نفسهای آخر مطبوعات مستقل
حمایت از شهروندان و رفع احتیاجات مردم از مهمترین وظایف دولت است. تامین امنیت هم همینطور و رسیدگی به مسائل مربوط به بهداشت، مسکن و... حرف جدیدی دربین نیست، اما گلایهها همچنان برقرار است. کسی که درگیر درمان است، چه گلایهای دارد؟ شاید از اینکه دکترهای متخصص بیتوجه به الزامات زندگی در اجتماع و اهمیت مالیات، بیمار را مجبور به دادن وجه نقد میکنند. شاید از اینکه داروهای خاص کمیاب است و گران. کارگران چطور؟ شاید بیمه و دستمزد و برابری آن با تورم. هرکس به نوعی درگیر است. مطبوعات مستقل چه؟ کاغذ. تقریبا ورد مشترک تمام مطبوعاتی که به رانت دسترسی ندارند همین است؛ کاغذ.
در حال حاضر برخی روزنامهها بیهراس از وضعیت گرانی کاغذ بنا به ارتباطی که با لایههای دولت و بنگاههای بزرگ اقتصادی خصولتی دارند، با دریافت آگهی بخش مهمی از هزینههای خود را تامین میکنند. برخوردار بودن از آگهی البته «در شرایط برابر» میتواند نشانهای از مقبولیت روزنامه در بین مخاطبان باشد اما فقط درشرایط برابر و نه نابرابر. صرف نظر از توزیع ناعادلانه آگهیهای دولتی در بین روزنامهها، آنچه که هنوز به قوت خود باقیاست، عدم حمایت شایسته وزارت ارشاد از مطبوعاتی است که با همه دشواریها چراغ این صنف حساس را روشن نگه داشتهاند. با این حال چشمانداز روشنی وجود ندارد که اگر وضع به همین منوال باشد، این دسته از مطبوعات - که ظاهرا چوب استقلال خود را میخورند- چقدر میتوانند مقاومت کنند. بعد از اینکه در 12 روز حساس، این رسانهها با تمام وجود در میدان بودند، با بازگشت کشور به آرامش، بسیاری از این روزنامهها مجبور به تعدیل نیرو شدند. تعدیل نیرو یکی از تلخترین راههایی است که مدیریت یک روزنامه میتواند به آن تأسی کند. آیا وزارت ارشاد میداند که چه اتفاقی در حوزه مطبوعات مستقل رخ داده است؟ آیا وزارت ارشاد میداند که قیمت کاغذ به تنهایی برای زمین زدن روزنامهها و نشریات مستقل کفایت میکند؟ در دولت قبل گفته میشد که کاغذ تامین شده و به سوی کشور در حرکت است. درست است که دولت سیزدهم عمری کوتاه داشت، اما یک سال از شکلگیری دولت چهاردهم گذشته و هنوز خبری از وارد شدن کاغذهای خریداری شده در دولت قبل به بازار و کنترل قیمت این کالای مهم نیست. مدتهای مدیدی است که شفافیت و پاسخگویی بخشهای مختلف حکمرانی به مطالبهای جدی تبدیل شده است و عجیب است که وزارت ارشاد دولت چهاردهم که میتوانست اولین روشنکننده چراغ شفافیت و پاسخگویی باشد، تاکنون کوچکترین اهمیتی به چنین مطالبهای نداده است. برخی معتقدند که وزارت ارشاد میتوانست با درپیش گرفتن سیاست انقباضی، دست به اولویتبندی کاغذ بزند. اینکه آیا چنین اولویتبندی در توان وزارت ارشاد هست یا نه، موضوعی دیگر است و آنچه در حال حاضر دلیل گلایه شده، در کنار وضعیت اسفناک کاغذ و تلاش روزنامههای مستقل برای ماندن، بیتوجهی وزارت ارشاد به این اوضاع است. وزارت ارشاد نه راهکار مشخصی در پیش گرفته تا روزنامهها را تحت حمایت قرار دهد و نه پاسخگوی این شرایط دشوار است. گویی بود و نبود روزنامههای مستقل برای وزارت ارشاد و دولت چهاردهم اهمیت ندارد. آیا دولت چهاردهم میتواند روزی را در نظر آورد که روی دکههای روزنامه فروشی دیگر خبری از روزنامههای مستقل نباشد؟ فضای مجازی دامنه وسیعی یافته، اما چه کسی است که نداند فضای مجازی در بیشتر موارد استفاده کننده از مطالبی است که در روزنامههای مستقل منتشر شده است. اگر ذهنیت برخی مسئولان و مدیران وزارت ارشاد این است که فضای مجازی برای انتقال خبر و تحلیل به مخاطبان کافی است، احتمالا نمیتوان از چنین وزارتخانهای انتظار حرکت حمایتگرانه داشت و اگر دولت چهاردهم چنین نگاهی به خبر و تحلیل دارد، آن روز خیلی زود از راه میرسد که جای خالی مطبوعات مستقل بر پیشگاه دکههای سطح شهر را مارکهای سیگار و تنقلات پر میکند. اگر آن روز برسد، دیگر بود و نبود نوشداری کاغذی دولت ارزشی نخواهد داشت.
مرتضی خبازیانزاده
روزنامهنگار
ارسال نظر