| کد مطلب: ۱۱۵۸۴۶۲
لینک کوتاه کپی شد

راننده اسنپ با تحصیلات دانشگاهی

این روزها وقتی با اسنپ از جایی به جای دیگر می‌رویم با راننده‌ها هم، صحبت می‌کنیم بیشترشان مردان جوان هستند از ایشان می‌پرسیم اهل کجا هستید؟ جواب می‌دهند اهل یکی از شهرها در استانی دیگر هستند می‌پرسیم در تهران کجا زندگی می‌کنید؟ جواب می‌دهند چند نفر با هم اتاقی اجاره کرده‌ایم و آنجا زندگی می‌کنیم، می‌پرسیم درس هم خوانده‌اید؟ اکثرشان جواب می‌دهند دانشگاه رفته‌اند، تحصیل‌کرده‌اند و لیسانس هستند.

 این‌جاست که به‌فکر فرو می‌رویم و از خودمان می‌پرسیم چرا جوانانی که سال‌ها به دانشگاه رفته‌اند، دانش آموخته‌اند مدرک تحصیلی گرفته‌اند امروز ناگزیر شغلشان رانندگی است؟ شغلی که البته محترم است، زحمت می‌کشند و کار شرافتمندانه‌ای دارند و قابل احترام هستند. اما بلافاصله با این پرسش مواجه می‌شویم اگر قرار باشد فردی شغل رانندگی را انتخاب کند، کافی است تا سطح ابتدایی تحصیل کند وقتی فردی شانزده سال تحصیل می‌کند به دانشگاه می‌رود، زحمت می‌کشد مطالب زیادی می‌آموزد و دانش بسیاری دارد، باید شغلی مناسب اطلاعات و دانش خود داشته باشد تا احساس سرافرازی و افتخار کند و جامعه نیز از آگاهی‌ها و دانش او بهره‌مند شود در غیر این صورت او دچار سرخوردگی و افسردگی می‌شود و کشور هم این امکان بزرگ بالقوه را از دست می‌دهد. اکنون با پرسشی بسیار مهم مواجه می‌شویم چرا جوانان تحصیلکرده ما در چنین شرایطی قرارگرفته‌اند؟ کدام یک از تصمیمات تصمیم گیرندگان ما اشتباه بوده است؟ چه باید می‌کردیم که نکردیم؟ کسانی که مسئولیت تدوین برنامه‌های بلندمدت و میان مدت توسعه و رشد اقتصادی و اجتماعی کشور را عهده‌دار بوده‌اند، چگونه برنامه‌ریزی کرده‌اند و مجلس چرا آن برنامه‌ها را مصوب کرده است؟ چرا برای ایجاد کارخانه‌ها و مراکز اقتصادی و صنعتی با استفاده از تکنولوژی‌های نوپدید که محصول و شغل ایجاد می‌کند، برنامه‌ریزی نشده است؟ تا جوانان تحصیل‌کرده ما اکنون درآن جایگاه‌ها مشغول خدمت به کشور باشند. آیا کسانی که در توسعه دانشگاه‌های دولتی و غیردولتی مثل دانشگاه آزاد و علمی کاربردی‌ها نقش و مسئولیت داشته‌اند به این اندیشیده‌اند که این همه فارغ‌التحصیل کجا قرار است شاغل شوند؟ اگر همزمان با توسعه رشته‌های تحصیلی و افزایش جوانان تحصیل‌کرده با سایر کشورها برای گسترش روابط و تعاملات لازم برای همکاری مشترک برنامه‌ریزی می‌کردیم و صنعت و اقتصاد کشور هم رشد می‌کرد و تعاملات لازم با سایر کشورها برقرار می‌شد، امروز پدر و مادرها از اینکه سال‌ها با زحمات فراوان و سختی کشیدن بسیار فرزندانشان را به دانشگاه فرستادند که آنها صاحب شغل مناسب با درآمد کافی باشند تا بتوانند ازدواج کنند، صاحب فرزند و خانواده شوند، احساس شادی و نشاط و سربلندی می‌کردند و فرزندان تحصیل‌کرده ما به‌جای رانندگی اسنپ در مشاغلی که مناسب آگاهی و دانش آنها باشد، مشغول به کار می‌شدند و خوشحال بودند و کشور هم از توانشان بهره‌مند می‌شد. با امید به آنکه شاهد تصمیم‌گیری‌های شایسته و همه‌جانبه مسئولان و تصمیم‌گیران کشور باشیم.

 

 

* نبی‌اله عشقی‌ثانی

فعال اجتماعی

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار