ابراهیم فیاض در گفتوگو با «آرمان ملی»:
با گذر زمان ترامپ افول می کند
آرمان ملی- احسان انصاری: نمایش قدرت چین با حضور رهبران کشورهای روسیه، هند، ایران، کره شمالی و... ترامپ را نگران کرده به شکلی که وی در پیامی عنوان کرد: «هند و روسیه را به چین تاریک باختهایم.»

به نظر میرسد برخلاف آنکه پوتین، شی و کیم جونگ اون در صف اول رژه قرار گرفته بودند اما آنچه اهمیت داشت دیدار دوستانه مودی، پوتین و شی بود که نشان دهنده اتحاد استراتژیک چین، روسیه و هند بود. اتفاقی که نگرانی آمریکا را تشدید کرده است. ترامپ تلاش کرده جهان چند قطبی را دوباره به جهان تک قطبی به رهبری آمریکا تبدیل کند، اما حرکت چین به سوی جهان چندقطبی تضعیف نفوذ آمریکا و تعارض با منافع ملی آن است. همکاری روسیه، چین و هند بیاعتنایی به تهدیدات تعرفهای ترامپ و نشانهای از شکلگیری نظمی نوین علیه واشنگتن است. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی روسیه پیشنهاد داد که یک سه ضلعی شامل کشورهای چین، روسیه و هند در مقابل آمریکا شکل بگیرد که یک طرح هوشمندانه بود و اگر رخ میداد از جهات بسیار به ضرر آمریکا تمام میشد. در نهایت هند این طرح را دنبال نکرد اما بین روسیه و چین یک قرارداد استراتژیک بسته شد که اخیرأ کره شمالی نیز به این قرارداد پیوسته است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهمترین معادلات بینالمللی پس از نمایش قدرت شرق با محوریت چین در مقابل آمریکا با دکتر ابراهیم فیاض جامعهشناس گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*نمایش قدرت چین در روزهای اخیر و همگرایی کشورهایی مانند چین، روسیه و هند چه تغییراتی در معادلات بینالمللی ایجاد خواهد کرد؟
کشورهایی مانند چین هند و ایران که دارای سابقه تمدنی هستند تلاش میکنند در تمدن آینده جهانی دارای جایگاه باشند. امروز صحبت از چند قطبی شدن جهان میشود در حالی که برخی به چند تمدنی معتقد هستند. سوال این است که آیا امروز کشوری مانند چین به سمت تمدن و تمدنسازی در حال حرکت است؟ من فکر میکنم این اتفاق در حال رخ دادن است. با این وجود جدال چین و آمریکا ممکن است معادلات را تغییر بدهد. ما با فروپاشی ساختارهای جهانی نزدیک شدهایم. اگر آمریکا شرایطی را به وجود بیاورد که چین نیز دیگر نتواند به راحتی به آمریکا صادرات داشته باشد، چین دچار بحران خواهد شد. این وضعیت تنها درباره چین نیست و کشورهایی مانند ایران نیز که به چین نفت صادر میکند دچار مشکل خواهند شد. امروز با تفکری در جهان مواجه هستیم که معتقد است جهان امروز در حال فروپاشی است و به همین دلیل باید به دنبال ایجاد جهان جدیدی باشیم. در این زمینه نیز دو رهیافت در پیش گرفته است. نخست رهیافت غایتگرایی است که مبتنی بر بنیادگرایی است و دنبال این است که از این طریق به اهداف خود دست پیدا کند. رهیافت دوم الحادی و سکولار است که معتقد است دانشهای بشری باید مشخص کند که چه تحولاتی باید در آینده رخ بدهد. نکته دیگری که امروز در آمریکا مشهود است این است که اقتصاد آمریکا از قدرت نظامی این کشور ضعیفتر شده و در واقع اقتصاد آمریکا نمیتواند از قدرت نظامی این کشور پشتیبانی کند، اما چین اینطور نیست و قدرت اقتصادی این کشور از قدرت نظامی آن بیشتر شده است. دلیل اصلی اینکه آمریکا و چین در شرایط کنونی در تقابل با آن قرار گرفتهاند همین موضوع است. به همین دلیل ترامپ به دنبال این است که قدرت اقتصادی از دست رفته آمریکا را دوباره برگرداند تا بتواند از قدرت نظامی این کشور حمایت کند.
*چرا ترامپ از این نمایش قدرت نگران است و در پیامی که به همین مناسبت منتشر کرد عنوان کرد: روسیه و هند را به چین تاریک باختهایم؟
ترامپ چه در داخل و چه بیرون از آمریکا تنها به دنبال به دست آوردن زمان است. در واقع هرچه ترامپ بیشتر در وضعیت کنونی دست و پا بزند بیشتر در باتلاقی که خود ایجاد کرده غرق خواهد شد. به همین دلیل هر کشوری را که تهدید میکند در مقابل با تهدید کشورهای دیگر مواجه میشود. آمریکا که دارای قدرت نرم در جهان بود در شرایط کنونی این قدرت را از دست داده است. از سوی دیگر نمیتواند اقتصاد خود را بازسازی کند. مدتی قبل بود که نخست وزیر مالزی عنوان کرد قبل از اینکه تهدیدات آمریکا به ما برسد ما تلاش خواهیم کرد خود را به روسیه و چین نزدیکتر کنیم. در شرایط کنونی چین در زمینه تکنولوژی و روسیه از نظر نظامیگری در عرصه جهانی مطرح هستند. کشورهای جهان نیز دیر یا زود در مقابل ترامپ خواهند ایستاد. در واقع زمان به سود آمریکا در حال سپری شدن نیست. هرچه زمان بگذرد، ترامپ بیشتر افول میکند و بنیادگرایی آمریکا در نهایت شکست خواهد خورد. امروز آمریکا با آرمانگرایی ضد جهانی مواجه است. آمریکا از نظر اقتصادی در وضعیتی نیست که دنبال جنگ باشد. در واقع این کشور از اقتصادی برخوردار نیست که بتواند از قدرت نظامی این کشور حمایت کند. چالشهای درونی جامعه آمریکا مانند تورم کشش این را ندارد که این کشور با کشورهای دیگر وارد جنگ شود. رکود ممکن است به جنگ منجر شود، اما در زمانی که تورم وجود دارد چنین اتفاقی بعید است. حتی برخی از رکودهایی که در آمریکا به وجود آمده باعث جنگ شده است. چین نیز این وضعیت را درک کرده و به دنبال جنگ و رویارویی مستقیم با آمریکا نیست. همه کشورها در حال به دست آوردن زمان هستند. من معتقدم یک موج جدیدی از دموکرسی جهانی در حال شکلگیری است. این دموکراسی نیز مشارکتی است و نه حزبی. در واقع یک جریان مردمی و مردم سالاری در جهان براساس عدالت عرفی و نه عدالت سوسیالیستی در حال شکلگیری است. یک نوع بینا ذهنیت یا تفاهم جهانی در راستای این دموکراسی در حال شکلگیری است. محوریت این تغییرات نیز براساس شعور عمومی است.
اقتصاد آمریکا از قدرت نظامی این کشور ضعیفتر شده و در واقع اقتصاد آمریکا نمیتواند از قدرت نظامی این کشور پشتیبانی کند، اما چین اینطور نیست و قدرت اقتصادی این کشور از قدرت نظامی آن بیشتر شده است
*واکنش آمریکا به ضلع جدید ضدامپریالیستی که با حضور کشورهایی مانند چین، روسیه، هند، ایران و کره شمالی در شرق شکل گرفته چیست؟آیا آمریکا به راحتی اجازه میدهد شرق در معادلات جهانی نقش تعیین کننده داشته باشد؟
واقعیت این است که چین امروز نسبت به چین در دوره اول ترامپ تغییرات زیادی کرده است. به هر حال در چهار سال دولت بایدن چین تغییراتی کرده و از نظر تکنولوژی و پیشرفت وضعیت بهتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. نکته دیگر اینکه ترامپ در زمانی که در سال 2016 به ریاست جمهوری رسید 71 سال داشت اما امروز 79 سال دارد و نسبت به گذشته محافظهکارتر شده است. به همین دلیل ترامپ دیگر آن رئیسجمهوری نیست که برای همه چنگ و دندان نشان بدهد. در چنین شرایطی روسیه، چین، ایران و حتی کشورهای اروپایی به خوبی از وی و سیاستهایش شناخت دارند و به سیاستهای وی تن نخواهند داد. اتفاقی که ممکن است رخ بدهد این است که عرفان غایتگرایانه ترامپ در نهایت شکل ایدئولوژی به خود گرفته و به فاشیسم منجر شود. در واقع دیگر در آمریکا سوسیالیستها و چپها به حاشیه رانده میشوند. فاشیسم ترامپ اما مورد علاقه برخی رهبران جهان مانند اردوغان و پوتین قرار دارد. پوتین نیز دارای نوعی عقاید عرفانی است که در نهایت به فاشیسم تبدیل شده است. این وضعیت درباره اردوغان نیز وجود دارد که به نوعی چنین وضعیتی در ترکیه برای خود ایجاد کرده است. با این وجود فاشیسم ترامپ برای چین سوسیالیست جذابیت ندارد. این در حالی است که هنوز مشخص نیست چین سوسیالیست نیز در نهایت به فاشیسم تبدیل خواهد شد و یا خیر. البته نشانههایی در این زمینه وجود دارد که یکی از آنها مشخص کردن رهبر مادام العمر برای شی جین پینگ است. در چنین شرایطی دموکراسی نخبگانی که شکست خورده جای خود را به پوپولیسم خواهد داد. وضعیت دموکراسی مشارکتی که در آمریکا وجود دارد نیز تغییر میکند و شکل نامفهومی به خود میگیرد. در واقع زیاده خواهیهای ترامپ دموکراسی در جهان با موجهای بلندی مواجه خواهد شد. اتفاق مهمی که در این پروسه رخ میدهد تصمیمات و اقدامات لحظهای و نه بلندمدت است. اقتصاد چین به صورت لحظهای در حال رشد کردن است و نه به صورت روزانه و ماهانه وترامپ نیز به خوبی متوجه وضعیت شده است. در چنین شرایطی کشورهایی مانند هند نیز تلاش میکنند خود را بیشتر به چین نزدیک کنند.
*ایران با توجه به چالشهای پیشرو و گمانهزنی درباره جنگ احتمالی در این معادلات چه نقشی خواهد داشت؟
در شرایط کنونی هیچ چیز در این زمینه قابل پیشبینی نیست و به دلیل اینکه ترامپیسم با نوعی پوپولیسم همراه است ایران و آمریکا روز به روز کنش و واکنش متناسب با یکدیگر نشان خواهند کرد. وضعیت ایران و ترامپ بسیار پیچیده شده و این پیچیدگی در آینده بیشتر نیز خواهد شد. امروز که شرق در حال برخاستن است جنگها نیز اوج میگیرد. به نظر من گفتوگوی تمدنها وجود ندارد و آنچه وجود دارد گفتوگوی فرهنگهاست. دلیل آن نیز این است که تمدنها تصلب داشته اما فرهنگ نرم است. به همین دلیل یکی از آسیبهایی که امروز در جامعه ایران وجود دارد فرهنگ زدگی است. فرهنگ باید در قالب جامعه وجود داشته باشد و اگر به تنهایی مورد توجه قرار بگیرد دچار سیالیت و نیهلیسم میشود که باعث غیرعقلانی شدن جامعه میشود. اتفاقا جنگ فرهنگ را از یک ساختار غیرمتعین خارج و آن را به یک ساختار متعین تبدیل میکند. در چنین شرایطی عقلانیت در جامعه اوج میگیرد و هنگامی که با دانش همراه میشود به تکنولوژی تبدیل میشود.
ارسال نظر