«آرمان ملی» در گفتوگو با کامران ندری کارشناس اقتصادی بررسی کرد
نسخه درمان اقتصاد در سیاست خارجی است
آرمان ملی – صدیقه بهزادپور: بازار ارز کشور در روزهای اخیر نوسانات بسیار شدید و پرشتابی را تجربه کرده و دلار سقف صدوهفت هزار تومان را نیز تجربه کرد، اما به دلایل مختلف تاثیرپذیری یا تاثیرگذاری عوامل مختلف پیدا و پنهان، مجدداً تا نرخ نود وهفت هزارتومان کاهش یافت.

به گفته کارشناسان؛ بازار ارز ایران به عنوان یکی از اثرپذیرترین بخشهای اقتصادی، همواره متأثر از تحولات سیاسی و اقتصادی داخلی و بینالمللی عمل کرده است. نوسانات نرخ ارز نه تنها بر قیمت کالاها و خدمات، بلکه بر انتظارات عمومی و فضای کلی اقتصاد نیز تأثیر مستقیم دارد. در این میان قطعاً عوامل خارجی؛ تعیینکننده اصلی نرخ ارز به گفته کارشناسان، مهمترین عامل بیثباتی در بازار ارز، روابط خارجی کشور است. در این بین عواملی چون فعالشدن مکانیسم ماشه یا تشدید تحریمها به سرعت بازتاب خود را در بازار آزاد ارز نشان میدهد که همزمان با عوامل داخلی، جهت دهی بازار ارز در روزهای اخیر را تشدید کرد. به باور صاحبنظران؛ تحریمها نتیجه انتخابهای سیاسی با تبعات بلندمدت هستند تا یک رویکرد کوتاهمدت و تا زمانی که این انتخابها تداوم داشته باشد، تنها میتوان بخشی از آثار منفی آن را کاهش داد و راهکار پایدار، منوط به عادیسازی روابط با جامعه جهانی است. در مجموع به باور همگان سیاستهای اقتصادی؛ پیوند ناگسستنی حوزههای مختلف سیاستهای ارزی، پولی و مالی در هم تنیده هستند و نمیتوان آنها را به صورت مجزا تحلیل کرد. در حقیقت نقش بانک مرکزی؛ محدودیت در عمل اگرچه بانک مرکزی میتواند با ابزارهایی مانند نرخ بهره و کنترل نقدینگی تا حدی بر بازار ارز تأثیر بگذارد، اما ریشه بیثباتی در حوزه سیاست خارجی قرار دارد وبه این ترتیب دستیابی به ثبات پایدار نیازمند تغییر در رویکردهای داخلی و خارجی است. در این باره با کامران ندری کارشناس اقتصادی گفتوگو کردهایم که حاصل آن را در ذیل مشاهده میکنید.
• نوسانات شدید ارز در بازار همزمان با رخدادهای سیاسی – امنیتی و... گاهی تا حدی زیاد است که از آن به عنوان یک شوک در بخش اقتصادی یاد میکنند و به گونهای کنترل نشده باعث افزایش قیمت ارز یا طلا میشود. دلیل اصلی این امر چیست و اینکه آیا برنامهای یا امکانی برای پرهیز از این شوکها و نوسانات شدید و کنترل بازار نیست؟
- بازار ارز ایران طی دهههای اخیر به یکی از پرچالشترین میدانهای اقتصادی کشور تبدیل شده است. تغییرات نرخ ارز نه تنها شاخصی از تحولات اقتصادی بلکه نمادی از سطح اعتماد عمومی و وضعیت روابط خارجی ایران محسوب میشود. از افزایش ناگهانی قیمت دلار در بحبوحهی تنشهای سیاسی گرفته تا دورههای کوتاهمدت ثبات که معمولاً با افزایش صادرات نفتی یا کاهش فشار تحریمها همراه بودهاند، که همه بیانگر این است که این بازار بیش از هر عامل دیگری تحت تأثیر مناسبات بینالمللی و سیاست خارجی کشور قرار دارد. در حقیقت باید به این مسأله توجه داشت که بدون اصلاح روابط ایران با جهان، ابزارهای داخلی مانند نرخ بهره، کنترل نقدینگی یا سیاستهای ارزی بانک مرکزی توان محدودی در مهار نوسانات خواهند داشت. قطعاً روابط خارجی، نقطهی کلیدی برای بازگشت ثبات به بازار ارز است و نباید از نقش تحریمها و درآمدهای نفتی گرفته تا تأثیر نظام چندنرخی، وضعیت بانک مرکزی و چشمانداز آینده در وضعیت اقتصادی و حوزههای مختلف دیگر غافل شد. تجارب پیشین ثابت کرده است که بازار ارز ایران به شدت از فضای بینالمللی اثر میپذیرد، به گونهای که کوچکترین خبر درباره احتمال بازگشت تحریمها، فعال شدن سازوکارهای نظارتی یا حتی تغییر در مواضع قدرتهای جهانی، میتواند در کسری از ثانیه نرخ ارز در بازار آزاد را جابهجا کند. به همین دلیل بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که عامل بیرونی، نقش اصلی را در تعیین جهت حرکت این بازار ایفا میکند. از این رو هنگامی که تنشهای منطقهای شدت میگیرد یا مذاکرات هستهای به بنبست میرسد، نرخ ارز معمولاً صعودی میشود. در مقابل، هر زمان نشانههایی از توافق یا بهبود روابط با قدرتهای جهانی دیده میشود، حتی اگر موقت و شکننده باشد، بازار بلافاصله واکنش مثبت نشان میدهد و نرخ ارز آرامتر میشود. این حساسیت شدید نشان میدهد که اقتصاد ایران به جای تکیه بر عوامل درونی، هنوز به روابط سیاسی و دسترسی به منابع خارجی وابسته است. در چنین وضعیتی، بانک مرکزی و سیاستگذاران داخلی تنها قادرند تبعات این تحولات را تا حدی کنترل کنند اما نمیتوانند ریشه مشکل را از میان بردارند. وارد شدن شوک به اقتصاد کشور معمولاً به صورت مقطعی و کوتاهمدت است که البته تبعات خود را نیز به دنبال دارد و غالباً غیرقابل پیشبینی هستند، اما در مورد ایران، تحریمها و فشارهای خارجی دیگر قابل طبقهبندی بهعنوان شوک نیستند، بلکه انتخابی پایدارند که کشور با آگاهی از تبعات آن در مسیر خاصی گام گذاشته است. از این رو تحریمها نه تنها تجارت خارجی ایران را محدود کردهاند بلکه به طور مستقیم بر جریان ورود ارز و سطح درآمدهای دولت اثر گذاشتهاند. محدودیت در فروش نفت، دشواری انتقال پول، انسداد کانالهای بانکی و کاهش سرمایهگذاری خارجی همه از تبعات آن بوده است. در این راستا، تا زمانی که این انتخاب سیاسی تغییر نکند، هیچ ابزاری قادر به حذف کامل اثرات تحریمها نخواهد بود، یا اینکه حداکثر میتوان بخشی از پیامدهای منفی آن را تخفیف داد، اما دستیابی به ثبات پایدار در چنین شرایطی ممکن نیست.
• نظام چند نرخی ارز اخیراً به عنوان یکی از گزینههای مطلوب برای رهایی از مشکلات و کنترل بازار در بحبوحه نوسانات شدید بازار ارز معرفی شده است. ارزیابی ونظر جنابعالی درباره کارآمدی این رویکرد چیست؟
یکی از ویژگیهای اقتصاد ایران، وجود نظام چندنرخی ارز است که در آن دولت برای برخی کالاها یا فعالیتهای خاص، ارز ترجیحی یا نیمایی تخصیص میدهد، در حالی که بخش بزرگی از معاملات در بازار آزاد و با نرخی بالاتر انجام میشود. در این وضعیت همواره قابلیت فسادزا، ناکارآمد بودن وجود دارد و موجب اتلاف منابع ارزی بوده نیز ممکن است بشود، چراکه تفاوت نرخها انگیزهی رانت جویی و قاچاق را افزایش میدهد. با این وجود به دلیل فشارهای خارجی و محدودیتهای شدید، سیاستگذاران مدعی هستند که گریزی از این نظام ندارند. اما به نظر میرسد که در این بین بتوان راه حلی منطقی و مناسب برای این مسأله جُست تا به صورت تدریحی به سمت تک نرخی شدن ارز حرکت کرد، اما تحقق تک نرخی شدن ارز مستلزم ثبات در روابط خارجی، افزایش دسترسی به منابع ارزی و رفع محدودیتهاست و تا زمانی که چنین شرایطی فراهم نشود، تکنرخی شدن ارز تنها در حد شعار باقی خواهد ماند.
• به نظر شما اقتصاد ما در نتیجه سالها تحریم و محدودیت صادرات نفت، از حالت وابستگی و تک محصولی خارج شده است و تحریم شدید و بیشتر نفت ایران، تاثیر چندانی در وضعیت اقتصاد کشور نخواهد گذاشت؟
- از سالهای دور تاکنون، اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته بوده است و این درآمدها نه تنها بودجه دولت را تأمین کرده بلکه مسیر سیاستهای ارزی را هم مشخص کرده است. در دورههایی که صادرات نفت بدون مانع انجام میشد، ارز حاصل از آن امکان واردات کالا، ماشینآلات و فناوری را فراهم میکرد و رشد اقتصادی رقم میخورد، اما هر زمان فروش نفت محدود میشد، به سرعت رکود و افزایش نرخ ارز نمایان میشد. امروز شرایط نسبت به گذشته سختتر شده است. درآمدهای نفتی به شدت کاهش یافته و بخش بزرگی از همان درآمد محدود هم صرف هزینههای جاری دولت میشود، به همین دلیل سهم اندکی برای سرمایهگذاری و توسعه باقی میماند. به این ترتیب چنانچه مشکلات داخلی و خارجی برطرف شود، نفت همچنان میتواند عامل رشد اقتصاد و کمک برای تامین درآمدهای دولت باشد، ولی در وضعیت فعلی، این ظرفیت عظیم به دلیل موانع سیاسی و اقتصادی، به جای فرصت، به نوعی وابستگی خطرناک تبدیل شده است.
• یکی از پرسشهای مهم در شرایط کنونی اقتصادی کشور این است که آیا سیاست ارزی میتواند به صورت مستقل از سیاستهای پولی و مالی دنبال شود؟ نظر شما در این باره چیست؟
- سیاستهای پولی، مالی، تجاری و حتی سیاست خارجی در کشور به شدت به یکدیگر گره خوردهاند. به عنوان مثال، کسری بودجه دولت مستقیماً بر حجم نقدینگی اثر میگذارد و این موضوع در نهایت بر بازار ارز بازتاب پیدا میکند. یا سیاستهای تجاری که واردات یا صادرات را محدود یا تسهیل میکنند، بیواسطه نرخ ارز را تحت تأثیر قرار میدهند. در حقیقت این به معنای آن است که اگر اصلاحات ساختاری و هماهنگی میان این حوزهها انجام نشود، سیاست ارزی به تنهایی توان چندانی برای مهار بیثباتی نخواهد داشت.
تک نرخی شدن ارز مستلزم ثبات در روابط خارجی، افزایش دسترسی به منابع ارزی و رفع محدودیتهاست و تا زمانی که چنین شرایطی فراهم نشود، تکنرخی شدن ارز تنها در حد شعار باقی خواهد ماند
• به اعتقاد برخی کارشناسان بانک مرکزی در شرایط شوک و نوسانات شدید بازار ارز میتواند قویتر عمل کند و البته برخی نیز محدودیتهای بانک مرکزی را عامل عدم ورود موثر بانک مرکزی و ایفای نقش خنثی در برخی از موارد میدانند. نظر و ارزیابی شما چیست؟
- انتظار عمومی از بانک مرکزی این است که با ابزارهایی که در اختیار دارد، ثبات را به بازار ارز بازگرداند. اما واقعیت این است که قدرت این نهاد در شرایط تحریم بسیار محدود است. در حقیقت بانک مرکزی میتواند در کوتاهمدت با تغییر نرخ بهره یا مداخله در بازار، بخشی از التهابات را کاهش دهد یا در میانمدت با کنترل رشد نقدینگی میتواند فشار تورمی را کمتر کند، اما تا زمانی که روابط خارجی ایران اصلاح نشود، این اقدامات صرفاً مُسکن موقتی خواهند بود. تجربه کشورهای مختلف نشان میدهد که هیچ کشوری در شرایط مشابه ایران نتوانسته در بلندمدت ثبات ارزی و رشد پایدار را تنها با اتکا به ابزارهای داخلی تضمین کند. در یک نگاه کلی شاهد این هستیم که، در هفتههای اخیر و همزمان با بروز درگیریهای منطقهای، نرخ ارز کمتر از حد انتظار افزایش یافت. برخی مسئولان این موضوع را به حساب موفقیت سیاستهای ارزی دولت گذاشتند، اما در حقیقت دلیل اصلی نوسان محدود ارز در آن دوره کوتاه، کاهش تقاضای مردم برای خرید ارز بود، چون در فضایی که اولویت اصلی مردم حفظ جان و امنیت بود، تمایل برای فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری کاهش یافت. به همین دلیل بازار ارز موقتاً آرام ماند. از این رو نمیتوان این تجربه را به عنوان موفقیت بانک مرکزی قلمداد کرد. چراکه اگر واقعاً سیاستی کارآمد وجود داشت، باید پس از پایان وضعیت جنگی نیز ادامه مییافت. بررسیهای عمیقتر از بازار ارز ایران و وضعیت کنونی بازار ارز ایران نشاندهنده پیچیدگیهای فراوان در مدیریت اقتصادی است. این بازار به عنوان شاخصی از سلامت اقتصادی کشور، تحت تأثیر عوامل متعدد داخلی و خارجی قرار دارد و به این ترتیب درک کامل این موضوع نیازمند بررسی همه جانبه ابعاد مختلف مسئله است. تأثیر تحریمها بر اقتصاد ایران تحریمهای بینالمللی اثرات عمیقی بر اقتصاد ایران داشته است و این محدودیتها نه تنها دسترسی به بازارهای جهانی را محدود کرده، بلکه تأثیر مستقیمی بر ارزش پول ملی داشته و کاهش درآمدهای نفتی ناشی از تحریمها، فشار مضاعفی بر اقتصاد کشور وارد کرده است، قطعاً چالشهای داخلی اقتصاد ایران علاوه بر عوامل خارجی، چالشهای داخلی نیز در بیثباتی بازار ارز نقش دارند. از این رو مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، ناکارآمدی نظام مالیاتی، وابستگی به درآمدهای نفتی، و ضعفهای تولید بخش خصوصی و... همگی در تشدید نوسانات ارزی نقش داشتهاند.
• شما چشمانداز آینده؛ در بازار ارز و طلا و... را چگونه ارزیابی میکنید، آیا در شرایط کنونی میتوان امیدی به ثبات نسبی در این بازار با بهرهگیری از برنامه ریزی و سیاستگذاریهای داخلی داشت؟
- پاسخ به این پرسش ارتباط مستقیم به متغیرهای سیاسی و اقتصادی دارد. چنانچه روابط خارجی همچنان پرتنش بماند، ساختار اقتصادی کشور اصلاح نشود و سیاستگذاران نیز همان مسیر گذشته را تکرار کنند، انتظار افزایش نرخ ارز در بلندمدت طبیعی خواهد بود. اما قطعاً حوادثی مانند بازگشت تحریمهای سازمان ملل یا وقوع درگیریهای شدیدتر میتواند جهشهای ناگهانی و سنگینی را به همراه داشته باشد. در این اثنا، فقط در صورتی میتوان به ثبات نسبی امیدوار بود که ایران مسیر اصلاح روابط با جهان را در پیش گیرد، دسترسی به منابع ارزی تسهیل شود و سیاستهای اقتصادی داخلی نیز هماهنگ و منسجم اجرا شوند. در حقیقت بازار ارز ایران در نقطهای ایستاده است که سرنوشت آن بیش از هر چیز به روابط خارجی کشور گره خورده است. ابزارهای داخلی مانند سیاستهای بانک مرکزی یا تغییر نرخ بهره میتوانند نقش تعدیلکننده داشته باشند، اما قادر به رفع ریشهای بحران نیستند. قطعاً نظام چندنرخی، فسادزا و ناکارآمد است، اما در شرایط فعلی شاید اجتنابناپذیر به نظر میرسد. نفت همچنان ظرفیت بزرگی برای رشد فراهم میکند، اما بهرهگیری از آن نیازمند ثبات و برنامهریزی بلندمدت است. ثبات پایدار در بازار ارز تنها زمانی حاصل خواهد شد که مجموعهای از اصلاحات همزمان انجام گیرد و بازنگری در سیاست خارجی، اصلاح ساختار اقتصادی، کاهش وابستگی به نفت و هماهنگی میان سیاستهای پولی، مالی و تجاری. بدون این اقدامات، نااطمینانی همچنان بر بازار ارز ایران سایه خواهد افکند.
ارسال نظر