گزارش «آرمان ملی» از ۱۷ میلیون جوان مجرد زیر ۴۵ سال در کشور
چهل سالههایی که تن به ازدواج نمیدهند
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: طبق آمار رسمی، بیش از ۱۷ میلیون جوان زیر ۴۵ سال در کشور تاکنون ازدواج نکردهاند؛ جوانان که سالهاست تمایل چندانی برای ازدواج نشان ندادهاند، مهمترین دلیلش را مشکلات اقتصادی و هزینههای بسیاری میدانند، که حتی با دوشیفت کار در شبانه روز هم قادر به تامین آن نیستند.

امروز دیگر حتی اگر زن و مرد پابه پای هم کار کنند نیز، باز درآمدشان به آخر ماه هم نمیرسد، حالا این میان اگر فرزندی هم باشد، دیگر شرایط سختتر هم خواهدشد. با این حال اما مدام مسئولان و نهادهای مختلف شعار میدهند که ازدواج کنید و فرزند بیاورید، اما کسی راه چارهای برای پرداخت قبضهایی که سرماه سرمیرسند، یا مبلغی که باید برای اجاره پرداخت شود و گاهی بیش از نیمی از حقوق یک کارمند است، ندارد.
اما جوانان امروز دیگر گوششان به این حرفها بدهکار نیست و به سادگی تن به ازدواج نمیدهند. حالا هرچقدر هم بگویند که با کاهش نرخ باروری در آینده ایرانی سالخورده را خواهیم داشت، باز این 17میلیون جوان مجرد، ترجیح میدهند در تنهایی پیر شوند، اما زندگی مشترکی با آیندهای نامعلوم را آغاز نکنند.
اخیرا معاون امور جوانان وزارت ورزش اعلام کرده است: حدود ۱۷ میلیون جوان زیر ۴۵ سال در ایران تاکنون ازدواج نکردهاند و این آمار ضرورت ارائه تسهیلات و برنامهریزی جدی برای ازدواج جوانان را برجسته میکند.
علیرضا رحیمی معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان در گفتوگو با مهر با اشاره به آمار ۱۷ میلیون جوانان مجرد زیر ۴۵ سال در کشور گفت: بازه سنی جوانان مجرد در آقایان از ۱۵ تا ۴۵ سال و در خانمها از ۱۳ تا ۴۵ سال تعریف شده است. بر اساس آمار مرکز آمار ایران، ۹.۵ میلیون مرد در این گروه سنی تاکنون هیچ ازدواجی برایشان ثبت نشده و در واقع ازدواج نکردهاند. همچنین ۷.۵ میلیون دختر جوان نیز در این بازه سنی تاکنون ازدواج نکردهاند.
جوانان و صدمه به خود
توران ولی مراد، مدیر کارگاه مطالعاتی زنان و خانواده، درباره دلایل بیمیلی جوانان به تشکیل خانواده به «آرمان ملی» گفت: جوانانی که ازدواج نمیکنند و مجرد میمانند، اولین صدمه را خودشان میبینند. به هرحال هر فردی نیاز دارد که کسی را به عنوان شریک زندگی خود داشته باشد. شریک غم و شادیاش باشد و زندگیاش را با او تقسیم کند. به لحاظ عاطفی دونفری که با هم ازدواج میکنند، خودشان را برای دیگری خرج میکنند و این درواقع برای هردوشان پسانداز میشود. جدای از موضوع فرزند، که به هرحال وجود فرزند پاسخ به یک نیاز، هم برای مرد و هم برای زن است، که فطرتا تمایل دارند تکثیر نسل کنند. این از آنها گرفته میشود.
ولی مراد درباره چرایی تن ندادن به ازدواج افزود: برای ازدواج و خانواده برنامهریزی نشده است. اول باید آسیب شناسی شود که چرا جوانان از ازدواج دوری میکنند. این چرایی به عنوان آسیب، شناخته شود و برای رفع آن آسیب برنامهریزی شود. متولی اصلی و اولیه این کار هم معاونت زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری است. زیرا کلیه دستگاههای اجرایی را در اختیار دارد، از طرف دیگر میتواند لایحه تهیه کند و به مجلس ببرد و تصویب کند. ما در حوزه خانواده، اشکالات فراوان هم در بعد حقوقی، هم فرهنگی و هم اجتماعی داریم. معاونت زنان ریاست جمهوری در همه دولتها کار چندانی انجام نداده و به فکر رفع آسیبها و رفع موانع و اصلاح قانون و رفع خلأهای قانونی و اصلاح روابط داخل خانواده نبوده است.
قوانین غیرکاربردی
او با اشاره به کاربردی نبودن قوانین در حوزه خانواده، بیان کرد: قوانین خانواده امروز به هیچ وجه نه کاربرد دارد و نه اجرایی و عملیاتی است. کلیه مسئولیتهای زندگی در قوانین خانواده به مرد داده شده است. یعنی از تهیه مسکن، نفقه و مهریه و... یک مرد جوان چگونه میتواند هم خانه و هم لوازم خانه را تهیه کند و هم خرج خانه را بدهد و هیچ مسئولیتی قانون برای زن قائل نیست و آن وقت به تناسب مسئولیتهایی که برای مرد قائل شده است، کلیه حقوق را به مرد داده است. یعنی مرد نفقه میدهد و زن باید تمکین کند. چون قانون اینگونه بوده است و در گذشته به این صورت بوده است، در خانوادهها زنان که بیکار ننشستند. مثلا در قانون کلیه وسایل زندگی با مرد است، اما در عرف، زن وسایل زندگی را به عنوان جهیزیه با خود میآورد. یا ما باید این عرف را به عنوان قانون قبول کنیم، یعنی به عنوان این موضوع که حقوقی هم برای زن قائل باشیم. ما اخلاقا به زن میگوییم که لوازم زندگی بیاورد، اخلاقا در خانه همکاری و همراهی کند و مسئولیتهای خانه را به دوش بکشد. اینها الزاما قانونی نیست و اغلب اخلاقی و عرفی است.
سهم زنان در قوانین خانواده
ولی مراد با بیان اینکه درقانون سهمی متناسب برای زن در خانواده درنظرگرفته نشده، گفت: مثلا زن جهیزیه میآورد و همه مسئولیتهای خانه را هم متقبل میشود و فرزند هم به دنیا میآورد، حالا سهم زن از داراییهای زندگی مشترک چیست؟ قانون سهمی برایش درنظر نگرفته است. فقط هنگام طلاق یک اجرت المثل به زن تعلق میگیرد. ما به قوانینی احتیاج داریم که زن به نسبت آورد اقتصادی که میتواند جهیزیه و فرزند پروری باشد، میتواند کار در خانه و کار در همراهی با مرد باشد، میتواند کاردر بیرون از خانه باشد، که به اقتصاد خانواده کمک کرده است، زن باید سهمی از داراییهایی که در زندگی مشترک جمع میشود هم داشته باشد، نه فقط برای طلاق، بلکه برای وقتی که زندگی میکند هم باید داشته باشد. زیرا وقتی فرد از لحاظ اقتصادی تامین میشود، از لحاظ اجتماعی نیز پایگاه و جایگاه اجتماعی پیدا میکند. ارزش و اعتبار پیدا میکند و دیگر مرد نمیتواند بگوید که پول خودم است و هرکاری دلم بخواهد با آن میکنم. وقتی دیدگاه به این صورت است که همه حقوق را به مرد میدهد، در نگاه مرد زن کم ارزش حساب میشود. زنان امروز با این دیدگاه میجنگند. همین مساله سبب شده است که خانهها به مرکز جنگ و جدل والدین تبدیل شود. جوانانی که در چنین فضایی رشد کردند، دیگر به سادگی تن به ازدواج نمیدهند و از ازدواج هراس دارند.
ولی مراد با اشاره به اینکه مسئولان ما خانواده را به حال خود رها کردند، افزود: جوانان امروز در خانههایی بزرگ شدهاند که مشاهده کردند در این خانوادهها و میان اقوامشان کشمکش وجود دارد. یعنی زن برای کاری که در خانه انجام داده، امنیت اقتصادی ندارد. زن اعتبار و جایگاه اجتماعی ندارد. بعد زنان حالا در مقابل این مساله واکنش نشان داده و سبب شده که خانه به یک محل جنگ تبدیل شده است. در مورد مهریه هم موضوعاتی وجود دارد که باید روشن شود. برای مثال امروز حتی اگر مهریه 14سکه را هم در نظر بگیریم، همین 14تا بالای یک میلیارد قیمت دارد. اینکه مرد وارد چنین تعهدی شود در حالی که هنوز ازدواج نکرده و نمیداند این زن در زندگی چگونه خواهد بود، ممکن است برای برخی ابهام داشته باشد. در مجموع میتوان گفت جوانان و مجردها تاوان بیمسئولیتی و ترک فعل مسئولانی را میدهند، که در رابطه با حوزه زنان پستها را گرفتند، مثلا فردی 30 سال در حوزه زنان در یک پست بوده، اما در عمل هیچ کار مهمی در این حوزه انجام نداده است و در جهت رفع مشکلات زنان و خانواده، اقدام زیرساختی و زیربنایی انجام نداده است.
ارسال نظر