| کد مطلب: ۱۱۸۵۶۵۳
لینک کوتاه کپی شد
پل گفت‌وگویی بین نسل‌ها باید برقرار شود

احمد بخارایی در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

پل گفت‌وگویی بین نسل‌ها باید برقرار شود

چالش‌هایی که نه‌تنها در عرصه معیشت و رفاه عمومی اثر گذاشته‌اند، بلکه پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مختلفی را به همراه داشته‌اند.

 تورم مزمن، بیکاری گسترده به‌ویژه در میان جوانان و فارغ‌التحصیلان، کاهش قدرت خرید طبقه متوسط و کارگری و افزایش فاصله طبقاتی از جمله عواملی هستند که به انباشت مطالبات اجتماعی و احساس بی‌عدالتی در میان طبقات جامعه ختم خواهد شد. در چنین شرایطی، فشار اقتصادی صرفاً به‌عنوان یک مسئله مالی یا معیشتی مطرح نیست، بلکه به پدیده‌ای اجتماعی و روانی تبدیل می‌شود که بر همبستگی اجتماعی، اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی تاثیر مستقیم دارد و باعث کم‌رنگ شدنش می‌شود. این فشارها، اگر به‌صورت ساختاری و پایدار ادامه یابند، زمینه‌ساز شکاف‌های اجتماعی می‌شوند؛ شکاف‌هایی که میان طبقات اقتصادی، گروه‌های سنی، مناطق جغرافیایی و حتی نگرش‌های فرهنگی و جنسی شکل می‌گیرد. هنگامی که گروهی از جامعه احساس می‌کند از چرخه فرصت‌ها و منابع کنار گذاشته شده است، احساس تعلق و اعتمادش نسبت به نظام سیاسی و اجتماعی تضعیف می‌شود. در نتیجه، انسجام ملی آسیب می‌بیند و جای آن را انفعال اجتماعی می‌گیرد. در چنین وضعیتی، شکاف میان دولت و ملت می‌تواند گسترش یابد و سرمایه اجتماعی که مهم‌ترین پشتوانه ثبات هر جامعه است، به تدریج فرسوده شود. از این‌رو، ترمیم این شکاف‌ها صرفاً یک انتخاب سیاسی یا اقدامی از سردلسوزی نیست، بلکه ضرورتی حیاتی برای حفظ پایداری نظام اجتماعی و سیاسی است. حاکمیت در هر جامعه‌ای وظیفه دارد نه‌تنها در جهت توسعه اقتصادی گام بردارد، بلکه با سیاست‌گذاری‌های عادلانه و شفاف، حس مشارکت و اعتماد را در میان شهروندان تقویت کند. استفاده از ظرفیت‌های جامعه اعم از نخبگان علمی، بخش خصوصی، سازمان‌های مردم‌نهاد، و خود مردم، می‌تواند راهکاری مؤثر برای عبور از بحران‌های اقتصادی و بازسازی اعتماد عمومی باشد. این مشارکت اجتماعی، علاوه بر افزایش بهره‌وری و کارآمدی تصمیمات اقتصادی، نوعی احساس مالکیت جمعی نسبت به آینده کشور ایجاد می‌کند که خود عاملی کلیدی در تقویت انسجام ملی است. در این مورد و برای پرداختن به اینکه چالش‌های اقتصادی که ادامه دارند به روابط اجتماعی بین ملت و دولت چه آسیب‌هایی می‌زند و چرا حاکمیت باید این فاصله را کاهش دهد با احمد بخارایی، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس سیاسی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. او در این مورد معتقد است افزایش مشارکت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... می‌تواند به ترمیم شکاف دولت-ملت کمک کند. در ادامه این مصاحبه را می‌خوانید.

-    باتوجه به شرایط اقتصادی کنونی که روندی ادامه‌دار در پیش دارد، جامعه ما چه نگاهی به آینده دارد؟

هرچند این احساس نابرابری اقتصادی در بین طبقات مختلف جامعه رو به افزایش است اما در این مورد باید بگوییم که نمی‌توان همه چیز را به‌طور کامل ناامیدکننده و از دست رفته دانست. جامعه‌ای مانند ایران که در ادوار گذشته همواره از چالش‌های مختلفی عبور کرده در ادامه هم می‌تواند برای عبور از چالش‌ها و خروج از وضعیت سخت چاره‌اندیشی کند. البته در اینجا باید به این مورد اشاره کنیم که از جمله دلیل این شرایط را می‌توانیم به فشارهای اقتصادی اشاره کنیم که به روند طاقت‌فرسای خود ادامه می‌دهد و متاسفانه باید بگوییم که معیشت مردم را با دشواری‌های جدی روبه‌رو کرده است. در ادامه این بحران‌ها می‌بینیم که شکاف بین دولت‌-ملت که نهادهای میانجی مانند احزاب، انجمن‌ها، رسانه‌ها را در کنار خود دارند عمیق‌تر شده است. نتیجه این روند، گسترش بی‌اعتمادی عمومی خواهد بود که البته تلاش‌هایی برای کاهش چالش‌های فی‌مابین انجام شده ولی هنوز تکمیل نشده است و اصلاحات رقیق انتظارات شهروندان برآورده نکرده است.

-    ادامه این بحران‌ها چه چالش‌هایی را برای خانواده‌ها به وجود آورده است؟

شهروندان تاثیرات منفی چالش‌های اقتصادی و معیشتی را در زندگی روزمره خود احساس می‌کنند. باید به این مورد اشاره کنم که تاثیر بحران‌های اقتصادی زمانی جدی‌تر می‌شود که خانواده نتواند برای فردای خود برنامه‌ریزی اقتصادی داشته باشد. در ادامه باید گفت که پیشرفتی هم در کار نخواهد بود و در نتیجه آینده خود را در ابهام می‌بیند. نکته مهم اینجاست که اکنون طبقات مختلف جامعه حتی طبقات بالایی با چالش‌‍‌های اقتصادی دست به‌گریبان هستند. اقشار آسیب‌پذیر جامعه، به‌‌خصوص زنان سرپرست خانوار، خانواده‌های که با مشکلات درمانی روبه‌رو هستند و... فشار بیشتری را متحمل می‌شوند بی‌آن‌که در سیاست‌گذاری‌ها حمایت کافی از آنان صورت گیرد به‌عنوان مثال همین مورد مسکن باعث بسیاری از آسیب‌های اجتماعی است چون خانواده نمی‌تواند هزینه‌ها را تامین کند و در نتیجه مجبور است از کیفیت بکاهد و مرحله به‌مرحله به سوی مناطق پایین‌تر جابه‌جا شود. پیامد چنین وضعیتی فرسودگی اجتماعی را به‌همراه دارد؛ جامعه‌ای که آرام‌آرام از نظر کیفی دچار تحلیل‌ شده است.

-    در این مورد هم بفرمایید که چالش‌های اقتصادی دیگر چه مشکلاتی را در بین جامعه به‌وجود می‌آورد؟

شکاف‌های ساختاری نیز بر دامنه ناامیدی افزوده‌اند. نابرابری اقتصادی تنها به روابط دولت-ملت آسیب نمی‌زند بلکه به معنای نابرابری در دسترسی به فرصت‌ها، امکانات و دوری از فرصت‌‌های برابر است. این نابرابری‌های چندگانه در سال‌های اخیر پیچیده‌تر شده و شکاف‌های طبقاتی، جنسیتی، قومی و جغرافیایی روند آسیب‌های اجتماعی و سیاسی را افزایش داده است. بی‌توجهی به معضلاتی چون فقر شهری و محرومیت حاشیه‌نشینان مطالبات اجتماعی انباشته‌ای را رقم می‌زند که نیاز به رسیدگی فوری دارد. تحولات نسلی هم توقعات و خواسته‌های متفاوتی را به وجود آورده است. نسل جدید سیاست رسمی را نه راه نجات بلکه عامل اضطراب می‌داند و از آنها فاصله گرفته است. برخی از جوانان مشارکت اجتماعی را بی‌ثمر دیده و به زندگی فردی، شبکه‌های اجتماعی یا حتی مهاجرت روی آورده‌اند. این عقب‌نشینی ظاهری، بازتاب واقع‌بینی سرد و نوعی امید متفاوت است. با این حال، اگر پل گفت‌وگو میان نسل‌ها برقرار نشود این شکاف نسلی به بحرانی جدی تبدیل خواهد شد.

اگر مسئولان با مردم همدل شوند و اصلاحات لازم را در دستور کار قرار دهند، جامعه هم همبستگی و کنش مدنی را تقویت می‌کند و در نتیجه آینده روشن‌تری در انتظار خواهد بود

-    عدم دسترسی به فرصت‌های برابر اقتصادی چه آسیبی به اعتماد عمومی خواهد زد؟

در کنار بحران‌هایی که چالش‌های اقتصادی به‌وجود می‌آورند، اعتماد عمومی را هم باید به آن اضافه کرد. در طول سال‌ها، وعده‌های اقتصادی تحقق‌ نیافته و فقدان شفافیت اقتصادی، اعتماد جامعه و شهروندان را به‌شدت تضعیف کرده است. توجه داشته باشید که تکیه صرف به بهبود مدیریت و ترمیم چالش‌‌های اقتصادی، بدون بازسازی اعتماد و تغییرات نهادی‌ مدنی، پاسخگوی مطالبات انباشته جامعه نخواهد بود. با این همه، نمی‌توان همه چیز را ناامیدکننده دید. همانطوری که اشاره کردم جامعه دهه‌ها در مقابل بحران‌های مختلف ایستادگی کرده است که این تجربه خود نشان‌دهنده ظرفیت‌های موجود اجتماعی است. امید در رفتارهای خودجوش اجتماعی، همبستگی‌های کوچک و تلاش‌های مدنی این جامعه قابل مشاهده خواهد بود.

-    بازسازی این شکاف چقدر می‌تواند برای حاکمیت اهمیت داشته باشد؟

با بهبود شرایط اقتصادی و اجرای وعده‌های انباشته شده می‌توان اعتماد عمومی را احیا کرد البته باز هم دشواری‌های خود را خواهد داشت، باید تاکید کنم که اعتماد پیش‌شرط همه تحول‌های مثبت است. حاکمیت باید در عمل نشان دهد که به مطالبات جامعه اهمیت می‌دهد و در تصمیم‌گیری‌ها شفافیت کامل دارد و شهروندان را در حکمرانی مشارکت می‌دهد. همچنین تقویت نهادهای مدنی، میدان‌دادن به رسانه‌های مستقل و کنار گذاشتن نگاه خودی و غیرخودی در مدیریت کشور برای ترمیم شکاف دولت و ملت ضروری است. من واقع‌گرا هستم اما امیدوار. جامعه کنونی هرچند آسیب‌دیده ولی بارها نشان داده که از دل بحران‌ها می‌تواند فرصت‌های جدید پیدا کند. اگر مسئولان با مردم همدل شوند و اصلاحات لازم را در دستور کار قرار دهند، جامعه هم همبستگی و کنش مدنی را تقویت می‌کند و در نتیجه آینده روشن‌تری در انتظار خواهد بود. با همه حاشیه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باز هم می‌توان به ظرفیت‌های اجتماعی برای ساختن آینده‌ای بهتر امیدوار بود.

 

 

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار