| کد مطلب: ۱۱۸۸۳۴۶
لینک کوتاه کپی شد
جامعه محوری راهکار کاهش فاصله حاکمیت و جامعه

سیدمحمود میرلوحی در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

جامعه محوری راهکار کاهش فاصله حاکمیت و جامعه

آرمان ملی- احسان اسقایی: جریان اصلاحات هم اکنون به دو نظریه در ارتباط با اصلاحات اعتقاد دارد اول اصلاح‌طلبی جامعه‌محور، در این معنا که اصلاح‌طلبان باید میان مردم و حاکمیت قرار گیرند.

دوم اصلاح‌طلبانی که معتقدند که باید در قدرت حاضر بود و دست به اصلاحات زد. هر دو این نظریه‌ها یک هدف دارند و آن بهبود شرایط سیاسی و اجتماعی کشور است. اخیرا یکی از کمیته‌های جبهه اصلاحات بیانیه‌ای در ارتباط با حضور در کنار مردم داده که برخی آن را بر خروج از حاکمیت، برای درکنار مردم قرار گرفتن تفسیر کرده‌اند. در هر صورت جریان اصلاحات به عنوان یک جریان پویای سیاسی در ایران نظریات خود را به جامعه ارائه داده تا بازتاب آن را در جامعه مشاهده کند. به نظر می‌رسد در آینده نزدیک در بین اصلاح‌طلبان تحولاتی ایجاد خواهد شد. این تحولات برای پویایی جریان اصلاحات است. «آرمان ملی» در این ارتباط با سیدمحمود میرلوحی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید.

*آقای میرلوحی جریان اصلاحات در بیانیه‌هایی که منتشر می‌کند بر چرخش به سمت مردم تاکید دارد، مقصود این جریان در این تاکید مکرر که باید در کنار مردم قرار گرفت، چیست؟

برای پاسخ به این سوال باید به سال‌های قبل از 76 بازگشت در آن سال‌ها انقلاب اسلامی با حضور همه جانبه مردم پشتیبانی می‌شد و تقریبا همه دیدگاه‌ها در حاکمیت حضور داشتند، از چپ خط امامی گرفته تا راست که نظریات اقتصادی خاصی داشت. جالب این است که در سال‌های قبل از انقلاب اسلامگرا و کمونیست برحضور همه‌جانبه مردم در امور کشور تاکید داشتند. در زمان جنگ نیز همه ملت در صحنه حضور داشتند، از دانش‌آموز تا بازاری، از مسلمان تا مسیحی و از جان مایه می‌گذاشتند. سال 1376 و 1380 مردم در انتخابات حاضر شدند و دنبال اصلاحات در مسیر اداره کشور به نفع آبادانی و حقوق شهروندی و... بودند. در 92، 94 و 96 هم مردم به جریان‌های مختلف رای دادند و قدرت به خواست مردم دست به دست شد اما یک جریان در ابتدا کم و هرچه جلوتر رفتیم بیشتر، اعلام کرد که قدرت حریم دارد و مردم و نمایندگان واقعی آنها نمی‌توانند در ساختار قدرت نقش داشته باشند. این جریان درباره حضور در قدرت دیدگاه خاصی دارد و از ورود دیدگاه‌های دیگر جلوگیری می‌کند. از 98 به این سو این جریان به صراحت و تلویحا اعلام کرد که مردم نمی‌توانند آنگونه که می‌خواهند انتخاب کنند و باید در چارچوبی انتخاب کنند که ما انتخاب کرده‌ایم. در اینجا جریان اصلاحات هم تصمیم گرفت درکنار مردم قرار گیرد و به اصلاح‌طلبی جامعه‌محور برای انتقال نظریات مردم تاکید کرد.

*اما جریان اصلاحات هم راهی به قدرت نداشت.

 بله؛ اتفاقا به دلیل همین ممنوع بودن حضور اصلاح‌طلبان با رهبران خود در قدرت بود که این نظریه شکل گرفت. دراین معنا که درکنار مردم قرار گیرند و با حضور درکنار مردم و تشویق مردم به شرکت در انتخابات مانع بیرون آمدن افرادی از صندوق‌ها شوند که آن جریان می‌خواست تا با بیرون آمدن افراد مورد نظر، قدرت اجرایی و قانون‌گذاری را در اختیار بگیرد.

* با توجه به اینکه جریان اصلاحات با همین برنامه در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، آیا می‌تواند برنامه‌های خود را جلو ببرد؟

جریان مقابل برای اینکه از حضور اصلاح‌طلبان در لایه‌های مدیریتی جلوگیری کند، تا نتوانند خواست مردم را در دولت پیش ببرند و جلو بهبود شرایط سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی را مطابق برنامه‌های اصلاح‌طلبان بگیرند، قانونی تنگ‌نظرانه‌تر از نظارت استصوابی را برای انتصاب افراد در سمت‌های مدیریتی تصویب کردند (قانون انتصاب مشاغل خاص) و با این روشن جلو جریان اصلاحات را گرفتند تا در هر نقطه‌ای که این جریان می‌خواهد اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه مورد نظرش را پیاده کند، با مانع روبه‌رو شود. یعنی حتی در اتاق بازرگانی، نظام مهندسی و... با این قانون اجازه نمی‌دهند نیروهای تحول‌خواه در امور مختلف حاضر شوند.

*بازتاب این اقدامات در بدنه جریان اصلاحات چیست؟

 در اثر چنین اقدامات که نتیجه‌ای جز محدود شدن حلقه مدیریت کشور ندارد، جوانان اصلاح‌طلب بعضا اعلام می‌کنند که با این اوضاع چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟ جوانان اصلاح‌طلب سوال می‌کنند زمانی که ساختار قدرت و مدیریت کشور به روش‌های مختلف خالص‌سازی می‌شود، اصلاح‌طلبان از شرکت در انتخابات به چه نتیجه‌ای می‌توانند برسند؟ در برابر این موارد بحثی به وجود آمده که آیا جریان اصلاح‌طلب قدرت‌خواه است یا حقیقتا دنبال اصلاحات است؟ برخی رسما اعلام کردند وقتی ما را نمی‌خواهند باید ما هم عرصه تلاش سیاسی برای حضور در قدرت را به منظور ایجاد اصلاحات به نفع مردم رها کنیم و این در معنای آن بود که ما باید همه چیز را رها کنیم. در برابر عده‌ای هم می‌گفتند که باید از تحولات بزرگ حمایت کرد. در برابر این دو نظریه که عموما از بدنه جریان اصلاحات ارائه می‌شد، برخی از اصلاح‌طلبان اصلاحات جامعه‌محور را ارائه دادند.

*اخیرا یکی از کمیته‌های جبهه اصلاحات بیانیه‌ای داده که باید در کنار مردم ایستاد، حال اینکه اکنون اصلاح‌طلبان در قدرت قرار دارند و چنین بیانیه‌هایی از سوی برخی به خروج از حاکمیت (دولت) تعبیر شده است.

این بیانیه که توسط یکی از کمیته‌های جبهه اصلاحات به رشته تحریر درآمده، در واقع تاکید بر اصلاحات جامعه‌محور است. بر این اساس تاکید می‌شود که اگر جامعه مدنی تقویت و جامعه قدرتمند شود، همین جامعه می‌تواند صخره ستبر را وادار به پذیرش خواست مردم کند و رفته‌رفته تغییر جهتی در مسیر کشور ایجاد کند و اجازه ندهد کشتی به صخره بخورد. اصلاح‌طلبان جامعه‌محور اعتقاد دارند اگر بتوانیم اندکی از مسیر این کشتی تغییر ایجاد کنیم که به صخره نخورد، آنگاه سال‌های بعد فرصت کار و اصلاحات اساسی به وجود می‌آید. اصلاح‌طلبان جامعه‌محور معتقدند با تمام محدودیت‌هایی که در قدرت ایجاد شده، چه در گذشته با نظارت استصوابی و چه اکنون با قانون انتصاب در مشاغل خاص، نباید جامعه را تنها گذاشت و به عبارت بهتر اصلاح‌طلبان باید به لولای بین حاکمیت و مردم تبدیل شوند. هرچند فعلا این مورد مورد پذیرش نیست. در برابر این جریان هم بخشی از ساختار قرار دارد، به این دلیل که اصلاح‌طلبان می‌گویند فضا باید باز شود و هم براندازان در برابر اصلاح‌طلبان قرار گرفته‌اند به این خاطر که اصلاحات را از ریشه و از اساس قبول ندارند و آن را مفید نمی‌دانند. فعلا همگرایی و آشتی صورت نگرفته است، البته آقای خاتمی این پیشنهاد را مطرح کرد که مورد قبول قرار نگرفت. با این همه مشکلات اصلاح‌طلبان جامعه‌محور معتقدند که نمی‌توان و نباید عرصه انتخابات را رها کرد و در عین حال با روش فعلی هم که در نظارت‌ها متجلی می‌شود نمی‌توانند موافق باشند و به انتخابات معنی‌دارمعتقدند. البته اصلاح‌طلبان به انتخابات آزاد و رقابتی اعتقاد دارند، اما وقتی مدل فعلی انتخابات را نمی‌توانند به تمامی بپذیرند، با روش‌هایی سعی دارند در انتخابات اثرگذار باشند مانند انتخابات 1403 که بازی را برای جریان مقابل بهم زدند.

شاهد بودیم که اعتراضاتی در جامعه رخ داد که آثار ویرانگری برای کشور داشت، با وجود همه این اعتراضات مشاهده شد که مردم به اصلاح‌طلبان و نگاه آنها معتقدند و اگر میسر باشد به آنها رای خواهند داد

 

*آیا مردم از این وضعیت خسته نخواهند شد؟ آیا خواهان کناره‌گیری جریان اصلاحات نمی‌شوند؟

هر عکس‌العملی از سوی مردم ممکن است. در برابر جریان اصلاحات که به اصلاح‌طلبی جامعه‌محور تاکید دارند جریانی وجود دارد که سعی در شکل‌دهی به انتخابات دارد و جریان‌های خارج از ساختار نظام هم هستند که به تغییر رادیکال معتقدند، یعنی همان اپوزیسیون خارج از کشور. به نظر من هر زمانی فرصت ایجاد شده، مردم نشان داده‌اند که ذائقه آنها چیست و دنبال اصلاحات هستند. در سال‌های مختلف شاهد بودیم که اعتراضاتی در جامعه رخ داد که آثار ویرانگری برای کشور داشت اما با وجود همه این اعتراضات مشاهده شد که مردم به اصلاح‌طلبان و نگاه آنها معتقدند و اگر میسر باشد به آنها رای خواهند داد. در زمان جنگ تحمیلی 12 روزه هم شاهد بودیم که برخی فکر می‌کردند بازی تمام است و چون به کشور حمله شده مردم به خیابان‌ها خواهند آمد و کار جمهوری اسلامی تمام است اما مشاهده کردیم که جامعه در عین اینکه ناراضی است و وضعیت معیشت به شرایط بسیار سختی رسیده و به‌رغم برخی رفتار‌ها خصوصا زنان و فعالان فرهنگی و دانشجویان، اما نسخه‌های بر‌اندازی را نپسندید و به نسخه تسلیم هم رضایت ندادند لذا این جامعه به دنبال آن است که اصلاحات عمیقی در جامعه رخ دهد.

*بیانیه اخیر بیانیه کل جبهه اصلاحات است؟

 این بیانیه بر اصلاحات جامعه‌محور با تعریفی که ارائه شد تاکید کرده هر چند این بیانیه نظر یک کمیته از کمیته‌های جبهه اصلاحات است و مجمع جبهه اصلاحات نیز آن را بررسی نکرده است. بیانیه خوبی است و ارتباطی به خروج از دولت و حاکمیت ندارد و در معنای کنار مردم قرار گرفتن برای رساندن حرف مردم به حاکمیت است.

*برای اصلاح‌طلبی و اصلاح امور دیگر دیر نشده است؟

 قطعا برای برخی امور و برخی اصلاحات زمان از دست رفته و هر روز که این اصلاحات به تاخیر می‌افتد به کشور و مردم ظلم می‌شود. بعد از جنگ 12 روزه باید به سرعت تغییر شرایط را در دستور کار خود قرار می‌دادیم. این اقدامات در معنای پذیرش شرایطی است که مردم بتوانند در انتخابات مشارکت کنند و خواسته‌های مردم مورد پیگیری قرار گیرد، خواسته‌های مردم هم اکنون بهبود معیشت، رفع تحریم و ارتباط با جهان و قرار گرفتن کشور در مسیر توسعه است. مردم رفع فساد و رانت را می‌خواهند. همین چند روز قبل شاهد بودیم که یک جوان شناخته شده که گویا در مقطع دکترا هم قبول شده بود در برابر استخدام او در شهرداری یکی از شهرها سدهایی ایجاد شده بود، خب چه اتفاقی می‌افتاد اگر این جوان به رغم اینکه بازداشت هم شده باشد، در ساختار اداری کشور پذیرفته می‌شد؟ آیا مرگ این جوان هزینه برای کل نظام سیاسی ایران نیست؟ چرا آنقدر تنگ‌نظر باشیم که راه برای بهبود زندگی جوانان را ببندیم؟

 

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار