«آرمان ملی» از قیمت کالاهای اساسی در نیمه نخست سال گزارش میدهد
جا ماندن معیشت از جهش بیسابقه قیمتها
آرمان ملی: براساس آمار منتشر رشد قیمت کالاها به ویژه کالاهای اساسی خانوارها، در مرداد ماه سال جاری اکثراً از رشد مضاعفی برخوردار بوده است که در نتیجه آن، خانوارهای ایرانی با چالشی بیسابقه در تأمین معیشت خود مواجه شدهاند.

بررسیها نشان میدهد که قیمت کالاهای اساسی، به ویژه حبوبات و غلات، به طور چشمگیری افزایش یافته و این در حالی است که درآمد خانوارها نتوانسته به طور متناسب با این افزایش قیمتها رشد کند. در واقع، شکاف بین رشد قیمتها و درآمدها به یک بحران جدی تبدیل شده است که قدرت خرید خانوارها را به شدت کاهش داده و فشار مضاعفی بر بودجه آنها وارد کرده است.
حذف پروتینهای ارزان
به گزارش «آرمان ملی»، شرایط افزایش قیمتها تقریباً درنیمه اول جاری به دلایل مختلف همچون سالهای اخیر، افزایشی بوده است که این وضعیت نه تنها بر معیشت تأثیر گذاشته، بلکه پیامدهای اجتماعی و تغذیهای نیز به همراه داشته است؛ چرا که به دلیل افزایش قیمت حبوبات، گوشت، لبنیات و... اکثریت مردم مجبور حذف تدریجی منابع پروتئینی ارزانقیمت مانند حبوبات شدهاند که قطعاً این امر میتواند، سلامت خانوارها را به خطر بیندازد. کارشناسان معتقدند، در این شرایط، نیاز به سیاستهای حمایتی و اصلاحی فوری احساس میشود تا بتوان بخشی از فشارهای معیشتی را کاهش داد و بهبود شرایط زندگی خانوارها را ممکن ساخت. هرچند برخی دیگر بر این باورند که هنوز فرصت برای اصلاح وجود دارد، اما عدم اقدام سریع میتواند پیامدهای سنگینی برای جامعه به همراه داشته باشد.
رشد 20 برابری کالاهای اساسی
بررسی قیمتها طی هفت سال گذشته نشان میدهد سفره خانوارهای ایرانی تحت فشار بیسابقهای قرار گرفته است. دادههای موجود حکایت از آن دارد که از مرداد ۱۳۹۶ تا مرداد ۱۴۰۳، قیمت یک سبد ۲۴ قلمی شامل کالاهای اساسی همچون حبوبات، برنج، لبنیات، قند و شکر، به طور میانگین بیش از ۲۰ برابر افزایش یافته است. این میزان رشد، فراتر از نرخ تورم عمومی و حتی فراتر از افزایش درآمد خانوارها بوده و همین شکاف، وضعیت معیشتی را به چالشی جدی تبدیل کرده است. بر اساس آمار منتشره، در میان این کالاها، حبوبات رکورددار گرانی بودهاند. به عنوان نمونه، قیمت لوبیا چیتی در این بازه زمانی ۳۴ برابر شده، لوبیا قرمز ۲۶ برابر و لپه حدود ۲۵ برابر رشد کرده است. این آمار حاکی از این است، کالاهایی که زمانی از ارزانترین منابع تأمین پروتئین در سبد خانوار محسوب میشدند، امروز به اقلامی پرهزینه تغییر یافته است. پس از حبوبات، اقلامی همچون چای خارجی با افزایش ۲۵ برابری، نخود با رشد بیش از ۳۳ برابر و ماهی قزلآلا با جهش بیش از ۲۲ برابری در ردههای بعدی گرانی قرار دارند. در همین حال، کالاهایی مانند برنج ایرانی، عدس، قند و کره پاستوریزه هر یک حدود ۲۲ برابر افزایش قیمت را تجربه کردهاند. این آمار بیانگر آن است که حتی کالاهای تولید داخل که انتظار میرفت ثبات بیشتری داشته باشند، تحت فشار هزینههای تولید و سیاستهای ارزی، رشد چند برابری را تجربه کردهاند. ولی این افزایش سرسامآور قیمتها در شرایطی رخ داده که درآمد خانوارها رشد متناسبی نداشته است. آمارهای رسمی نشان میدهد میانگین درآمد سالانه خانوار شهری از ۳۷ میلیون تومان در سال ۱۳۹۶ به حدود ۱۴۰ میلیون تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده است. به عبارت دیگر، درآمد خانوار در این مدت تنها ۳. ۸ برابر افزایش یافته، در حالی که قیمتها بیش از ۲۰ برابر رشد داشتهاند. این شکاف، فشار مضاعفی بر بودجه خانوارها وارد کرده است.
کاهش قدرت خرید خانوارها
اگر این روند را با هفت سال پیش مقایسه کنیم، در مییابیم که قدرت خرید خانوارها بهشدت کاهش یافته است. در سال ۱۳۹۶ یک خانوار شهری با درآمد سالانه ۳۷ میلیون تومان میتوانست بخش قابل توجهی از نیازهای خوراکی خود را بدون نگرانی از کاهش کیفیت یا کمیت تأمین کند. اما امروز، با وجود درآمد نزدیک به ۱۴۰ میلیون تومان، خانوارها ناچارند سهم بیشتری از هزینههای خود را به کالاهای اساسی اختصاص دهند و در عین حال از بسیاری از اقلام سبد مصرفی صرفنظر کنند. بر اساس این گزارش، افزایش قیمت حبوبات و غلات، علاوه بر فشار بر معیشت، پیامدهای اجتماعی و تغذیهای نیز به دنبال دارد. کارشناسان هشدار میدهند که حذف تدریجی این منابع پروتئینی ارزانقیمت میتواند سلامت خانوارها، بهویژه در طبقات کمدرآمد، را با خطر مواجه کند. در شرایطی که قیمت گوشت قرمز و مرغ نیز طی سالهای اخیر جهش چشمگیری داشته، حبوبات میتوانستند نقش جایگزین مهمی در تأمین پروتئین ایفا کنند، اما اکنون همین منابع هم به اقلامی پرهزینه بدل شدهاند.
مقایسه تورم ایران و دیگر کشورها
نگاهی به تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد که در دورههای تورمی، دولتها معمولاً تلاش میکنند با اعمال سیاستهای حمایتی، دستکم اقلام اساسی را با قیمتهای یارانهای یا کنترلشده در دسترس مردم قرار دهند، ولی در ایران، به نظر میرسد سیاستهای حمایتی در برابر موج تورم ناکارآمد بودهاند. در این میان، حذف ارز ترجیحی، افزایش هزینههای تولید، نوسانات نرخ ارز و کاهش واردات برخی کالاها، همگی به شتاب گرفتن این روند کمک کردهاند. پیشبینیها نشان میدهد که درآمد سالانه خانوارهای شهری در صورت تداوم روند فعلی، طی سال آینده به حدود ۴۵۸ میلیون تومان خواهد رسید، ولی حتی در صورت تحقق این افزایش، باز هم نسبت رشد درآمد به رشد قیمتها همخوانی ندارد. یعنی همچنان سفره خانوارها کوچکتر خواهد شد.
مقایسه تورم در مدت مشابه گذشته
بر این اساس، در مقایسه با دوره مشابه، اگر رشد درآمدها در هفت سال گذشته تنها ۳. ۸ برابر بوده و رشد قیمتها بیش از ۲۰ برابر، میتوان نتیجه گرفت که قدرت خرید خانوارها دستکم پنج برابر کاهش یافته است. این کاهش نهتنها در اقلام خوراکی، بلکه در سایر هزینهها همچون مسکن، بهداشت، آموزش و حملونقل نیز خود را نشان داده است. به همین دلیل، بسیاری از خانوادهها به ناچار الگوی مصرفی خود را تغییر داده و برخی اقلام را از سبد مصرفی حذف کردهاند. از نظر اقتصادی، چنین شکافی میان رشد درآمد و رشد هزینهها، نشاندهنده تضعیف طبقه متوسط و افزایش فشار بر طبقات پایین جامعه است. طبقهای که زمانی ستون فقرات اقتصاد کشور محسوب میشد، اکنون برای تأمین حداقلهای زندگی ناچار به صرفهجوییهای سختگیرانه یا حتی روی آوردن به وام و بدهی شده است. در کنار مسائل معیشتی، این روند پیامدهای اجتماعی نیز به همراه دارد. افزایش نارضایتی عمومی، کاهش اعتماد به سیاستهای اقتصادی و تشدید احساس ناامنی مالی از جمله آثار جانبی این شکاف محسوب میشوند. تحلیلگران معتقدند اگر سیاستهای جبرانی و اصلاحی بهسرعت اعمال نشود، پیامدهای اجتماعی تورم میتواند به مراتب سنگینتر از آثار اقتصادی آن باشد.
فرصتی برای اصلاح معیشت
با توجه به شرایط کنونی، هنوز برخی کارشناسان معتقدند هنوز فرصت برای اصلاح وجود دارد. به باور این افراد، در صورت ثبات نسبی نرخ ارز، کاهش هزینههای تولید داخلی و بازگشت سیاستهای حمایتی هدفمند، میتوان بخشی از فشار معیشتی را کاهش داد. همچنین افزایش واقعی دستمزدها متناسب با نرخ تورم میتواند قدرت خرید خانوارها را تقویت کند. در مجموع، بررسی روند هفت سال اخیر نشان میدهد که خانوارهای ایرانی با پدیدهای کمسابقه روبهرو شدهاند و آن اینکه، رشد چند ده برابری قیمت کالاهای اساسی در مقابل رشد چند برابری درآمدها که قطعاً این شکاف، تصویر روشنی از بحران معیشت در ایران امروز ارائه میدهد. چنانچه در سالهای گذشته سبد خانوار ترکیبی متنوع از کالاهای داخلی و خارجی بود، امروز این سبد به حداقلهای ممکن تقلیل یافته و حتی همان حداقلها نیز با دشواری تأمین میشود. اما آنچه که بدیهی است اینکه، آمارهای موجود تنها بخشی از واقعیت را بازتاب میدهند. واقعیت بزرگتر در زندگی روزمره خانوارها دیده میشود؛ جایی که بسیاری از خانوادهها برای تأمین سادهترین نیازهای غذایی ناچارند از کیفیت یا کمیت بکاهند و این، چالشی است که نهتنها اقتصاد، بلکه جامعه ایران در سالهای پیشرو با آن روبهرو خواهد بود.
ارسال نظر