پیشرفت واقعی در مذاکرات
بعد از برگزاری دور پنجم مذاکرات ایران و آمریکا در رم، با توجه به توئیتی که وزیرخارجه عمان و همچنین وزیر خارجه ایتالیا زده و هر دو گفتهاند، پیشرفتهایی در مذاکرات بوده اما هنوز به نتیجه نهایی نرسیده، نشان از آن دارد که آنچه آمریکاییها در رسانهها مطرح میکنند با آنچه در پای میز مذاکره مطرح میکنند، متفاوت است.
چون یقین دارم اگر طرف آمریکایی بحث غنیسازی صفر را در متن مذاکرات مطرح میکرد، قطعا مذاکرات به بنبست میرسید. پس میتوان بدون اینکه اطلاعات دقیقی از محتوای مذاکرات داشت، نتیجه گرفت که آمریکاییها بحث غنیسازی صفر را مطرح نکردهاند که هم وزیر خارجه عمان و هم وزیر خارجه ایتالیا اینگونه توئیت کردهاند. این درحالی است که اگر طرف ایرانی یا آمریکایی میگفتند، خیلی نمیتوان نسبت به آن قضاوت دقیقی داشت ولی وقتی طرف عمانی بیان میکند و همچنین طرف ایتالیا که ذینفع نیست، نشان میدهد که پیشرفت واقعا وجود داشته و از این نظر نمیتوان فرض کرد اگر بحث صفر درصد مطرح شده باشد، تحلیل کرده باشند که بازهم مذاکره در حال پیشرفت است و هنوز به نتیجه نرسیده. از این رو میتوان گفت طرف آمریکایی تاکتیکی را اتخاذ کرده که در رسانهها یک سخن بگوید برای اینکه لابی عمومی صهیونیستی در آمریکا را راضی کند و در متن مذاکرات سخن دیگری مطرح میکند برای اینکه بتواند به یک جمعبندی و نتیجهای با طرف ایرانی برسد چون میداند اگر خواسته مبنی بر غنیسازی صفر مطرح باشد، عملا به معنای این است که مذاکرات به بنبست کشیده میشود. باید همچنان منتظر باشیم که ببینیم هفتههای مذاکراتی چه زمانی به پایان خواهد رسید. روندی که از مردادماه 1381 شروع شده تا الان که در آستانه مرداد 1404 هستیم و 23 سال ادامه یافته است. در این میان موضع اسرائیل این است که مذاکرات ایران و آمریکا نتیجه بخش نباشد و دنبال این است با تمام امکانات رسانهای و دیپلماتیک جلوی هر نوع توافق را بگیرد. چون بنیامین نتانیاهو دنبال یک درگیری محدود با ایران است و بقای دولت خودش را در ایجاد چنین رویارویی میبیند. این واقعیتی است که اسرائیلیها با همه امکاناتشان سعی میکنند جلوی هر نوع توافق را بگیرند. به همین منظور هم در مذاکرات عمان و مذاکرات جمعه در رم، رئیس موساد قبل از آغاز مذاکرات با آقای ویتکاف ملاقات کرد و آخرین هماهنگیها را بین اسرائیل و آمریکا ایجاد کرد. به نظر میرسد طرف اسرائیلی با همه امکانات دنبال این است که مانع رسیدن به توافق احتمالی بین ایران و آمریکا شود. اما اسرائیل بدون هماهنگی با آمریکا توان حمله به ایران را ندارد. چون هم نیاز به پشتیبانی لجستیکی برای سوخترسانی دارد و هم پشتیبانی اطلاعاتی و عملیاتی میخواهد که در هر دو مورد باید نظر آمریکاییها را جلب بکند. آمریکاییها هم موقعی چنین مجوزی به اسرائیلیها میدهند که مذاکرات به بنبست رسیده باشد یا طرف ایرانی طوری موضعگیری کرده باشد که عملا خط قرمز آمریکا که مربوط به ساخت بمب هستهای در ایران است، کنار گذاشته باشد ولی در حالت عادی بعید است که طرف آمریکایی مجوز حمله به ایران را صادر کند یا همکاری کند. این درحالی است که نتانیاهو بعد از توافق آمریکا با یمن در مصاحبهای اعلام کرده بود که ما جزو اقمار آمریکا نیستیم و خودمان تصمیم میگیریم! ولی در عمل برای حمله به ایران یا باید همکاری همسایههای ایران برای سوخترسانی را داشته باشد و یا خود آمریکا که در هر دو مورد شرایط مهیا نیست. در هر صورت باید همیشه آمادگی رزمی کافی برای هرگونه ماجراجویی طرف اسرائیلی وجود داشته باشد چون آنها میخواهند بحرانزایی کنند و دوام خودشان را در آن میبینند.
* حسن بهشتیپور
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر