درشت ننویسیم
بیمهری و کملطفی دولتمردان نسبت به فرش دستباف ایران چنان آشکار و عیان است که نیازی به تشریح و توصیف ندارد.
نمونه اخیرش هم تقلیل و تخفیف نهاد متولی این هنر- صنعت و ادغامش با دفتری بیربط ذیل معاونت صنایع عمومی وزارت صمت بود. طرفه آنکه کارزاری که در اعتراض به این اقدام از سوی انجمن علمی فرش ایران شکل گرفت به یکهزار امضا نیز نرسید. شمار میلیونی قالیبافان و اصحاب فرش ایران کجا و این اعتراضهای اندک کجا؟! به همین بهانه خواستم در نکوهش آمار و ارقام درباره فرش ایران بنویسم اما دیدم ماجرا منحصر به فرش نیست؛ همهجا درشت مینویسیم و بزرگ میبافیم! صادرات فرش دستباف ایران در طول 5 سال به یکدهم تنزل یافته و در نتیجه تولیدش نیز کم شده اما در تریبونها از رشد تولید و صادرات میگوییم! شمار قالیبافان مدام در حال آب رفتن است اما همچنان از جمعیت اغراقآمیز چندین میلیونی ارتزاقکنندگان از فرش سخن میگوییم! سهم فرش از سبد صادرات غیرنفتی به زیر یک درصد رسیده اما باز هم ادعای ارزآوری کلان برای کشور داریم!این بیشگویی و بزرگنمائی چه نفعی دارد؟ جز نادیده انگاشتن رقبا و خطای تحلیل و اشتباه محاسباتی؟ جز اینکه رجزخوانیها و باد غبغب ما را به هیچ بگیرند؟در طول تاریخ از این خودبرتربینیها و بزرگانگاریهای بیپشتوانه کم آسیب ندیدهایم. امپراتوری بزرگ هخامنشی چنان ارتباطش را با واقعیات جامعه از دست داده بود که هیمنهاش در برابر هجوم اسکندر رنگ باخت. همانسان که شاهان ساسانی از استهزا و خُردانگاری تازیان به جایی نرسیدند و دروازههای ایران به روی اعراب گشوده شد. نیز همانسان که بیتدبیری و گزافهباوری و ناروایی تحلیل خوارزمشاهیان در برابر مغولان چادرنشین تأثیر سوء داشت و شد آنچه شد. جلوتر هم که بیاییم همین آش است و همین کاسه! سامانیان بیباور به ضعف خود ناچار به غزنویان سر سپردند و سلطان راحتطلب و ناکارآمد صفوی بسترساز جلوس اشرف افغان بر تختگاه اصفهان شد.! و نیز بارها رجز خواندیم و گنده گفتیم اما روسها بخشهای زیادی از کشورمان را جدا کردند و باز مدعی بودیم و قمپز در میکردیم اما انگلیسیها جزایر جنوبی را اشغال کردند و هرات را از ما گرفتند؛... و ما همچنان شهرهایم به رجزخوانی و امر و نهی دیگران و بزرگ دیدن خود؛ هی هشدار و انذار میدهیم آنسان که: من آنم که رستم بود پهلوان! همین کشورهای کوچک تازه به دوران رسیدۀ اطراف برایمان شاخ شدهاند و گاه به گاه یادمان میاندازند که واقعیت تلخ است و کسی برای گزافه گفتن تره خرد نمیکند. اکنون فرش ایران با صادراتی که به حدود 50 میلیون دلار رسیده، در آستانۀ حذف از بازار جهانی است و ما همچنان سرخوشانه شعار میدهیم و به گذشته دلخوشیم!
دکتر حمید کارگر
رئیس اسبق مرکز ملی فرش ایران
ارسال نظر