حسین آخانی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
سالهاست از روز صفر آبی عبور کرده ایم
آرمان ملی- احسان اسقایی: «چالش واقعه قبل از وقوع باید کرد» امروز کمآبی در ایران رخ داده که خود ریشه در بیتدبیری در برخی بخشهای تصمیمگیر دارد. چند دهه قبل درکشورمان تدابیری برای خودکفایی در برخی محصولات استراتژیک از جمله گندم صورت گرفت. خودکفایی هم به دست آمد اما هزینه آن چندان مورد توجه قرار نگرفت. سیاست خودکفایی به برنج و سایر محصولات کشاورزی هم منتقل شد و زمانی ماجرا سخت شد که بحران کمآبی خود را نشان داد و امروز با کاهش نزولات آسمانی، تغییر اقلیم و بیآبی روبهرو شدهایم. این در حالی است سیاستهای آبی ما همچنان برانتقال آب تمرکز دارد و همین سیاست بود که باعث چالشهای جدی در سرشاخههای تولید آب شده و در نتیجه سیاست انتقال آب با چالشهای سخت دیگری روبهرو شدیم.

شرایط امروز به رغم هشدارهای چند دهه کارشناسان محیط زیست رخ داده و اکنون همان سیاستگذارانی که به جای یافتن راهحل در اندیشه انتقال آب از حوزهای به حوزه دیگر بودند، راه افتادهاند که چه باید کرد تا در پس پاسخ کارشناسان بتوانند پروژههای جدید برای خود تعریف کنند! حال اینکه برای بهبود شرایط کنونی در ارتباط با آب باید سیاستهای آبی در ایران و همچنین سیاستگذاران آب در کشور تغییرکنند و با استفاده از سیاستگذاریهای اصولی و مسئولین صاحب ایدههای نو بتوان درابتدا جلوی عمیقتر شدن چالشهای کنونی را گرفت و در نهایت وضعیت بهتری را در کشور پدید آورد. «آرمان ملی» برای بررسی چرایی به وجود آمدن شرایط کنونی با حسین آخانی استاد دانشگاه که سالها درحوزه محیط زیست و آب فعال بوده گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
* چه شد که به اینجا رسیدیم؟ کارشناسان در مورد خشکسالی در ایران هشدار میدادند اما امروز به این وضعیت رسیدیم.
بله، سالها کارشناسان در ارتباط با وضعیت موجود و سیاستهای محیط زیستی غیر اصولی هشدار دادند اما در نهایت به همان نقطهای رسیدیم که کارشناسان پیشبینی کرده بودند و حالا همان سیاستگذاران میپرسند که چه باید کرد؟ حال اینکه آنها تنها همان سیاستهای گذشته را میدانند و علم و آگاهی در مورد اینکه چه باید کرد ندارند! هر مقدار هم به این افراد اعلام کنیم که باید فلان اقدام را در دستور کار قرار داد، کاری از دست آنها برنمیآید. کسی که راننده پراید است نمیتواند از فردا صبح خلبان شود.
*پس با سیاستگذاران فعلی نمیتوانامید داشت شرایط مخرب کنونی حداقل متوقف شود؟
با مدیرانی که در شکلگیری این وضعیت نقش داشتهاند، نمیتوان توقع داشت که شرایط تغییر کند و افراد دیگری باید سیاستگذاری و اجرای سیاستها را بر عهده بگیرند که روند مخرب کنونی متوقف شود، اما به نظر میرسد که بخشهایی از ساختار تن به تغییر نمیدهد و تغییرپذیر نیست. ساختار تصمیمگیری که به این نقطه رسیده حاضر نیست افراد و تفکرات جدید را بپذیرد. این تغییرات اگر بخواهد انجام شود، باید درسطح مجلس صورت گیرد. اگر دولتها هم تغییر کنند، تأثیر زیادی بر تغییر روند ندارد. چون در نهایت هر سیاستی را از نو بنویسند باید مجلس تصویب کند. مجلس ما فقط در یکی دو دوره نشان داده که مناسب تغییر ساختارهای تصمیمگیر بوده است. از جمله مجلس ششم که آثاری از تصمیات آنها پیدا شد. اکنون حتی اگر مجلس هم تغییراتی مثبت پیدا کند امکان اینکه قانونی به راحتی به تصویب برسد وجود ندارد. چون بخشهای دیگری هست که با چنین تغییراتی همسو نیست. لذا صحبت در این ارتباط که باید سیاستگذاریها در بخشهای مختلف از جمله انرژی و آب تغییرکند تا شرایط بهبود یابد چندان جدی نیست.
*اما اکنون واقعاً شرایط بحرانی است در این شرایط باید چه کرد؟ در این شرایط امکان تغییر سیاستگذاریها وجود ندارد؟
این امکان وجود دارد که در شرایط بحرانی تغییراتی به صورت اورژانسی انجام شود که البته این سطح از تغییرات؛ چون اورژانسی است و از قبل روی آن مطالعه صورت نگرفته ممکن است با این اقدامات عجولانه آثار سوء دیگری در جامعه پدیدار شود. تغییر بسیار سخت است. بگذارید مثالی بزنم، اکنون آیا دولت میتواند ساختار خنک کردن خانهها را تغییر دهد؟ آیا امکان آن وجود دارد آبی که وارد سیستم گرمایش و سرمایش خانهها میشود و بخش قابل توجهی از آن هدر میرود را اصلاح کند؟ روشن است که به آسانی نمیتواند در این امور اصلاح صورت دهد.
*چرا نمیتوان کارهای کوچک انجام داد. از جمله همین آبی که در کولرها برای خنک کردن منازل استفاده میشود و بخش قابل توجهی از آب مصرفی در فصول گرما را هدر میدهد؟
به این علت که حرکت به سمت اصلاح این ساختار معیوب هزینه میخواهد. بودجه برای بهبود عملکرد کولرهای آبی و سیستم تهویه مطبوع برای امور دیگری تعریف شده است. به طور کلی بودجهها برای اهداف دیگری طرحریزی میشوند. ضمن اینکه اکنون بحران بزرگتر، مسائل مربوط به سیاست خارجی و بینالملل کشور است و تا زمانی هم که بحران در آن حوزه به پایان نرسد و روابط ما با دنیا اصلاح نشود و جهتگیریهای اقتصادی تغییر نکند، همان روشهای قبلی در اداره کشور به کار بسته میشود. کشوری که درشرایط جنگی باشد، مسئولانش نمیتوانند گامی در جهت بهبود وضعیت آب و مصرف آن بردارند.
*اگر همین دست فرمان ادامه داشت چه میشد؟ اگر قرار نباشد از تجربیات دیگران استفاده شود وضعیت از شرایط کنونی سختتر نمیشود؟
بله، قطعاً سختتر از زمان کنونی خواهد شد. درگذشته در ابتدا و در اثر سیاست کنونی در بخش آب، تالابهای ما از دست رفت، در مرحله بعد دریاچهها خشکید و حالا رودخانهها در حال از دست رفتن است. آبخوانها نیز از دست رفتهاند، ضمن اینکه در حال حاضر به دو فاجعه بزرگ رسیدهایم که اولی ریزگردها هستند که باعث آلودگی هوا شده و مرحله بعد بحث فرونشست است و این دو ابرچالش نتیجه عملکردها و سیاستهای گذشته در حوزه آب است. عملکردهای نادرست وجود داشته و درنتیجه آن عملکردها بحران به داخل خانهها رسیده است. اکنون هم سدها، هم آبخوانها خالی هستند و به جایی رسیدهایم که برای ساعتها دیگر آب درون لولهها جریان ندارد. اگر شرایط اقلیمی یاری نکند و ما در سالهای آینده هم با خشکسالی روبهرو باشیم، آنگاه همهچیز به پایان میرسد و حتی این امکان وجود دارد که نتوانیم به پایتخت و صنایع مهم کشور آب برسانیم و اینکه در نهایت چه خواهد شد را باید متخصصین امور اجتماعی پاسخ دهند.
در حال حاضر به دو فاجعه بزرگ رسیدهایم که اولی ریزگردها هستند که باعث آلودگی هوا شده و مرحله بعد بحث فرونشست است و این دو ابرچالش نتیجه عملکردها و سیاستهای گذشته در حوزه آب است
*آیا هنوز به روز صفر آبی که کارشناسان در مورد آن در مورد تهران هشدار دادهاند نرسیدهایم، یا در ماههای آینده در شرایط روز صفر آبی قرار خواهیم گرفت؟
واژه روز صفر آبی از نظر من عبارت نامفهومی است. در برخی مکانها خیلی سالهای قبل به این نقطه رسیدهام. در دهههای قبل زمانی که آبخوانهای ما از دست رفت روز صفر را گذراندیم و به زیر صفر رسیدیم. بنابراین اکنون تنها دامنه بحران درحال گسترش است و اینکه بگوییم در شهرها برای آب شرب به این نقطه رسیدیم یا نه؟ البته مسئولین باید پاسخ دهند که میتوانند آب را برای هفتهها و ماههای آینده تأمین کنند یا نه؟ من فکر میکنم ما با این دست فرمان به مرحله صفر در برخی موضوعات دیگر خواهیم رسید و دیگر قادر نخواهیم بود برخی از بحرانها را حل و فصل کنیم. در ارتباط با انرژی و برق اکنون صنایع برای چند روز برق ندارند و عملاً صنایع بحث صفر انرژی را گذراندهاند و مقدار کمی در هفته به صنایع برق داده میشود. ضمن اینکه ما بحران دیگری در پیش داریم که بسیار بسیار بزرگتر از بحرانهای کنونی است که به شدت خاورمیانه و ایران را تحت تأثیر قرار میدهد. تأثیری که از افزایش گرمای زمین دیده میشود این است که حتی منابعی که ممکن است داشته باشیم به علت گرما و تبخیر بیش از حد از دست میرود و این موارد مشکلات را بیشتر خواهد کرد.
*سیاستگذاریهای اشتباه مسیر کنونی را ایجاد کرده و از سوی دیگر تغییر اقلیم هم که شما میفرمایید بر مشکلات خواهد افزود، اکنون چه باید کرد؟
به نظر میرسد تغییر و تحول در این حوزه نیازمند تصمیمگیری در حوزه سیاست است. اول از همه باید مشکلات خود را با دنیا حل کنیم. نمیتوان با بخشهایی از دنیا در عدم روابط عادی بود و توقع داشت شرایط بهبود یابد. در هر صورت جنگ کنونی ما تنها با اسرائیل کوچک نیست. خندهدار است که بگوییم که اسرائیل به ما حمله کرده است. پشت اسرائیل، ناتو و آمریکا قرار دارند. آیا نباید این شرایط جنگی کنونی تغییر کند؟ اگر مسأله حالت جنگی حل نشود و ما نتوانیم از امکانات اقتصادی که در شرایط جنگی نمیتوانیم از آن استفاده کنیم؛ بهره ببریم، نمیتوانیم از بحران کنونی عبور کنیم. مردم حدود یک ماه در کشور کار نکردند ما که دانشگاهی هستیم عملاً از کار افتادهایم و هنوز نتوانستیم بر امور دانشگاه تسلط پیدا کنیم. همین فشار به تولید کنند و مشاغل و پرژههای عمرانی وارد میشود. آن هم در زمانی که ما با کمبود آب در کشور مواجه هستیم. لذا باید در ابتدا کوشید از این شرایط خارج شد، با دنیا تعامل کرد. ظرفیتها را در نظر گرفت و مسیرها را تغییر داد. برای نمونه باید راههای اقتصادی را تغییرداد و به جای اینکه با صادرات محصولات کشاورزی کسب درآمد کنیم، باید شرایطی را فراهم کنیم که توریستها به ایران بیایند و به عبارت بهتر منابع درآمدی باید تغییرکند.
* با بخش کشاورزی چه باید کرد؟
باید به سمتی حرکت کنیم که خیلی از زمینها دیگر کاشته نشود. باید تکنولوژی آب را اصلاح کنیم به صورتی که بتوانیم بازچرخانی آب داشته باشیم و از آن برای مصرف شرب استفاده کنیم. مرتب آبهای جاری و زیرزمینی را بیرون نکشید و با آن کشاورزی نکنیم. باید بتوانیم درتمام خانهها پنجره مناسب نصب کنیم تا دیگر اتلاف انرژی درکشور صورت نگیرد، باید کل ساختار سرمایشی را تغییر داد و منابع انرژی را از سوختهای فصیلی کم کرد و به سوی استفاده از انرژی خورشیدی حرکت کرد. البته صحبتهایی در این مورد شده اما بعید است در کوتاهمدت در این زمینه اتفاق بزرگی صورت گیرد. تمام خودروسازها را به سمتی هدایت کنیم که محصولات خود را به سمت سیستم حمل و نقل عمومی ببرند. اگر ما بتوانیم سیستم حمل و نقل عمومی کارآ در کشور ایجاد کنیم سالیانه فقط در انرژی ۴۰ میلیاد دلار درآمد داریم. این ۴۰ میلیارد دلار را در شرایط سخت کنونی مجانی به مردم میدهیم. آن هم در شرایطی که دولت برای نان خود محتاج است. چرا؟ چون نخواستیم و نتوانستیم سیستم حمل و نقل عمومی را درکشور بهینه کنیم که اگر این مورد وجود داشت میتوانستیم اکنون بنزین را حداقل به قیمت یک دلار بفروشیم. دولت باید بتواند از کوه سرمایه موجود استفاده کند، اما همین بنزین میسوزد و صرف بیماری و آلودگی میشود و دولت باید برای درمان ناشی از سوخت بنزین هزینه کند. اما مافیا اجازه این کار را به دولت نمیدهند. امروز ۸ میلیون فرد با اسنپ در کشور کار میکنند دولت اکنون میتوانند بنزین را گران کند؟ نه نمیتواند این ۸ میلیون نفر علیه دولت شورش میکنند. در هر زمینه دست بگذاریم همین است و ناکارآمدی و خطا و اشتباه کار را به جایی رسانده که هیچکس کاری نمیتواند انجام دهد.
ارسال نظر