هادی حقشناس در گفتوگو با «آرمان ملی»:
بانک مرکزی مستقل، راه نجات بانک های ورشکسته
آرمان ملی- احسان اسقایی: بانک آینده با زیان انباشته روبهرو شد و ضربات جدی به اقتصاد تحریم شده ایران زد و در نهایت، بانک مرکزی تصمیم گرفت این بانک را در بانک ملی ادغام کند.
سیاست ادغام به جای اعمال قوانین ورشکستگی از مدتها قبل در دستورکار بانک مرکزی بوده است و در هر دولتی به جای اینکه یک بانک را ورشکسته کنند و اموال آن را بین سپردهگذاران و سهامداران تقسیم نمایند، صورت مساله را پاک کرده و به بهانه اینکه کارمندان و نیروهای انسانی این بانک بیکار شده و سپردهگذاران آن اموال خود را از دست میدهند، تصمیم گرفتهاند که با ادغام آن بانک ورشکسته با صورتهای مالی فاجعه بار، آن را به بانکی دیگر که احتمالا آن بانک نیز بحرانهایی دارد، ادغام کنند و در نهایت ضرر این اقدام و این تصمیم به اقتصاد ایران وارد شده و میزان نقدینگی و تورم در نتیجه چنین تصمیماتی چند برابر شده و در نهایت تکتک مردم ایران هزینه این ادغامها را پرداختهاند. اینکه تا چه زمانی قرار است این اقدامات صورت گیرد و بانکهای خصوصی صدمات غیر قابل جبرانی به علت عملکرد خود به اقتصاد کشور و ساختار دولت بزنند، سوال مهمی است که البته هیچگاه از سوی مقامات کشور پاسخ داده نشده است. «آرمان ملی» به بهانه ادغام بانک آینده با بانک ملی و آثار و نتایج این اقدام با هادی حقشناس استاندار کنونی و اقتصاددان به گفتوگو پرداخته است. او اعتقاد دارد که عدم تکرار ورشکستگی بانکها یک فرمول دارد و آن اینکه بانک مرکزی ایران به بانکی مستقل تبدیل شود و سیاستمداران نتوانند در سیاستهای اقتصادی کشور نفوذ کنند.
* بانک آینده با بانک ملی ادغام شد. در گذشته هم شاهد بودیم که ادغامهایی این چنینی در برابر عدم اعلام ورشکستگی بانکها در دولتهای مختلف صورت میگرفت اما بازهم بانکها ورشکسته شدند و بازهم ادغام صورت میگیرد! ریشه ورشکستگیها و صورتهای مالی منفی بانکها در کجاست؟
واقعیت مطلب این است که بانکهای خصوصی از ابتدا که تشکیل شدند به دلایل مختلف موفق عمل نکردند و صورت حساب مالی آنها منفی بوده است. دلایل آن نیز مختلف است و در مقاطع مختلف و در دولتهای گوناگون این بانکها ادغام شده و یا انحلال پیداکردند. تعداد قابل توجهی از این بانکها در قالب بانک سپه ادغام شده و اکنون نیز بانک آینده در بانک ملی ادغام شد. ریشه تمامی این مشکلات در یک چیز نهفته است و آن عدم استقلال بانک مرکزی است. تا زمانی که بانک مرکزی مستقل عمل نکند، شاهد همین رویه در اقتصاد ایران خواهیم بود. ریشه بسیاری از بحرانهای مالی ایران نیز در همین عدم استقلال بانک مرکزی است. اگر بانک مرکزی مستقل عمل کند و این استقلال هم در برابر دولت و هم سایرین باشد آنگاه اقتصاد ایران از منظر پولی و مالی رفتهرفته بهبود خواهد یافت.
*بانک مرکزی تصمیم به ادغام بانک آینده در بانک ملی گرفته است، چرا با وجود اینکه وضعیت صورتهای مالی این بانک مشخص است، اما به جای اعلام ورشکستگی، سیاست ادغام در دستور کار قرار میگیرد؟
به این علت از واژه انحلال استفاده نمیکنند که کارکنان آنها در صورت انحلال تسویه شده و از منظر اجتماعی و اقتصادی این تصمیم آثاری دارد. از سوی دیگر دارائیهای آنها نیز در مرحله انحلال با مسائلی روبهرو میشود و حاشیههایی ایجاد خواهد شد. اگر دقت داشته باشیم در برابر تسهیلاتی که بانکها به بنگاههای اقتصادی دادهاند و بنگاههای اقتصادی نتوانستهاند تسهیلات را بازگرداند، آن بنگاه به بانک واگذار شده است. این در حالی است که سیاست درست این بود که بنگاه اقتصادی حراج شود و بانک سهم خود را بردارد. اشکالی که در نظام اقتصادی و قضایی وجود دارد این است که ورشکستگی به معنای واقعی اعمال نمیشود. البته قوانین خوبی برای جلوگیری از شرایط کنونی وجود دارد اما به دلایلی از این قوانین استفاده نمیشود و تصمیم به ادغام بانکها گرفته میشود. این در حالی است که اگرچه ورشکستگی اعمال شود از عوارضهایی که بعدا نصیب اقتصاد میشود جلوگیری خواهد شد. از این رو بحث ادغام را راه انداخته و بانکهای خصوصی را در بانکهای دولتی ادغام میکنند. بانکهای خصوصی به علت اینکه قوانین پولی و مالی کشور را اجرا نمیکنند همواره بحرانهایی را برای اقتصاد ایران فراهم آوردهاند که این بحرانها به مردم هم لطماتی زده است.
*اگر دولت بخواهد کاری کند که این همه هزینه را که اکنون برای ادغام بانک آینده میپردازند دوباره در آینده نپردازد، چه اصلاحاتی را باید در نظر گرفته و اعمال کند؟
در بازار پول باید نظارت درستی صورت دهد. اگر نظارت صحیح صورت گیرد کفایت سرمایه یا نسبت تسهیلات به سپردهها یا برخی از شاخصهایی که مصوب بازار پولی و مالی کشور است، اعمال میشد و یا در ابتدای تاسیس این بانکها ضوابط به درستی اعلام میشد، اتفاقات کنونی در اقتصاد ایران رخ نمیداد و در آینده نیز اینگونه است. در این معنا که ضوابط باید توسط بانکها اعمال شود تا شاهد تکرار ادغامها نباشیم ضمن اینکه اگر بانکی ورشکسته شد با قوانین ورشکستگی با آن رفتار کنیم.
*مداخلههایی از خارج سیستم بانک مرکزی صورت میگیرد که بر کسی پوشیده نیست، نقش این مداخلات در وضعیت منفی صورت حساب بانکها چه میزان است؟
زمانی که فشارهای سیاسی و یا مداخلات غیر رسمی و فراتر از قانون اعمال میشود، نظارت به کنار رفته و ناظران نمیتوانند به وظایف خود رسیدگی کنند که میتواند باعث ورشکستگی، انحلال و یا ادغام بانکها شود این تصمیمات نیز عوارض جدی برای بازار پول دارد که مهمترین آن افزایش حجم پول به خصوص پول موهومی است.
*منظور از پول موهومی چیست؟
پول موهومی یعنی تسهیلاتی که داده میشود اما به هر دلیلی امکان برگشت آن ناچیز است. به عبارت بهتر بانکها وام میدهند اما اصل و سود این وامها در موعد مقرر به سیستم بانک باز نمیگردد و در مجموع این وامها باعث میشود که صورتهای مالی بانک منفی شده و به عبارت بهتر با زیان انباشته روبهرو شوند و یکی از دلایل یا عمده علت ورشکستگی بانکها نیز همین مورد است.
*ایراد در کجاست؟
بخشی از این مورد به قانونگذار و قانون و عدم اجرای قانون باز میگردد. اگر بررسی کنیم رابطه مستقیمی بین استقلال بانک مرکزی و سلامت بانکها، بین استقلال بانک مرکزی و تورم، بین استقلال بانک مرکزی و رشد اقتصادی و... وجود دارد. در ایران استقلال بسیاری از بخشها به دلایل مختلف مفهوم واقعی ندارد و هر مقدار استقلال کمرنگ شود این عوارض و مشکلات را خواهیم دید.
*در حال حاضر میزان بدهی بانک آینده به مردم و دولت و در مجموع کل اقتصاد ایران چقدر است؟
اصل و فرع بدهی بانک آینده حدود 500 هزار میلیارد تومان (500 همت) است. این رقم در مقام مقایسه بیش از بودجه عمرانی کشور است. دولتی که همین میزان بودجه عمرانی خود را با چالش تامین میکند اکنون باید 500 همت هم در نهایت ضرر و زیان ادغام بانک آینده در بانک ملی را بدهد. این یعنی اینکه سهم قابل توجه از عدم رشد اقتصادی در کشور به عملکرد بانکهایی باز میگردد که اگر به درستی اداره میشدند باید نقش موثری در توسعه اقتصاد ایران میداشتند نه اینکه خود باری بر اقتصاد ایران باشند.
سهم قابل توجه از عدم رشد اقتصادی در کشور به عملکرد بانکهایی بازمیگردد که اگر به درستی اداره میشدند باید نقش موثری در توسعه اقتصاد ایران میداشتند نه اینکه خود باری بر اقتصاد ایران باشند
* ادغام بانک آینده در بانک ملی چه آثاری بر صورتهای مالی بانک ملی خواهد گذاشت؟
طبیعی است که این تصمیم با این حجم از بدهی، تراز بانک ملی را هم دچار مشکلات میکند و شاخصهای بانک ملی متاثر از این ادغام خواهد شد. موردی که درگذشته هم اتفاق افتاده و در مورد بانک ملی نیز احتمالا تکرار خواهد شد.
*با اعمال این سیاستهای ناصحیح به جای اعمال ورشکستگی، آیا در آینده شاهد ورشکستگی بانک ملی نخواهیم بود؟
در بسیاری از مواقع با تصمیمات این چنینی صورت مساله پاک میشود و جراحی در کار نیست. شاید بانکهایی که به عنوان خصوصی در بانکهای دیگر ادغام شدند اگر به جای ادغام ورشکستگی آنها اعلام میشد، عوارض کمتری برای اقتصاد ایران میداشتند. اگر قوانین رعایت نشود حالا حالاها شاهد تکرار این مشکلات در اقتصاد ایران خواهیم بود.
*اگر بخواهیم یک پیشنهاد مناسب برای بهبود این شرایط ارائه دهیم، به طوری که فردا بحرانی جدید برای بانکها ایجاد نشود، چه باید کرد و چه سیاستی را باید در دستور کار قرار داد؟
هم اکنون بانکها ناکارآمد هستند. امروز هزینه اداری بانکها کمتر از 2 درصد است علت اینکه نرخ سود در کشورهای توسعه یافته 2 الی 3 درصد است به این علت است که هزینه اداری و نظام بانکی آنها کمتر از 1 الی 2 درصد است. بانکها در کشورهای توسعه یافته الکترونیک است زمانی که اینگونه باشد و بحث دولت الکترونیک را جا بیندازی، مداخله انسان کمتر میشود و مشکلات هم کمتر میشود. زمانی که مداخله انسانی در شبکه بانکی بیشتر شود هزینه اداره بانکها بیشتر میشود و زمانی که هزینه اداره بانک بیشتر شد بانک هم باید نرخ سپرده را افزایش دهد و هم نرخ تسهیلات بانکی را افزایش دهد تا از این طریق بتواند حقوق کارکنان خود را بپردازد و این مورد یک دور باطل است که در بازار پول مرتبا تکرار میشود. با ادغام و تجمیع تنها صورت مساله پاک میشود و مشکل را از حوزه بانکی بانک آینده به بانک ملی منتقل کردهایم. هزینه بانکداری را زیاد میکنیم هر مقدار هزینه بازار پول بیشتر شود هزینه آن به سه بازار دیگر منتقل میشود.
ارسال نظر