آذر منصوری: اولویت اصلاح طلبان دفاع از تمامیت ارضی ایران است
رئیس جبهه اصلاحات نوشت: تجربه همین ۱۲ روز نیز نشان داد که به رغم همه ادعاها، شمار زیادی از شهروندان غیرنظامی نیز در کنار سربازان وطن، قربانی دفاع از کشور یا ترورهای برنامهریزیشده عوامل دشمن شدند.

به گزارش آرمان ملی آنلاین ؛ آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات در کانال تلگرامی جبهه اصلاحات نوشت:
اولویت اصلاح طلبان دفاع از تمامیت ارضی ایران است
چرا در ساعات اولیه تجاوز اسرائیل به ایران، این حمله را محکوم کرده و بر حق دفاع مشروع ایران تأکید کردیم؟
جنگی که به مدت ۱۲ روز به طول انجامید و رژیم صهیونیستی آغازگر آن بود، با اعلام آتشبس متوقف شده است. اگر بتوان جنگطلبان خارجی، تندروهای داخلی و شبکههای رسانهای همسوی آنان را مهار کرد، میتوان امیدوار بود که این درگیری به پایان رسیده و کشور وارد مسیر صلح، ثبات و آرامش شود.
امیدواریم چنین شود و کشور ما از هرگونه مناقشه و درگیری—چه با کشورهای منطقه و چه با سایر کشورهای جهان—دور بماند و صلح، آرامش و همزیستی در سراسر جهان برقرار گردد.
تجربه همین ۱۲ روز نیز نشان داد که به رغم همه ادعاها، شمار زیادی از شهروندان غیرنظامی نیز در کنار سربازان وطن، قربانی دفاع از کشور یا ترورهای برنامهریزیشده عوامل دشمن شدند. بسیاری از هموطنان ما سوگوار عزیزان خود هستند. افزون بر این، خسارتهای مادی و ویرانیهای ناشی از جنگ نیز غیرقابل انکارند و جبران آنها در شرایط کنونی، هزینههای سنگینی به کشور تحمیل خواهد کرد.
اما چرا باید در نخستین فرصت، این تجاوز را محکوم و بر حق دفاع مشروع ایران تأکید میکردیم؟
در تعریف امنیت ملی (National Security)، از منظر ما اصلاحطلبان، نخستین و مهمترین اولویت، حفظ موجودیت و تمامیت ارضی کشور است. به عبارتی، اگر مؤلفههایی چون حفظ جان، حیثیت، آزادی و امنیت مردم، نهادینهسازی مشروعیت نظام سیاسی بر پایه اراده ملت در چارچوب قانون اساسی، صیانت از منابع حیاتی کشور، بهرهبرداری بهینه از آنها و کاهش یا رفع تهدیدهای خارجی، عناصر بنیادین امنیت ملی تلقی شوند، بیتردید، اساسیترین بخش آن، حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور است.
همه ما روزی در این سرزمین زاده شدهایم و روزی از آن خواهیم رفت، اما “مام وطن” و تمامیت ارضی ایران، هرگز نباید در معرض تجاوز یا طمعورزی بیگانگان قرار گیرد.
تجربه تاریخی نیز گواه آن است که هرگاه بخشی از سرزمینمان را از دست دادهایم، در اغلب موارد نتوانستهایم آن را بازپس بگیریم. در قرن نوزدهم، بخشهایی از غرب افغانستان (هرات و قندهار)، جنوب تاجیکستان (بخارا و مرو)، آذربایجان و ارمنستان امروزی، تفلیس، نخجوان، و حتی بحرین و قسمتهایی از شرق ترکیه، همگی روزگاری جزیی از ایران بودند، اما با از دست رفتن آنها، شرایط بینالمللی و ضعف موقعیت ملی، مانع از بازگرداندن آنها شد.
بر این اساس، امنیت ملی از دو ناحیه در معرض تهدید است: ۱. تهدید خارجی، از سوی قدرتهای نظامی منطقهای یا فرامنطقهای؛ ۲. تهدید داخلی، ناشی از تعمیق شکاف دولت–ملت و کاهش مشروعیت و اقتدار سیاسی نظام حاکم.
بنابراین، در برابر تهدیدهای خارجی، وظیفه هر ایرانی وطندوست است که فارغ از گرایش سیاسی، جایگاه اجتماعی و حتی آسیبهایی که ممکن است از حکمرانی دیده باشد، در دفاع از کشور و محکومیت متجاوز پیشگام باشد. در واقع، همین پیشگامی میتواند به انسجام و همبستگی ملی کمک کند و به باور من، چنین نیز شد.
واکنش سریع بسیاری از اصلاحطلبان در محکومیت تجاوز رژیم اسرائیل، بسیاری از سناریوهای پس از تجاوز را که توسط اتاقهای فکر دشمن طراحی شده بود، خنثی کرد.
از همین رو، دفاع از تمامیت ارضی ایران وظیفهای ملی است و واژه “ایران” شاید تنها کلیدواژهای باشد که میتواند در جامعهای متکثر و پهناور، انسجامبخش و وحدتآفرین باشد.
با این حال، نباید از وجه دوم تهدید علیه امنیت ملی، یعنی آسیبهای ناشی از درون، غافل بود. بهویژه اکنون که ضعفها و خلأهای امنیتی منجر به نفوذ بیسابقه اسرائیل در ساختار حکمرانی شده است، ضرورت پرداختن به این بعد، بیش از پیش احساس میشود.
به بیان دیگر، همانقدر که برخورداری از توان دفاعی قوی در منطقهای پرآشوب همچون خاورمیانه لازم است، مشروعیت مردمی نیز عامل مکمل و حیاتی امنیت ملی است. حتی اگر یک دولت از توان نظامی بالا برخوردار باشد، اما از پشتوانه مردمی و مشروعیت سیاسی برخوردار نباشد، نمیتواند از ظرفیتهای نظامی خود بهدرستی بهره گیرد.
در جنگ اخیر نیز، اگر حس وطندوستی و احساس تعلق شهروندان به ایران و دفاع از تمامیت ارضی وجود نداشت، متجاوزان ممکن بود در اجرای رؤیاهای خطرناک خود، همچون تجزیه و فروپاشی ایران، موفق شوند و چه بسا این سناریو هنوز هم در دستور کار آنان و رسانههایشان باشد.
از اینرو، اکنون زمان آن است که حاکمیت از این تجربه درس بگیرد و برای ترمیم رابطه دولت–ملت گامهای جدی بردارد و عواملی که باعث تضعیف این رابطه شدهاند، شناسایی و اصلاح شود و همه الزامات تقویت مشروعیت سیاسی نظام فراهم آید.
ارسال نظر