| کد مطلب: ۱۰۱۵۶۶۴
لینک کوتاه کپی شد

نسل من آرمان داشت

مــی‌گویـد: «من همچنان پای مردم و پای آن نگاه صادقانه‌ای که به من داشتند ایستاده‌ام. من در رودربایستی خودم مانده‌ام وقتی که می‌بینم مردم در کوچه و خیابان محبت می‌کنند. خجالت می‌کشم چون نگاه مردم به من از خودم فراتر رفته است». 17 خرداد سالروز تولد هنرمندی است که بسیاری از کودکان دیروزوامروز با او و آثارش خاطــره دارند؛ هنرمنــدی که در 70 سالگی همچنان پرانرژی، شاداب و باانگیزه برای بچه‌ها کار می‌کند و پای مردم هم ایستاده است. مرضیه برومند خودش را مرضیه سادات‌برومندیزدی معرفی می‌کند، با سه خواهر و دو برادر و پدری که در عصــر خود فردی باسواد و دارای تحصیلات عالی بود و مادری که ذوق هنری بسیار زیادی داشت. او که در تمام نیم قرن فعالیت هنری خود توجه ویژه‌ای به کودکان داشته، تعریف می‌کند که از کودکی به مطالعه علاقه داشته و پنجشنبه‌ها جلوی کیـوسک روزنامـه‌فروشی منتظر می‌شده تا «کیهان‌بچه‌ها» برسد و او آن را بخرد و با عکس‌هایی از کارتون‌های والت دیزنی رویاپردازی کند. برومند در سال‌های کاری خود ســریال‌ها و مجمــوعه‌هایی برای بزرگسالان هم ساخته و حتی بازیگری کرده است. او در این باره با اشاره به رابطه دوستی و خانوادگی با علی حاتمی درباره حضورش در «ســلطان صاحبقران» می‌گوید: علــی (حاتمی) خواست من نقش «ملیجک» را بازی کنم، ولی گفت اول یک تست گریم بزنیم که ببینیم چطور می‌شود و قرار بود مشخص نشود که یک زن این نقش را بازی کرده است. بعدهم من ملیجک شدم که متاسفانه عکسی از آن تست گریم ندارم، اما خوشبختانه حال پرویز فنی‌زاده (بازیگراصلی) طوری بود که خودش آماده بازی شد و بعد علی به من گفت که نقش زن ملیجک یعنی دختر ناصرالدین‌شاه را بازی کنم. او که نسبت خانوادگی با داود رشیدی هم دارد، با اشاره به دوران ریاست مرحوم رشیدی در گروه فیلم و سریال و سرگرمی تلویزیون اظهارکرد: وقتی داوود آمد شروع به ساخت کارهای کودک تلویزیونی کردیم مثل «کدوقلقلی‌ودیو» که اصلا یک کار صحنه‌ای بود و علاوه بر اجرا برای تلویزیون هم آن را ضبط کردیم و از اولین کارهای رنگی آن زمان بود. برومند در بخشی از مصاحبه تاریخ شفاهی برای موزه سینما، به نقل خاطره‌ای از برگزاری یک جشنواره در فروردین سال ۵۹ در تئاترشهر و پارک اطراف آن پرداخته که به مدت یکماه با اجرای صحنه‌ای تئاتر، اجرای نقالی و خیمه شب‌بازی در محوطه، پخش فیلم‌هایی از تولیدات کانون پرورش فکری و برپایی چادر و آموزش انیمیشن، نقاشی، عکاسی، مجسمه‌سازی و نمایش عروسکی در چادرها همراه بوده است. آن برنامه با نام «بچه‌ها بیاید تماشا» با استقبال خیلی خوبی مواجه شده بود.
زندگی را باید به زانو درآورد
برومند تاکید کرد: «همه این کارها توسط همان بچه‌هایی که در واحد نمایش بودند اتفاق افتاد و جالب است که حتی پولی هم ندادند. انگار وظیفه ما بود. گاهی به بچه‌های الان می‌گویم فکر می‌کنید «آرایشگاه‌زیبا» و «شهرموش‌ها» راحت ساخته شد؟ نه اصلا اینطور نبود. ما عشـــق داشتــیم، امید داشتیم، هدف داشتیم. من حتی «مربای‌شیرین» را که ساختم اگرچه هیچوقت امکان اکران پیدا نکرد اما آن را موفق می‌دانم چون یک تلاش موفق برای گفتن یک قصه خاص بود. این هنرمند خطاب جوان‌ها گفت:‌ زندگی را باید به زانو درآورد. راه تعالی مملکت ما این است که به‌لحاظ فرهنگی هم خود را ارتقا دهیم و هم مردم را. در عین حال که برای مردم کار می‌کنیم نباید در حد کارهای عوامانه سقوط کنیم. من یکی از موثرترین دوره‌های زندگی‌ام در شکل‌گیری شخصیت فرهنگی و هنری خودم را تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا می‌دانم. تاکید می‌کنم هنرهای زیبا و نه هنرهای نمایشی، چون در هنرهای زیبا همه بچه‌های معماری، نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی و تئاتر کنار هم بودند و برخورد و معاشرت بچه‌ها از این رشته‌ها خیلی تحول به‌وجود آورد و تاثیر خوبی بر ما داشت. برومند که در بسیاری از بزنگاه‌های مهم اجتماعی سال‌های اخیر با بیانی صریح و تند به انتقاد یا طرح نظر خود پرداخته اظهارکرد: «من همچنان پای مردم و پای آن نگاه صادقانه‌ای که به من داشتند ایستاده‌ام. من در رودربایستی خودم مانده‌ام وقتی می‌بینم مردم در کوچه و خیابان محبت می‌کنند. خجالت می‌کشم چون نگاه مردم به من از خودم فراتر رفته است. البته من همیشه با اعتقاد و با پشتکار کار کردم، سختی کشیدم چون کمال‌گرا بودم و دنبال چیزی رفتم که فکر کردم باید اتفاق بیفتد. من پای اصولی که داشتم همچنان ایستاده‌ام، چرا که نسل من آرمان داشت و فکر می‌کنم آنچه امروز بچه‌های ما ندارند، همین آرمان است.

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار