بدون شک تدبیر مناسب در این زمینه این است که در جامعه وفاقی ایجاد شود که در نتیجه آن بتواند ایجاد همبستگی و تعلق در جامعه ایجاد کند و وحدت و هماهنگی ارکان مختلف آن جامعه را به دنبال داشته باشد تا نتیجه آن ایجاد آرامش و آسایش بیشتر برای مردم شود. امروز که دولت چهاردهم در حال تشکیل است و رئیسجمهور هم زیاد از کلمه «وفاق» استفاده میکند این یادداشت کوتاه را به این موضوع اختصاص دادهام. وفاق اجتماعی یکی از موضوعات اساسی است که از دیرباز مورد توجه مطالعات جامعه شناختی بوده است. وفاق اجتماعی گرچه موضوعی دیرینه است اما با توجه به تحولات چشمگیر جامعه کنونی در سطوح جهانی و ایران توجه به این موضوع بیشتر دارای اهمیت است. در یک تعریفی که از این مفهوم ارائه شده است وفاق اجتماعی را اینگونه تعریف کردند که «توافق عمومی بر موضعی خاص یا نتیجهای معین یا مجموعهای از ارزشها و هنجارهای اجتماعی که عموماً به تحرکات گروهی یا حزبی یا به اشتراک نظری گسترده در سطح افکار عمومی اشاره دارد.» البته تعاریف مختلف از این مفهوم ارائه شده است. صحبت از وفاق به معنای کلی مستلزم پذیرش تنوع اجتماعی وحتی وجود اختلافات است و نمیتوان در سطح کلان جامعه انتظار داشته باشیم که همه یکدست باشند. اما چنانچه این اختلافات مانع حرکت صحیح جامعه شود، قطب سازیهایی انجام شود و افراد یا گروههایی طرد شوند و به اصطلاح قفلی بر مسیر پیشرفت باشد میتواند زمینه عمیقتر شدن اختلافات را ایجاد کند که مانعی جدی برای وفاق اجتماعی خواهد بود. بر این باورم که وفاق اجتماعی در جامعه ایران کنونی با بهره گیری از تمام ظرفیتها و رعایت حقوق همه شهروندان و دادن فرصتهای برابر به همه ایرانیان میتواند زمینه ثبات سیاسی و اجتماعی، ایجاد نظم اجتماعی، انسجام اجتماعی، ایجاد صلح و سازش، بستری برای حذف تبعیضهای ناروا و احترام متقابل برای همه شهروندان، ترویج مهربانی اجتماعی، افزایش مشارکت و همکاریهای اجتماعی و... را در جامعه بیش از پیش فراهم کند. با این امید که نتیجه وفاق از حرف در سفره و شرایط زندگی مردم خود را نشان دهد.
* سیدحسن موسوی چلک
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران