تحرکات اولیه‌ای که احزاب سیاسی آغاز کرده‌اند در کنار دعوت اشخاص مطرح و دلسوز از نظر مردم می‌تواند بر حضور مردم در انتخابات اثر‌گذار باشد؟

قطعا می‌تواند به نسبتی تاثیر‌گذار باشد اما باید مردم را برای حضور بیشتر در انتخابات متقاعد کرد. باید به مردم گفت که چه خطراتی کشور را تهدید می‌کند . مجلسی که بتواند مطالبات مردم را خواستار شود و دولت را روی ریل کارآمدی قرار دهد، به نظر می‌تواند اثر‌گذار باشد. مجلس کارآمد می‌تواند از سرعت ناکارآمدی دولت‌ها بکاهد.

 

 

 

نویسنده : احسان اسقایی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار