| کد مطلب: ۱۱۷۸۶۲۷
لینک کوتاه کپی شد

معادله چند وجهی جنگ اوکراین

جنگ اوکراین و چگونگی پایان بخشیدن به آن یک معادله چند وجهی ایجاد کرده به‌طوری که هر کدام از طرف‌ها در تعقیب منافع خود هستند. اول؛ تهاجم نظامی روسیه به همسایه خود که بیش از سه سال از آغاز آن گذشته، اکنون با روند فرسایشی، به مشکل بزرگ مسکو تبدیل شده، زمان بسیاری است که پیشروی نظامی در منطقه «دونباس»، جبهه شرقی و «زاپاروژیا» و «خرسون» جبهه جنوبی به حالت انجماد در آمده و جز پیشروی‌های اندک، ارتش روسیه دستاورد قابل ملاحظه‌ای کسب نمی‌کند. اما تحریم‌های اتحادیه اروپا و آمریکا همچنان به قوت، محکم و پابرجاست. به نحوی که مسکو مجبور است «نفت» خود را با نفت‌کش‌های اشباح به فروش برساند. ریاست جمهوری دونالد ترامپ، فرصت مناسبی برای کرملین ایجاد کرده که با گرفتن حداکثر امتیازات، خود را از باتلاق این جنگ خارج کند.

خواسته‌هایی مبنی بر واگذاری منطقه شرق اوکراین به روسیه، پایان دادن به موجودیت کنونی دولت کی‌یف و توقف روند گسترش ناتو به شرق، این امکان را به رئیس‌جمهور روسیه می‌دهد که این موارد را به عنوان دستاورد جنگی که اکنون سه سال و شش‌ ماه از آن گذشته به افکار عمومی داخلی و بین‌المللی بفروشد. دوم؛ دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده بسیار علاقه دارد که خود را به عنوان یک صلح‌طلب معرفی کرده و برای دریافت جایزه صلح «نوبل» تبلیغ می‌کند، به این دلیل در روز دیدار با سران کشورهای بزرگ اروپایی که رئیس‌جمهور اوکراین را در سفر به آمریکا همراهی می‌کردند، ادعا کرد که به شش جنگ پایان داده است. اما بسیاری در واشنگتن بر این باورند که این تلاش‌های دونالد ترامپ که به عنوان «دستاورد» از آن یاد می‌کند، تبلیغات بزرگ نمایی شده و فرار از ناکامی‌ها در زمینه سیاست‌های داخلی و آشفتگی نظام تعرفه‌ها می‌باشد. سوم؛ اما وجه دیگر این معادله، اروپا و اوکراین می‌باشند. واقعیت این است که با ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم و پایان بخشیدن به آن (1945)، امنیت اروپا به ایالات متحده گره خورده، به‌طوریکه قاره سبز در طول این 80 سال نتوانسته و شاید نخواسته (علیرغم توانایی ها)، خود را از زیر سایه سنگین حمایت‌های واشنگتن خارج کند. سال 2014، روسیه با همین رئیس‌جمهور کنونی خود، ولادیمیر پوتین با بهانه‌ای دیگر اوکراین را مورد تهاجم و شبه جزیره «کریمه» در جنوب این کشور را جدا کرد. مجددا در فوریه 2022، تهاجم نظامی خود را به بهانه گسترش ناتو به شرق تکرار کرد. جالب اینکه مسکو، هر دو دست‌اندازی نظامی به همسایه خود را در زمانی به انجام رساند که روسای جمهور دموکرات یعنی باراک اوباما و جو بایدن در کاخ سفید قدرت را در دست داشتند. اکنون در محافل راهبردی و نظامی قاره سبز این موضوع به طور جدی مطرح است که چه رخداد دیگری باید اتفاق بیفتد تا اروپا اتکای امنیتی و نظامی خود از آمریکا را به حداقل رسانده و مدیریت قاره را خود به عهده گیرد؟ در شرایط فعلی، جهان شاهد است که در زمینه حفظ تمامیت ارضی اوکراین، پایان بخشیدن به جنگ و ارائه تضمین‌های امنیتی که مسئله اصلی قاره سبز است، اروپا دست نیاز به سوی واشنگتن دراز می‌کند. این وابستگی امنیتی اروپا به آمریکا در بلندمدت، بسیار دور از انتظار است که قابل ادامه دادن باشد. این سه وجه به این معنی که روسیه به دنبال جداسازی بخشی از خاک اوکراین و نگه داشت این کشور در ضعیف‌ترین حالت ممکن، رئیس‌جمهور آمریکا به دنبال دستاورد‌سازی دروغین صلح برای خود و پایان بخشیدن به جنگ‌ها، حتی به قیمت نادیده گرفتن تمامیت ارضی یک کشور است. و ضلع سوم، اروپا از سویی واگذاری بخشی از خاک اوکراین به روسیه را تشویق متجاوز به تجاوز می‌داند و سوی دیگر با بی‌عملی خود دست بسته، مجبور است از خواسته‌های واشنگتن پیروی کند، معادله پیچیده‌ای را شکل داده که در نهایت شاید پیروز حل آن، روسیه و آمریکا و باخت در انتظار اروپا باشد.

محمد انیسی طهرانی

کارشناس روابط بین‌الملل

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار