آیتا... محسن غرویان در گفتوگو با «آرمان ملی»:
تندروها به فکر مشکلات مردم نیستند
آرمان ملی- حمید شجاعی: تخریب، هجمه، اتهام و افترا رویکرد مشخص تندروها در قبال اشخاص و جریاناتی است که برخلاف منویات آنها اقدام و عمل میکنند.
برای درک بهتر این مهم کافی است به مواجهه چند ماهه اخیر آنها با مسئولان از دولتیون گرفته تا سایر نهادها نگاهی بیندازیم تا مشخص شود که تندروها و دلواپسان برای خط تخریب خود حد یقفی نمیشناسند و صرفا بر مبنای اهداف و منویات خود عمل میکنند. حال اگر آن اهداف و برنامهها برخلاف منافع ملی و مصالح مردم نیز بود هم از نظر آنها مشکلی ایجاد نمیکند، چراکه در قاموس آنها نه کشور و نه مردم جایی ندارند و این مفاهیم تا زمانی معتبرند که آنها را تایید کنند و اگر خلاف این نکته اتفاق بیفتد از حیز انتفاع ساقط میشوند. به عنوان نمونه میتوان نوع مواجهه تندروها در قبال قانون حجاب را ملاک قرار داد. این قانون با مصوبه شعام از ابلاغ و اجرا خارج و کنار گذشته شد، اما همین نوع رویکرد باعث شد تا تندروها هجمههای خود را سمت شعام نیز ببرند و این شورای بالادستی نیز از خط تخریب آنها مصون نماند یا در ماجرای تصویب CFT در مجمع تشخیص دیدیم که چه برخوردی با این نهاد عالی داشتند. جدیدترین دستپخت آنها اما حمله به حسن روحانی رئیسجمهور سابق کشورمان است که دیروز از تریبون مجلس انواع اتهامات و تخریبها علیه وی به خاطر مواضع اخیرش روانه شد. به نظر میرسد یک بار برای همیشه باید قاطعانه در مقابل این جریان هزینهساز برای کشور ایستاد و آنها را به حاشیه راند تا کشور بیش از این از ناحیه آنها خسارت نبیند. در همین راستا برای بررسی اهداف تندروها از تخریب چهرههای شاخص، موضعگیری آنها در قبال عدم اجرای قانون حجاب و حملات به حسن روحانی از تریبون مجلس «آرمان ملی» با آیتا... محسن غرویان استاد حوزه و دانشگاه و عضو جامعه روحانیت مبارز به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
* طی چند وقت گذشته شاهد حملات و هجمه تندرو از تریبونها و رسانههای مختلف نسبت به دولت، جریان و اشخاص حامی آن هستیم؛ اساسا این اقدامات با چه اهدافی انجام میشود و از چه چیزی نشات میگیرد؟
متاسفانه اخلاق در رسانههای ما به طور کلی متروک شده و همچنین احکام فقهی مربوط به رسانهها مورد غفلت قرار گرفته و حتی در صداوسیما مسائل شرعی و فقهی رعایت نمیشود و متاسفانه یک جناح تندرو خاص از این ابزارها علیه آرمانهای ملی و منافع ملت استفاده میکند. لذا شاهد هستیم که گفتوگوهای یک طرفهای صورت میگیرد که در آنها اسم اشخاصی برده شده و به آنها هجمه، حمله و تهمت زده میشود و بهتان و دروغ نسبت داده میشود که اینا حرام بین شرعی است و مسئولیت شرعی دارد. متاسفانه اخلاق تحتالشعاع سیاست قرار گرفته در حالی که سیاست باید تحتالشعاع اخلاق باشد و ما به دولت و حاکمیت خود از این جهت که میتواند یک جامعه اخلاقی بسازد رای میدهیم. به عبارت دیگر به حاکمیت دینی و حاکمیت اسلامی از آن جهت رای میدهیم که یک جامعه مطلوب اخلاقی، آرمانی و ایدهآل برای ما بسازد ولی متاسفانه الان عکس این قضیه اتفاق افتاده است. یک نوع تفکری در تندروهای ما وجود دارد که اینها اصلا دغدغه دنیای مردم را ندارد و دغدغه اصلی آنها موضوع دیگری است و اصلا اینها به فکر منافع مردم در این دنیا نیستد و مسائل منافع ملی منافع مادی دنیوی را در شاکله ذهنی خود ندارند. لذا برایشان مهم نیست که فقر؛ تورم و مشکلات اقتصادی بر مردم فشار میآورد. این تفکر متاسفانه در مسائل خارجی و مصالح بینالمللی ما هم هست که میگویند ما نمیتوانیم با دنیای کفر ارتباط داشته باشیم یا از ابزارهای آنها استفاده کنیم و اینها را تحت عناوین خاصی تئوریزه میکنند که مثلا علوم غربی و تکنولوژی و... در بلاد کبر و کفر پیدا شده و ما هیچ وجه نمیتوانیم با اینها تعامل داشته باشیم یا در مسائل سیاسی با اینها ارتباط بگیریم. این قبیل تئوریهای غلط و انحرافی را در رسانهها، تریبونها و در مصاحبههای مختلف به خورد مردم میدهند و به ذهن جامعه تزریق میکنند. از طرفی در خصوص ارتباط با جهان نیز کسانی که از لزوم تعامل با دنیا صحبت میکنند را نیز متهم میکنند که اینها غرب زده، غربگدا و غربگرا هستند و از این عناوین بیپایه و اساس برای مخالفین خود استفاده و به آنها هجمه میکنند. به نظر من اینها تماما یک نوع عوامفریبی است و میخواهند ذهنیت مردم به ویژه نسل جوان را تخریب کنند. تندروها به همه شخصیتهایی که میخواهند روابط ایران را با دنیا صلحآمیز و روابط حسنه کنند، تحت عناوین لیبرال و سکولار و غرب زده اتهامات واهی میزنند تا مخالفین خود را از میدان بیرون کنند. در حالی که به نظر میرسد اینها مباحث فکری و فلسفی است و به هر حال ما متفکرین، شخصیتها و سیاستمدارانی داریم که اینها در سیاست و روابط بین الملل اندیشههای مبنایی دارند و اقتصاد ما هم با مسائل سیاسی کاملا در ارتباط است. لذا انگیزه تندروها این است که میخواهند تفکر صلحآمیز و طرفدار روابط مسالمت آمیز با دنیا را از میدان به در کنند. لذا از این برچسبها استفاده میکنند به شخصیتهای خوشفکر، سیاستمدار، اندیشهورز و تئوریپردازی که دارای یک فلسفه سیاسی خاص هستند حملهور میشوند تا مبادا این تفکر در جامعه وسیع شود و قدرت را در دست بگیرد. بنابراین به نظر من حرکت این تندروها برای ترس از تفکر و فلسفه صلح و زندگی مسالمتآمیز است.
* بسیار شاهد این موضوع بودیم که تندروها در مواضع خود حتی از رهبر انقلاب نیز گذشتهاند و مواضعی علیه منافع ملی اتخاذ کردهاند؛ چنانکه اخیر یک نماینده مجلس گفته که من ضبط صوت رهبری نیستم که هر چه گفتند تکرار کنم؛ این مواضع نشان نمیدهد که تندروها حتی به قرائت امام(ره) از جمهوری اسلامی نیز باور نداشته و نگاهی دیگری دارند؟
قطعا همینطور است و اینها سعی میکنند که از رهبری هم جلوتر بیفتند و ما میبینیم با اینکه مقام معظم رهبری مکرر در مکرر از اندیشههای سیاسی آقای دکتر پزشکیان حمایت کرده و میکنند و حتی به سران دو قوه دیگر گفتند با آقای پزشکیان هماهنگ و یک صدا باشید ولی این تندروها مدعیاند که مقام معظم رهبری هم مصلحت اندیشی میکنن و چنین سخنانی را بیان میکنند. اینها مدعیاند که اصل اسلام ناب را ما میگوییم و ما باید اسلام حقیقی را مطرح کنیم که اسلام حقیقی را نیز همین اندیشههای تند خود میدانند. هر حال اینها حتی مشی اعتدالی مقام معظم رهبری را برنمیتابند و مردمسالاری دینی را هم قبول ندارند. چون معتقدند که در دین مردمسالاری نداریم و نظریه انتخاب در حاکمیت را نمیپذیرند و معتقد به تنظریه انتساب هستند. تندروها اصلا سراغ آن جمله معروف حضرت امام(ره) نمیروند که میزان رای ملت است و میگویند اسلامی نیست و حتی اندیشههای امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را هم در بعضی جاها ضد اسلام میدانند. من با ریشهها و بنیادهای فکری این تندروها آشنایی کامل و دقیق دارم. پدر معنوی اینها استاد ما بودند که همچنین تفکراتی مطرح میکردند که در اسلام چیزی به نام مردمسالاری و دموکراسی نداریم که با این تفکرات یکسری موجهای تندی هم در جامعه ایجاد کرد. این تندروها دنبالهرو همان تفکرند که با تفکر مردمسالاری دینی و همچنین تفکر امامخمینی(ره) که میزان رای ملت است سازگاری ندارد.
تندروها به همه شخصیتهایی که میخواهند روابط ایران را با دنیا صلحآمیز و روابط حسنه کنند، تحت عناوین لیبرال و سکولار و غرب زده اتهامات واهی میزنند تا مخالفین خود را از میدان بیرون کنند
*روز گذشته هجمههای تندی از تریبون مجلس به آقای روحانی وارد شدند و خواستار محاکمه وی شدند؛ در شرایط حاضر کشور که بسیار به مساله انسجام ملی تاکید میشود، آیا این نوع رویکردها که بیشتر به تفرقه دامن میزند بازی در زمین دشمن نیست؟
من معتقدم که قطعا این نوع تفرقهافکنی و هجمه و حمله به شخصیتهایی که سابقه خیلی طولانی و عمیقی در انقلاب دارند موجب خوشحالی اسرائیل است. اسرائیل میخواهد در بین ملت، دولت، دولتمردان و مسئولان تفرقه و جنگ و دعوا باشد تا زمینه حمله برای آنها فراهم شود. جریان استعمار از قدیم شعاری داشت که تفرقه بینداز و حکومت کن. صهیونیسم جهانی همیشه دنبال همین تفرقهافکنیها بوده و این تندروها بدون اینکه خودشان بدانند و یا شاید هم عامدانه در زمین دشمن بازی میکنند و به یک معنا ناخودآگاه نفوذی دشمن محسوب میشوند چون در راستای اهداف آنها حرف میزنند، موضعگیری میکنند و ایجاد تفرقه میکنند. تندروها بخواهند یا نه پادو دشمن هستند. در مورد شخصیت آقای دکتر روحانی باید عرض کنم اولین روحانی انقلابی که جرأت کرد و در شرایط بسیار خفقانآور اوایل نهضت و اوایل انقلاب لفظ امام را در مورد امامخمینی به کار ببرد آقای روحانی بود. یعنی امام و امام خمینی را ایشان در سخنرانی معروفی که در مسجد ارگ تهران داشتند مطرح کردند. سابقه آقای روحانی در انقلاب برای همه روشن است. تفکرات ایشان هم تفکرات اعتدالی برگرفته از آیتا... هاشمی رفسنجانی است و در واقع مشی اعتدالی دارند. علاوه بر اینها آقای روحانی یک شخصیت جهان دیدهای است که تحصیلات عالیه در داخل و خارج کشور دارد و یک سیاستمدار متفکر و تئوریپرداز است. اینهایی که به آقای روحانی هجمه میکنند، از تفکر اعتدالی وحشت دارند چون مردم با رایی که به آقای پزشکیان دادند در واقع رای به تفکر اعتدالی دادند و در شرایط جهانی امروز مردم دنبال تفکراتی هستند که معتدل و دنبال صلح و زندگی مسالمتآمیز باشد و بتواند از کشاندن کشور به جنگ و خونریزی جلوگیری کند، اما تندروها طرفدار تفکر جنگ و خونریزی هستند ولی سیاست جهانی امثال آقای دکتر روحانی به نحوی است که میخواهند کشور را در حالت آرامش نگه داشته و همچنین همزمان با توسعه جهانی کشور ما هم با رشد علم و تکنولوژی و تحولات جهانی توسعه پیدا کند. لذا تندروها از این نظام فکری خوف دارند و این حملات را انجام میدهند که مبادا این شخصیتها به میدان بیایند و در صحنه جامعه بتوانند آرای مردم را به سمت خود جذب کنند.
* با وجود مصوبهای که شورای عالی امنیت ملی در خصوص عدم ابلاغ و اجرای قانون حجاب داشته و سران قوا نیز بدان تاکید دارند؛ اما شاهدیم که تندروها همچنان پیگیر اجرای این قانون هستند؛ اساسا در شرایط حساس کنونی اجرای چنین قانون تنشزایی جامعه را ملتهب نمیکند؟
من در مصاحبههای مکرر گفتم که ماهیت مسأله حجاب یک مسأله فرهنگی است و با چماق، باتوم، با زدن، گرفتن، بستن و اینگونه رفتارهای تند، خشن و فیزیکی قابل حل نبوده، نیست و نخواهد بود. مساله حجاب به مسئله اخلاقی، عفت و پاک دامنی برمیگردد و ما باید به طور دائم در جامعه کار فرهنگی انجام دهیم و چه مرد و چه زن را به رعایت اخلاق، عفت و پاکدامنی دعوت کنیم. عفت یک امر قلبی و ریشه حجاب است و این امر قلبی با مواجهه فیزیکی و برخوردهای فیزیکی اصلا قابل تحصیل و اجرا نیست. در عفت باید شخص دارای رشد فرهنگی، علمی و درونی باشد تا خودش نوع پوشش عفیفانه خودش را اختیار کند و این کارهایی که هر از چند گاهی عدهای تندرو تحت عنوان برخورد با بیحجابی و... انجام میدهند ایجاد تشنج در جامعه است. به نظر من اینها باز برخلاف منویات مقام معظم رهبری است چون شورای عالی امنیت ملی کشور زیر نظر مقام معظم رهبری است و سیاستها از آنجا گرفته میشود و فعلا به این نتیجه رسیدند که در مرحله عمل و اجرا ما نمیتوانیم با زور مردم را به عفت و حجاب برسانیم. شرایط فعلا شرایطی است که حتی مردم نه تنها از حجاب گریزانند بلکه دینگریزی پیدا کردند. باید در مجلس و سایر مکانها ب این مساله بررسی شود. صداوسیما کارشناس، جامعهشناس، روانشناس، حقوقدان، دین شناس بیاورد که اصلا چرا یک موج دینگریزی در مردم پیدا شده است. چرا مردم در حال فاصلهگیری از مفاهیم دینی هستند و دین ستیزی آغاز شده اینها بالاتر از مسئله حجابگریزی است. اینها بحثهای علمی جامعه شناختی و روان شناختی میخواهد و باید اینها را باید بررسی کرد نه اینکه با چوب و چماق به جان مردم افتاد و بخواهیم به زور مردم را متدین به احکام دین و حجاب کنیم. اینها مسائل فرهنگی، اخلاقی و دینی است که باید از راه تفکر و اندیشه وارد این مسائل شد.
ارسال نظر