مجید ابهری در گفتوگو با «آرمان ملی»:
برخی مدیران جامعه اولویتها را گم کردهاند
آرمان ملی- احسان انصاری: «آقای بازیگری که به اندازه یا بیش از فوتبال در فیلم و سینما درخشید و ناگهان درودیوار شهرها پر شد از اقلام تبلیغی ایشان، بدون سابقه و تحصیلات تخصصی و در ژانرهای مختلف ایفای نقش کرد.
از نظر من به عنوان یک رفتارشناس در نقشهای مختلف از پلیس تا قاضی، از بزن بهادر تا راننده، جمشیدی چنان نقشها را عرضه میکرد که گویی تحصیلات و تجارب متعدد و طولانی در این مسیر دارد. از سوی دیگر موضوعات غیر سینمایی تنور را داغتر کرد. با این وجود با اندک تعمق میشد فهمید که این رشد و گسترش میتواند او را دچار مشکل کند. گفته میشود که برخی همکاران وی به او حسادت کرده و تلاش میکنند وجهه او را خراب کنند. در چنین شرایطی بود که با اتهام سنگین به تیتر اول بسیاری از رسانههای مجازی و حقیقی تبدیل شد». جملات ذکر شده اظهارات دکتر مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی درباره ارزیابی اتفاق رخ داده برای یکی از بازیگران مطرح سینما در گفتوگو با «آرمان ملی» است. ابهری همچنین به برخی آسیبهای مهم اجتماعی دیگر نیز در جامعه ما اشاره میکند که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*در روزهای اخیر بازداشت یکی از بازیگران سینما در حالی که دلیل آن به صورت رسمی مشخص نبود بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشت. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
سلبریتیها یا همان چهرههای محبوب اجتماعی به دلایل مختلف ورزشی، هنری و یا سایر وجوه ممتاز مورد توجه و علاقه و احترام اقشار مختلف مردم قرار دارند و این توجه ممکن است تا پایان عمر و حتی تا سالها پس از آن ادامه یابد. گاهی یک چهره به خاطر تجمیع بعضی از خصوصیات امکان محبوبیت و جایگاه خاص پیدا کرده و شهرت و محبوبیت زیادی پیدا میکند. در عرصه سینما و هنر هفتم هر ازگاهی ممکن است یک نفر همراه یا قبل و بعد از جایگاه قابل توجه و ممتاز هنری مکان ممتاز ورزشی کسب نموده و داشته باشد. آقای بازیگری که به اندازه یا بیش از فوتبال در فیلم و سینما درخشید و ناگهان درودیوار شهرها پر شد از اقلام تبلیغی ایشان، بدون سابقه و تحصیلات تخصصی و در ژانرهای مختلف ایفای نقش کرد. از نظر من به عنوان یک رفتارشناس در نقشهای مختلف از پلیس تا قاضی، از بزن بهادر تا راننده، جمشیدی چنان نقشها را عرضه میکرد که گویی تحصیلات و تجارب متعدد و طولانی در این مسیر دارد. از سوی دیگر موضوعات غیر سینمایی تنور را داغتر کرد. با این وجود با اندک تعمق میشد فهمید که این رشد و گسترش میتواند او را دچار مشکل کند. گفته میشود که برخی همکاران وی به او حسادت کرده و تلاش میکنند وجهه او را خراب کنند. در چنین شرایطی بود که با اتهام سنگین به تیتر اول بسیاری از رسانههای مجازی و حقیقی تبدیل شد.
*این اتفاق را هدفمند و در راستای تخریب میدانید؟
من نه ایشان دیده و نه حتی میشناسم اما عقل سلیم و اندکی وجدان و ایمان همچون سدی استوار مقابل باور و یا نشر چنین اخبار ثابت نشدهای مقاومت مینمایند. چه ارزان و چه سریع وجدانها به باد تاراج میروند و خانه تنگ و تاریک قبر به فراموشی سپرده میشود! صرف نظر از این مساله، مبادا حسادت برخاسته از رقابت ما را بر اسب سرکش غرور نشانده و به هر سوی بکشاند.با ورود و نفوذ و گسترش فضای مجازی در زندگیها، شاهد تلخکامیها و ناکامیها و شادکامیهای راست یا دروغ هستیم. با اضافه شدن هوش مصنوعی به این دیگ جوشان آش شلهقلمکار دیگر کمکم باید به خیلی چیزها مشکوک شویم.
*برخی عنوان میکردند اخبار مرتبط با بازداشت این بازیگر سینما برای انحراف افکار عمومی از موضوعات مطرح شده و سوال برانگیزی است که مربوط به یکی از چهرههای شناخته شده و مدیران ارشد کشور بوده است. آیا چنین بود؟
این یک تجربه شناخته شده است که برای کمرنگ کردن یا غلیظ نمودن یک موضوع باید موضوعی بزرگتر یا مهمتر از آن خلق کرد و توسعه داد. در سالهای اخیر برخی کلمات وارد فضای سیاسی کشور شده که جای سوال دارد. یکی از این کلمات لغت «همت» است. هر فردی با شنیدن واژه «همت» ابتدا به یاد سردار شهید ابراهیم همت، شهید شجاع و ایثارگر میافتد، اما وقتی این کلمه برای شمارش و بیان اختلاس به کار گرفته میشود، قلب بسیاری را به درد میآورد. به همین دلیل کاش مسئولان محترمی که به هر علت با فسادهای مالی مواجه میشوند یا از این کلمات استفاده نکرده و یا عبارات دیگری بهجای آنها انتخاب نمایند. جامعه ما دچار بیماری ترس از جا ماندن شده است. ترس از جا ماندن یعنی ترس تجربه نکردن، نچشیدن، نرفتن، ندیدن. اجداد غارنشین ما ترسهای دیگری مانند ترس خورده شدن توسط حیوانات وحشی، ترس از زخم عفونت کرده، ترس مُردن از گرسنگی، ترس طرد از قبیله داشتهاند. با این وجود ما صبحها به محض باز کردن چشم در رختخواب و دست گرفتن گوشی، ترس جدیدی را تجربه میکنیم. اینکه فلانی در حال خوردن صبحانه در فلورانس است. آن یکی در حال دویدن در پارک با لباس اسپرت یک برند معروف. سومی تعداد فالوور و لایکش از ما جلو زده و چهارمی عکسهای پارتی را منتشر کرده و زیرش نوشته: «ترکوندیم». ما مدام در حال ترسیدن از جا ماندنیم. ترس از اینکه دنیا یک مهمانی بزرگ است و ما حتی توی لیست رزرو هم نیستیم. ترس از اینکه همه دارند یک جای هیجانانگیز زندگی میکنند جز ما، ترس از اینکه بقیه وسط جلسه سرنوشتساز زندگیشاناند و ما هنوز دنبال جوراب دوممان میگردیم و بعد این سوال به روان آدم چنگ میاندازد که یعنی من واقعاً جا موندم؟
اینکه فلانی هر روز عکس فنجان قهوه با کتاب و پنجره بارانی میگذارد دلیل نمیشود زندگی او شیرینتر از زندگی ما باشد، آن فنجان دلربای قهوه شاید هشتمین عکس از زوایای مختلف باشد که خوب درآمده است
*چرا چنین اتفاقی در جامعه ما رخ داده است؟
مواجهه مداوم با تصویرهای موفقیتآمیز دیگران در شبکههای اجتماعی، به کاهش رضایت از زندگی، افزایش اضطراب و احساس ناکامی میانجامد. این احساس، اغلب نه به دلیل فقر واقعی یا شکست واقعی، بلکه به واسطهی مقایسه خود با «نمایش بیرونی» دیگران است. در واقع آنقدر که فکر میکنیم بقیه جلو نرفتهاند. تحقیقات روانشناسی اجتماعی نشان میدهد که شبکههای اجتماعی «واقعیت تقطیرشده» را نمایش میدهند؛ یعنی فقط لحظات براق و بیخطوخش، بیهیچ نشانی از اضطراب، نگرانی، ضعف یا شکست. اینکه فلانی هر روز عکس فنجان قهوه با کتاب و پنجره بارانی میگذارد دلیل نمیشود زندگی او شیرینتر از زندگی ما باشد، آن فنجان دلربای قهوه شاید هشتمین عکس از زوایای مختلف باشد که خوب درآمده است. آن کتاب شاید باز نشده باشد و طرف حتی پنج صفحهاش را نخوانده باشد. تازه شاید دست خود شما برسد هم حوصله نکنید پنج خطش را بخوانید. باید کار کنیم، بدویم و به سمت بهتر شدن پیش برویم اما فراموش نکنیم که واقعیت پشت فیلترها گم شده، آدمها بلد شدهاند خودشان را خوب نشان بدهند، نه لزوماً خوب زندگی کنند. تو فکر میکنی بقیه به تاخت رفتهاند و جا ماندهای، ولی همهمان داریم ادا درمیآوریم که انگار همهچیز خوب است و افسوس و حسرت خوردن سهم کسانی میشود که این نمایشها را باور میکنند و زندگی خود را با آن مقایسه میکنند. خبری نیست ... دست کم آنقدرها که فکر میکنید خبری نیست! هر وقت با دیدن زندگیهای شاد و بیعیب و نقص و موفقیتهای دیگران در شبکههای اجتماعی حس کردید خیلی جاماندهاید، مکث کنید، دوباره فکر کنید به بیماری ترس از جاماندن مبتلا شدهاید.
*چرا به این مسائل در جامعه ما توجه نمیشود که میتواند منشأ مشکلات دیگری شود؟
برخی مدیران جامعه اولویتها را گم کردهاند. به عنوان مثال تجملگرایی در فضای مجازی میتواند به شکلگیری احساس نابرابری و فاصله طبقاتی منجر شود، زیرا افراد با درآمدهای پایینتر ممکن است بهدلیل فشار اجتماعی، احساس ناکافی بودن کنند. تمرکز بر تجمل ممکن است ارزشهای سنتی و فرهنگی را تحتتأثیر قرار داده و به سمت فرهنگ مصرفگرایی سوق دهد. درواقع تجملگرایی به تدریج میتواند به تضعیف ارزشهای سنتی مانند سادگی، مهماننوازی و همدلی منجر شود. در بسیاری از موارد، افراد بیشتر به دنبال نمایش ثروت و تجملات هستند تا ایجاد ارتباطات عمیق و معنادار. رقابت برای دستیابی به تجملات میتواند به افزایش استرس و اضطراب در افراد منجر شود، به ویژه جوانان که تحت فشار برای تطابق با استانداردهای اجتماعی قرار دارند. تجملگرایی میتواند روابط اجتماعی را تحتتأثیر قرار دهد، زیرا ممکن است افراد بهجای ارتباطات عمیق، بهدنبال ارتباطات سطحی و مبتنی بر ظاهر باشند. در جامعهای که تجملگرایی رواج دارد، ممکن است روحیه همکاری و همدلی کاهش یابد و افراد بیشتر به فکر منافع شخصی خود باشند. این آسیبها میتوانند بهتدریج به مشکلات اجتماعی و فرهنگی بزرگتری منجر شوند و نیاز به توجه و مدیریت دارند.
ارسال نظر