| کد مطلب: ۱۱۶۹۵۵۱
لینک کوتاه کپی شد

چهره واقعی داوود اشرف که جواد عزتی نقشش را بازی می کند

این‌روزها مساله داوود اشرف در سریال وحشی، ساخته هومن سیدی تفسیرپذیر شده است.

چهره واقعی داوود اشرف که جواد عزتی نقشش را بازی می کند

این‌روزها مساله داوود اشرف در سریال وحشی، ساخته هومن سیدی تفسیرپذیر شده. اینکه او بر اساس اتفاقاتی پیش‌بینی نشده گرفتار جبر روزگار شده و البته که برخی کاشت‌ها در فیلمنامه نظیر ارتباط عاطفی با رها جهانشاهی (وکیل تسخیری پرونده)، بار دراماتیک داستان را تکانی اساسی داده است. 

2

اما شاید بد نباشد که ماجرای زندگی فردی را بدانید که کارکتر داوود اشرف با اقتباس از زندگی او خلق شده؛ از علی اشرف پروانه، یکی از جنجالی‌ترین چهره‌های جنایی ایران صحبت می‌کنیم که با طرح‌ریزی عملیاتی باورنکردنی از زندان فرار کرد و زندگی پرحادثه‌اش، شکل و شمایل سینمایی به خود گرفت.

ورود به دنیای جرم

علی‌ اشرف پروانه از حوالی کرمانشاه می‌آید. پس از وقوع یک تصادف دردناک جاده‌ای با دو دانش‌آموز، زندگی او با پرداخت دیه‌ای سنگین  وارد دوره‌ای شد که مقدمات حضورش در عرصه سرقت را فراهم کرد. در اواسط دهه ۷۰، اشرف به پایتخت کوچ کرد و شرق تهران را برای اقامت انتخاب کرد. کارگری و بنایی پیشه او بود. بعدها به واسطه فشار مالی و روحی، به ویژه به خاطر پرداخت دیه، به همراه چند تن دیگر به سرقت‌های مسلحانه روی آوردند. سرقت‌هایی که به گفته خودش بدون سلاح انجام می‌شد، ولی با کشف سلاح گرم در محل زندگی وی، حضور او در سرقت‌های مسلحانه قطعی شد.

فرارهای افسانه‌ای: نبوغ، جسارت یا بازی با شانس؟

«مایکل اسکافیلد ایران»؛ شخصیتی‌ست که در مرز میان نبوغ و جنون، داستان‌هایی رقم زد که سینما نیز از بازآفرینی‌شان عقب مانده، پس "وحشی" دست روی این سوژه گذاشت.

فرار نخست: بازی زیرکانه با پلیس

اولین فرار او، بیش از آنکه عملیات فیزیکی باشد، مانوری روانی بود. او با تظاهر به همکاری با نیروهای پلیس برای شناسایی همدستانش، اعتماد مأموران را جلب کرد. اما در میانه عملیات و با هماهنگی قبلی، توسط چند نفر مسلح که در محل حاضر بودند، از دست مأموران گریخت. این فرار، نه‌تنها آغاز زندگی مخفیانه‌اش بود، بلکه شروع دوره‌ای شد که او با تغییر چهره، استفاده از اسناد جعلی و هویت‌های متعدد، توانست در دل جامعه زندگی کند و همچنان به فعالیت‌های خلاف ادامه دهد؛ بی‌آنکه ردی از خود برجای بگذارد.

فرار دوم: حفاری ۱۸ متری با قاشق؛ حماقت سیستم یا شاهکار طراحی؟

فرار دوم اما در ابعاد و مقیاسی دیگر بود؛ جسورانه‌تر و به‌مراتب پیچیده‌تر. در زندان رجایی‌شهر، او به همراه دو زندانی دیگر، طی سه سال و با ابزارهایی ابتدایی همچون قاشق و میله پرده، تونلی به عمق ۱۸ متر حفر کردند. آن‌ها با رژیم غذایی سخت و کنترل‌شده، وزن خود را کاهش دادند تا از فضای باریک تونل عبور کنند. در خرداد ۱۳۸۴، با پوشیدن لباس‌های یکسره پلاستیکی دوخته‌شده توسط خودشان، از طریق کانال فاضلاب از زندان گریختند. 

پس از دومین فرار، اشرف برای مدتی طولانی با هویت جعلی در قالب یک کارگر آسفالت‌کار مخفی شد. اما به شکل غیرمنتظره‌ای، شناسایی او توسط یک کارگر افغان که پیش‌تر او را دیده بود، منجر به بازداشت مجددش شد. او در طول این دوران بارها به شرایط زندان معترض شد؛ از جمله در سال ۱۳۹۸ که به دلیل صادر نشدن مرخصی برای حضور در مراسم خاکسپاری مادر و خواهرش پس از زلزله کرمانشاه، دست به اعتصاب غذا زد. بر اساس آخرین گزارش‌ها، پس از تعطیلی زندان رجایی‌شهر در سال ۱۴۰۲، او به یکی از زندان‌های اطراف تهران منتقل شده و در حال گذراندن دوران محکومیت ۳۰ ساله خود است.

«وحشی» و بازآفرینی یک ذهن سرکش

زندگی پرحادثه علی‌اشرف پروانه نه‌تنها در صفحات گزارش‌های پلیس، که در تخیل هنرمندان نیز جای گرفته است. سریال «وحشی» به کارگردانی هومن سیدی، الهام‌گرفته از فراز و فرودهای زندگی اوست؛ اثری که نه‌فقط به بازسازی فرارهای عجیب او می‌پردازد، بلکه تلاش دارد پیچیدگی روانی و اجتماعی یک شخصیت خاکستری را تصویر کند.

علی‌ اشرف پروانه در تاریخ جنایی معاصر ایران، یک چهره معمولی نیست. او با استفاده از فرصت‌طلبی و تسلط روانی بر اطرافیان، در برهه‌ای از زمان ساختارهای امنیتی را دور زد. اما در نهایت، بازی با سیستم پایان خوشی نداشت. 

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار