حذف طرحهای فصلی کتاب و باقی قضایا...
مهتاب دمیرچی روزنامهنگار
حفاظت از محیطزیست مولفهای است که به نوع رفتار انسان با طبیعت بستگی دارد و باید از همان دوران کودکی فرزندانمان را به طبیعت و محافظت از آن علاقهمند کرد. به نوعی طبیعت را باید به کودکان سپرد تا رابطه سازنده و مثبت میان انسان و محیطزیست در نسلهای بعدی به وجود بیاید. چند سالی میشود که بروز احساساتی از قبیل ترس، اضطراب، سرخوردگی، خشم و ناامیدی در بزرگسالان به کودکان هم رسیده است. گرتا تونبرگ، نمونه بازر و شناخته شده آن است کودکی که از شدت نگرانی مدرسه را رها میکند و با نشستن کنار خیابان دست به اعتراض میزند. البته که آگاهی و شرایط رفاهی بالای جامعه تونبرگ و نظام استاندارد آموزشی او بود که باعث شد به موضعی اینچنین واکنش نشان دهد و همان شرایط هم موجب شناخته شدن این نوجوان سوئدی در رسانهها و اقبال وی شد. وگرنه کودکان دارای سوء تغذیه که در مکانهای نامساعد جهان به لحاظ دسترسی به آب سالم رشد میکنند و از قضا تعدادشان هم به اندازه چند ملت اروپایی است؛ طبیعتا حق بیشتری برای اعتراض دارند. ظاهر فعلی آنان گویای همان شرایطی است که تونبرگ از پیش آمدنش در آینده ابراز نگرانی میکند. اما تاکنون کدام مجلس و سازمان
جهانی صدای این تعداد از کودکان را شنیده است و آنها را مانند تونبرگ به مجامع راه داده است؟
از دلیل مشهور شدن تونبرگ که بگذریم او نمونه خوبی است تا بگوییم حساسیت زایی در بحث محیطزیست در این زمینه از دوران کودکی میتواند سازنده و کارا باشد به گونهای که باید تعداد تونبرگها در نسل بعدی بشر افزایش یابد. در واقع باید گفت، درک یک بحران برای نسل جوان میتواند چشمههای تغییر و تحولات مثبت در یک جامعه و حتی جهان را رقم بزند. برای مثال گرتا تونبرگ جوان معترض به تصمیمات دولتها در باب تغییرات اقلیمی با سخنرانیهای فراوان در سراسر دنیا به ویژه در سازمان ملل نظر جمعی از همسن و سالان و دیگر آحاد جمعیت جهان را به خود جلب کرد و توانست گامی مثبت در آگاهی بخشی از وضعیت محیطزیست جهانی در نسل حاضر بردارد؛ اینجاست که میتوان گفت؛ نقش اطلاعرسانی و آگاهی بخشی در جامعه میتواند از هر فضای آکادمیکی پر رنگتر باشد.ترویج علم سفیر اصلی این آگاهی بخشی است و افراد و موسساتی که در این زمینه فعالیت میکنند باید بدانند که تاثیری که از دل مجموعه فعالیتهای آنان در جامعه رواج پیدا میکند، اهمیت زیادی در جریان و سبک زندگی مردم دارد. گفتنی است، تفاوت بین گفتار و رفتار هنگام آموزش حفاظت از محیطزیست موجب سردرگمی فرزندان
میشود. همچنین بچهها اعتمادشان را به بزرگترها و آموزش دهندگان از دست میدهند. پس در آموزش هر چیزی به کودکان، ابتدا باید خود الگوی مناسبی برای آنها باشیم. از طرفی کودکان بزرگترین و مهمترین گروه انسانیاند که حدود ۳۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. ازاینرو، مسئولیت برقراری ارتباط با نسل آینده را برعهده دارند. اینکه کودکان عناصر طبیعی نظیر خاک و آب و حتی برخی حیوانات را دوست دارند، کار آموزش را راحتتر میکند. میتوان از این احساس دوستی بهره گرفت و دید آنان را نسبت به محیطزیست پرورش داد. برای مثال خوب است به کودکانمان یاد بدهیم پسماندها میتوانند ماده اولیه اشیایی باشند که آنها با کمی خلاقیت میتوانند بسازند و به چشم زباله به آن نگاه نکنند. در نهایت آموزش حفاظت از محیطزیست نهتنها یک کار خوب، بلکه موضوعی حیاتی برای آینده فرزندان و طبیعت است. خوب است به یاد داشته باشیم که والدین و معلمان! شما و رفتارتان الگویی بسیار خوب برای بچهها هستید. بنابراین برای ایجاد رابطه مثبت بین محیطزیست و کودک، آگاهانه فرصتهایی را برای آنها فراهم کنید.
ارسال نظر