| کد مطلب: ۱۱۸۶۶۶۲
لینک کوتاه کپی شد

تعادل در دیپلماسی

در حال حاضر دستگاه دیپلماسی ما انتظارات را برآورده نمی‌کند و یک پراکندگی و بی‌عملی قابل مشاهده است که در جای خود باید بررسی شود.

 در صورتی که چنین وضعیتی ادامه داشته باشد، غیر از اینکه دولت را در فضای داخلی دچار سردرگمی می‌کند، در فضای بین‌المللی نیز چنان که شایسته است روی ما حساب نمی‌کنند. با یک مثال می‌توان شرایط را روشن‌تر کرد. معاون سیاسی وزارت خارجه، آقای تخت‌روانچی اظهار کرده است که ترامپ در نامه به مقام رهبری حرف‌های تهدیدآمیز مطرح کرده است که اگر مذاکره نکنید، چنین می‌شود و چنان می‌شود. اما در اوج ناباوری آقای بقایی در مقام سخنگوی وزارت امور خارجه آن را رد می‌کند! یعنی دو مقام ارشد، دو حرف کاملا برعکس مطرح می‌کنند. تفاوتی به این بزرگی نشان می‌دهد که ما فاقد یک استراتژی تدوین شده در سیاست خارجی هستیم و نتیجه فقدان استراتژی چیزی جز بی‌تکلیفی و بی‌عملی نیست. در سوی دیگر دنیا را هم دچار سرگردانی می‌کند که کدام حرف از سوی کدام مسئول را باید موضع رسمی بداند؛ وقتی هر دو مسئول در وزارت خارجه جایگاه بالایی دارند. از طرف دیگر چنین اظهارنظرهایی می‌تواند فرار از تقصیر هم تعبیر شود. باید توجه داشت که ما مثل همه کشورهای متعهد به NPT به مندرجات پادمان هم متعهد هستیم و باید مشکلات و مسائل خود را با آژانس حل کنیم. تا سه هفته دیگر شورای حکام تشکیل جلسه می‌دهد و آقای گروسی گزارش خود را به شورای حکام ارائه خواهد داد. موضوع غنی‌سازی هنوز هم بین ما و آژانس حل نشده است. ما براساس قطعنامه 2231 و برجام، متعهد بودیم که تا 67/3 درصد غنی‌سازی را انجام دهیم. بعد از خارج شدن آمریکا از برجام و بدعهدی اروپایی‌ها که بعد از خروج آمریکایی‌ها از برجام نتوانستند به قولشان عمل کنند، ما هم از این ابزار به عنوان یک حربه و عاملی که بتواند جلوی تنش را بگیرد، استفاده کردیم. تجربه غنی‌سازی و دانش فنی در این زمینه موجب شد که برخی بعد از جنگ 12 روزه افزایش آن را مطرح کنند که البته چنین تصمیمی باید در بالاترین سطح ساختار سیاسی و امنیتی گرفته شود و در حد فلان مسئول و فلان نماینده نیست. افزایش غنی‌سازی می‌تواند تنش را به اوج برساند و این نکته‌ای است که مسئولان ارشد کشور به آن توجه دارند. باید توجه داشت که اظهارنظرهای تحریک‌آمیز از سوی افراد غیر مسئول می‌تواند بسیار خطرناک باشد. الان که پرونده ما در شورای امنیت است و ممکن است تا یک ماه دیگر تصمیمی بگیرند، لازم است که در همین فرصت یکی دو ماهه مشکلمان را با آژانس حل کنیم. در واقع برای عبور از این مرحله و از این تگنای اقتصادی بهتر است ارتباطمان را با آژانس عادی کرده و با همگرایی با آژانس در تنظیم گزارش اثرگذاری مثبت داشته باشیم تا از افزایش تنش‌ها جلوگیری کنیم. به نظر می‌رسد این راهی کم‌هزینه است وگرنه دلبستگی و انتظار از کشورهای دیگر که در بزنگاه‌های حساس، صددرصد از ما حمایت کنند، ممکن است مقرون به واقعیت نباشد و به نتیجه مورد نظر نرسد. هر کشوری مشکلات و تعاملات خاص خود را دارد و اگر منافع ملی آن کشورها ایجاب کند، بعید نیست ناگهان چرخشی در سیاست خود اعمال کنند که خلاف انتظار ما باشد. با توجه به اینکه در آینده‌ای نزدیک بین آقای شی جین پینگ و آقای ترامپ ملاقاتی صورت خواهد گرفت و با اینکه چین مشتری بسیار خوبی برای آمریکا هست و آمریکا هم برای چین همین‌طور و حدود 750 میلیارد دلار مبادله بازرگانی دارند، بنابراین دست چین برای حمایت همه‌جانبه از ما بسته است. قراردادی هم که بین ما و روسیه امضا شده، هنوز به یک پیمان راهبردی تبدیل نشده است. پیمان راهبردی پیمانی است که دو کشور در همه زمینه‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند ولی از صحبت‌های آقای پوتین و متن قرارداد چنین چیزی برداشت نمی‌شود. در چنین شرایط که روسیه با اروپا و آمریکا مشکل دارد و اگر مشکلات آنها به این سمت برود که تحریم‌ها را از روی نفت بردارند و مسئله اوکراین حل شود، ما در مشکلات دیگری قرار خواهیم گرفت. برخی نگاه خاصی به روسیه دارند و معتقدند که تمایل روسیه به ما برای استفاده از این کارت در مواجهه با اروپایی‌‌هاست. اگر نماینده روسیه در آژانس از ما حمایت می‌کند، می‌خواهد از کارت ما سیاست مقابله با اروپایی‌ها را در پیش بگیرد. ما می‌توانیم بین طرف‌های دیگر چنان تعادلی ایجاد کنیم که استقلال خود را حفظ کرده و از منافع اقتصادی خود حفاظت کنیم. با توجه به اینکه اقتصاد امروز تابعی از سیاست است، دولتمردان ما باید به این موضوع توجه کنند و در این راه فعال کردن دیپلماسی اقتصادی اهمیت بسیار زیادی دارد.

علی بیگدلی

تحلیلگر مسائل بین‌الملل

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار