بستن
کد خبر: ۱۱۴۹۳۲۰
کشورهای منطقه هوشیار باشند
عبدالرضا فرجی‌راد در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

کشورهای منطقه هوشیار باشند

آرمان ملی- حمید شجاعی: تحولات بسیار سریع‌تر از آنچه که تصور می‌شد اتفاق افتاد و در چشم بر هم زدنی حکومت سوریه سقوط کرد.

شاید اگر یک ماه پیش از بروز چنین تحولاتی در سوریه و در نهایت سقوط بشار اسد در قامت رئیس‌جمهور این کشور صحبت می‌شد همگان این اتفاق را رد می‌کردند و می‌گفتند در وضعیت با ثباتی که سوریه دارد وقوع چنین تحولی غیرممکن است، اما گروه‌های معارض سوری از تحریرالشام گرفته تا ارتش آزادی‌خواه یا همان جبهه النصره سابق و سایر گروه‌ها البته به کمک ترکیه و حمایت قدرت‌های غربی توانستند شهرهای بزرگ و راهبردی سوریه را از حلب، ادلب، حماه، حمص، درعا و نهایتا دمشق یک به یک تصرف کنند و حکومت 55 ساله خاندان اسد را ساقط کنند. اما آنچه امروز مورد پرسش بسیاری است نه سرنوشت بشار اسد بلکه چرایی عدم حمایت کشورهای حامی از او است. اینکه چرا روسیه و ایران که سال‌ها پیش در حمایت از بشار اسد معارضین را کنار زده و دولت او را حفظ کردند امروز آنطور که باید از او حمایت نکردند. اینکه چرا کشورهای محور مقاومت مثل عراق، لبنان یا دیگر اعراب مثل عربستان و مصر از حمایت اسد دست کشیدند همه پرسش‌هایی که پاسخ به آنها چرایی سقوط اسد را آشکار می‌کند. با این حال آنچه مسلم است مساله مهم آینده سوریه است که اعراب، ترکیه، ایران و قدرت‌های فرامنطقه‌ای نسبت به آن دغدغه‌های خاص خود را دارند و باید دید در ادامه تحولات چه تغییراتی در ساختار سیاسی سوریه اتفاق خواهاد افتاد. در همین راستا برای بررسی تحولات سوریه، سقوط بشار اسد و دولت سوریه و آینده سوریه و تاثیر کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر آن «آرمان ملی» با عبدالرضا فرجی‌راد سفیر سابق ایران در نروژ و مجارستان و تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفت‌وگو پرداخته که می‌خوانید.

* تحولات در سوریه بسیار سریع رخ داد و حکومت بشار اسد نیز در کمتر از یک هفته سقوط کرد، اساسا چه دلایلی باعث شد تا اسد اینگونه سقوط کند؟

حادثه ۷ اکتبر و اتفاقات لبنان نقش اساسی در این مساله داشت. یعنی حزب‌ا... به عنوان مهره اصلی مقاومت و عدم حضورش در سوریه و مشغول بودن در لبنان و همچنین تمرکز ایران که متمرکز بر لبنان بود، از مسائلی است که می‌تواند در این تحولات و اتفاقات موثر بوده باشد. اتفاقات لبنان باعث شد که اسرائیلی‌ها بر اساس قطعنامه 1701 این قطعنامه را به نحوی با قطع ارتباط لبنان با سوریه تکمیل کنند. آمریکا هم پشت اسرائیل بود یعنی به این نتیجه رسیده بودند که اگر می‌خواهند امنیت اسرائیل را در لبنان تامین کنند فهمیدند که بدون قطع ارتباط با سوریه این کار عملی نیست. لذا روی بشار اسد فشار آوردند که خودش این کار را انجام دهد. بشار اسد هم به نحوی با واسطه‌گری امارات جواب مثبت داد. در واقع در پی این اقدام بود که به تدریج از جبهه مقاومت دور شد، به نحوی با آمریکایی‌ها به توافق برسد و ثابت کند که می‌خواهد به دنیای عرب بپیوندد و از کمک‌های دنیای عرب استفاده و خود را از حوادث منطقه دور کند. از طرف دیگر ترکیه از اسد کینه به دل داشت. یکی دو سالی بود که تقاضای ملاقات با اسد می‌کرد و اسد جواب رد می‌داد و می‌گفت که ترکیه باید نیروهایش را از سوریه خارج کند. در نهایت ترکیه هم آموزش‌های لازم را به این گروه‌های مخالف داده و منتظر فرصت بود. سرانجام فرصت فراهم شد و ترکیه از آن استفاده کرد. نگرانی آقای اردوغان از این بابت بود که اگر سوریه از محور مقاومت جدا می‌شد، به دلیل ساختار سیاسی آن به عراق نزدیک می‌شد و حتی این نگرانی وجود داشت که در اختیار عراق قرار گیرد. نزدیکی احتمالی به عراق صرف نظر از این بود که با دور شدن از محور مقاومت از وزن ژئوپلیتیکی ایران می‌کاست. لذا از این فرصت استفاده کرد و معارضین و گروه‌های مسلح را راهی حلب کرد.

با اتفاقات میدانی رخ داده در سوریه نقش قدرت‌های منطقه‌ای به ویژه ترکیه و اعراب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 با اتفاقاتی که افتاده من فکر نمی‌کنم اعراب خیلی علاقه‌مند باشند که ترکیه در سوریه تسلط پیدا کند. اعراب همفکر ترکیه، آمریکا و اسرائیل هستند و دوست ندارند که راه سوریه به لبنان باز باشد و جبهه مقاومت تقویت شود، اما در مرحله دوم دوست ندارند که ترکیه بر سوریه مسلط شود. لذا آنقدر سرعت عملیات بالا بود و از طرفی هم وضع اقتصادی سوریه فاجعه‌آمیز بود که نیروهای نظامی ماه‌ها حقوق نگرفته بودند یا حقوق بسیار پایین دریافت می‌کردند، از خود سستی نشان دادند. ضمن اینکه تصور شخصی من این است که قبل از این حمله روی بسیاری از فرمانده‌ها به ویژه فرمانده‌هایی که نزدیک حلب و ادلب بودند کار کردند. وقتی حلب به عنوان شهر بزرگ و دومین شهر سوریه سقوط می‌کند تاثیر خود را روی بخش‌های نظامی شهرهای دیگر هم می‌گذارد یعنی آنها هم سست می‌شوند. رهبر گروه‌های شورشی آقای جولانی، روشی را با هدایت ترکیه در پیش گرفت و با زبان نرم برخورد کرد و ارتشی‌ها احساس کردند که اگر نظام هم سقوط کند خطری متوجه آنها نخواهد شد. بنابراین عوامل مختلفی دست‌به‌دست هم دادند که این اتفاق بیفتد. ضمن اینکه قدرت‌های بین‌المللی آمریکا و قدرت‌های منطقه‌ای هم نقش داشتند و همه دوست داشتند که تغییرات ژئوپلتیکی در منطقه رخ بدهد و اسرائیل هم دنبال تغییراتی از این دست بود. البته به نظر من قدرت‌های موثر در سوریه دوست ندارند که این تغییرات به همین‌جا ختم شود و ممکن است که در مرحله بعد این تغییرات را در عراق دنبال کنند و احساس کنند شاید زمانش رسیده که دولتی مثلاً کردی شکل بگیرد و شیعیان رابطه دوستی با ایران نداشته باشند و جبهه مقاومتی که در عراق شکل گرفته را از بین ببرند. لذا بایستی کشورهای منطقه حواسشان باشد که قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی دوست ندارند کشورهای منطقه با هم رابطه داشته باشند دنبال این هستند که اینها را به هم بریزند. نتانیاهو بارها اعلام کرده بود که ما شاهد تغییرات ژئوپلیتیک بزرگی خواهیم بود که یکی همین سوریه است که اتفاق افتاد و البته متاسفانه ترکیه هم به نحوی دنباله همین استراتژی را گرفت و کاری کرد که کلید اول و جرقه اول این استراتژی زده شود. باید حواس کشورهای منطقه و حتی بعضی از کشورهای عربی جمع باشد که جلوی اتفاقات بعدی را بگیرند.

اعراب همفکر ترکیه، آمریکا و اسرائیل هستند و دوست ندارند که راه سوریه به لبنان باز باشد و جبهه مقاومت تقویت شود، اما در مرحله دوم دوست ندارند که ترکیه بر سوریه مسلط شود

* با توجه به اینکه سوریه حلقه ارتباطی ایران با محور مقاومت بود چرا کشورهای عربی و حتی ایران و روسیه که دست برتر را داشتند، از اسد بیشتر حمایت نکردند؟

هیچ کدام از این کشورها که در ترکیه فعال شده‌اند، حامی مقاومت نبوده‌اند. یعنی چه کشورهای عربی، چه ترکیه و اسرائیل و آمریکا هم که دشمن بودند و دوست داشتند که مقاومت ضعیف شود و این برایشان مهم بود. چون دوست نداشتند که ایران در لبنان و سوریه حضور داشته باشد. از طرف دیگر اینها با بشار اسد هم خوب نبودند چون او راه ارتباطی محور مقاومت بود. این اواخر که اسد در حال کناره‌گیری تدریجی از جبهه مقاومت بود، تلاش می‌کرد به دنیای عرب بپیوندد، در پی پیدا کردن راهی بودند که تحریم‌های آمریکا علیه سوریه برداشته شود تا ثابت کنند سوریه به جمع اعراب پیوسته و آنگاه بازسازی سوریه را شروع کنند. البته به نظر من ترکیه بدل زد. ترکیه سوریه را حوزه نفوذ خود می‌داند. اعراب هم سوریه را کشوری می‌دانند که در حوزه نفوذ اعراب قرار دارد. در حالی که امارات و اسد تلاش می‌کردند شرایط جدید را رقم بزنند، آقای اردوغان با همان ناراحتی که از اسد داشت، از فرصت استفاده کرده و به این حمله چراغ سبز نشان داد. اعراب هم دیگر نمی‌توانستند کاری بکنند و اقدامی انجام بدهند لذا عربستان و سایر اعراب از درگیری کنار کشیدند و دنبال توسعه خودشان و استفاده از فناوری‌های نوین و برنامه‌های خود رفتند. بنابراین خیلی هم برایشان فرقی نمی‌کرد. البته نگرانی‌هایی از اتفاقات آینده دارند که مثلا اگر گروه‌های تندرو قدرت بگیرند آیا اینها همان موضع قبلی را اتخاذ کنند یا روش دیگری در پیش بگیرند. آیا اردن به خطر می‌افتد و اگر اردن به خطر بیفتد، بر افکار اخوانی در امارات و عربستان اثر می‌گذارد یا نه. البته این احتمال هم وجود دارد که با توجه به امتیازی که به دست آورده‌اند و ارتباط محور مقاومت را با چالش مواجه کرده‌اند، چندان پیگیر آن نگرانی‌ها نیستند. علتش نیز این است که نمی‌دانستند چه کاری باید برای سرعت عمل شورشی‌ها بکنند لذا قضیه را رها کردند. من معتقدم از این به بعد نقش آنها بیشتر می‌شود. مخالفان مسلح از گروه‌های مختلف تشکیل شده‌اند، گروه‌های کردی هم هستند که یک سوم سوریه را در اختیار دارند و از این به بعد نقش و فعالیت کشورهای منطقه روی هر گروه از بین مخالفان بیشتر می‌شود و هر کشور سعی می‌کند جایگاهی به دست بیاورد که ترکیه نتواند تمام سوریه را ببلعد. از طرفی ترکیه نیز تلاش می‌کند که اعراب نفوذ چندانی در سوریه نداشته باشند و سوریه را حق خود و بخشی از حوزه نفوذ خود از امپراتوری عثمانی می‌داند و شمال سوریه مثل حلب و ادلب را بخشی از خاک ترکیه می‌داند. الان سیاستمدارانی در ترکیه هستند که معتقدند باید این بخش‌های سوریه به ترکیه ملحق شود. لذا اینها مسائلی است که از این به بعد مطرح خواهد شد و من فکر نمی‌کنم که یک دولت با ثبات غربی تحت سلطه ترکیه در سوریه ایجاد شود. اگر این اتفاق بیفتد ترکیه خیلی در منطقه بالا می‌رود که هم برای عرب‌ها و هم برای ایران مناسب نخواهد بود. اروپا و آمریکا هم شاید خیلی این مساله را دوست نداشته باشند. باید صبر کنیم ببینیم از این به بعد دولت سوریه چگونه شکل می‌گیرد و بین خودشان چه اتفاقاتی خواهد افتاد و با کردها می‌خواهند چه کار کنند.

* با سقوط اسد و دولت انتقالی که روی کار خواهد آمد، این اتفاقات چه میزان بر محور مقاومت و ایران تاثیر می‌گذارد؟

محور مقاومت که بالقوه وجود داره یعنی ضدیت با اسرائیل چه در لبنان چه مردم سوریه و خود فلسطین. این نیرو بالقوه وجود دارد، اما احتمال دارد در بخش‌هایی آن قدرت را نداشته باشد. بالاخره کمک اصلی ایران بود و اکنون ارتباط قطع شده است. از نظر عملی با توجه به قطعنامه 1701 که در لبنان اجرا شده و مسائلی که برای حزب‌ا... پدید آمد محور مقاومت و احتمالا آتش‌بسی هم که در غزه صورت می‌گیرد، تا مدت‌ها تاثیر خود را خواهد گذاشت و این واقعیت را باید در نظر گرفت، اما اینکه این حادثه چه تاثیری بر ایران دارد، باید دید که ساختار سیاسی سوریه در نهایت چگونه شکل می‌گیرد. توضیح دادم که اگر ترکیه با این کار بتواند قدرت برتر منطقه‌ای شود و بخواهد سوریه را به عنوان یک لقمه برای خودش حفظ کند، طبیعتا قدرت منطقه‌ای ترکیه افزایش می‌‌یابد و تأثیر خود را در حوزه پیرامون ایران، در شمال عراق و قفقاز و دالان زنگزور می‌گذارد و طالبان هم از آن تاثیر می‌پذیرد. بنابراین طالبان هم مزاحمتی برای همسایگانش به وجود می‌آورد و گروه‌های تندرو را فعال می‌کند و چه در داخل چه در حوزه پیرامونی اینها مسائلی است که بی‌تاثیر نیست. ضمن اینکه اسرائیل هم با توجه به اینکه اعلام کرده تغییرات ژئوپلیتیکی بزرگی در منطقه رخ خواهد داد، طبیعتا در واقع سوریه را قدم اول می‌بیند و احساس می‌کند موفق شده اما مسائل و افکار بعدی را دنبال می‌کند و حتما برنامه‌هایی دارد. لذا کشورهای منطقه باید حواسشان جمع باشد و بهانه دست ندهند و امنیت خودشان را حفظ کنند و در واقع اتحاد داخلی خودشان با ملت‌های خود را حفظ کنند و مسائل کوچک را بزرگ نکنند تا بتوانند از عوارض این اتفاق در امان بمانند.

انتشار :
منبع: آرمان ملی
حمید شجاعی
ارسال نظر