تحریمها و جنگ روایتها
صحبتهای آقای علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی درخصوص اینکه قطعنامه 2231 سازمان ملل پایان یافته و عملا پرونده ایران در خصوص برنامه هستهای در آژانس انرژی اتمی به پایان رسیده، بر اساس دو روایتی است که از این قطعنامه صورت گرفته است.
یک روایت، روایت اروپاییهاست که ایران به تعهدات خودش در توافقنامه برجام عمل نکرده و براساس همین نقض تعهد در نامهای به دبیرکل سازمان ملل مکانیسم ماشه را فعال کردند تا قطعنامههای تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران دوباره به اجرا گذاشته شود. در سازوکار حقوقی سازمان ملل این روایت اروپاییها به مرحله اجرا گذاشته شده و دولتهای اروپایی و آمریکا براساس نفوذی که در این نهادها دارند، عملا از این موضوع در جهت فشار سیاسی و اعمال تحریمهای جدید اقتصادی بهره میبرند. روایت دومی هم از این قطعنامه وجود دارد و این روایت، روایتی است که جمهوری اسلامی ایران، چین و روسیه و برخی دیگر کشورها که آقای عراقچی تحت عنوان عدم تعهد نام بردند، خلاف روایت اروپاییها است و بر اساس این روایت، این کشورها، دیدگاه و روایت اروپاییها و آمریکا را قبول ندارند و معتقدند که دولتهای اروپایی برخلاف مفاد برجام و قطعنامه 2231 سازمان ملل، مکانیسم ماشه را فعال کرده و مکانیسم ماشه در چارچوب قواعد حقوقی برجام روند خود را طی نکرده که براساس آن قطعنامههای سازمان ملل و تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران بازگردد. یک تفاوت درخصوص قطعنامه 2231 سازمان ملل و تحریمهای علیه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و آن روایتی است که چین و روسیه از آن میکنند و این روایت قطعا در روند اجرای قطعنامههای تحریمی علیه ایران اثر خواهد گذاشت. در اجلاس آتی شورای حکام و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این روایت تاثیر خواهد گذاشت چراکه به هر حال هم دولتهای غربی و هم آمریکا و شخص آقای گروسی، مدیرکل آژانس در تلاش هستند که از فعال شدن مکانیسم ماشه به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران استفاده کنند ولی با توجه به حمایتی که چین و روسیه به عنوان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، از روایت پایان عمر قطعنامه 2231 سازمان ملل دارند، ما در نشست آتی آژانس باید شاهد رویکردهای جدیدی باشیم. نکته مهمی که وجود دارد اینکه با پایان عمر قطعنامه 2231 سازمان ملل، پرونده جمهوری اسلامی ایران باید عادی شود و ایران دیگر تعهدی فراتر از NPT به دولتهای غربی ندارد ضمن اینکه آقای گروسی مدیرکل آژانس هم تعهدی برای گزارشهای دیگر به شورای حکام ندارد، چراکه گزارشها باید در چارچوب برجام به اطلاع اعضای شورای حکام رسانده شود. اینکه آقای گروسی در چند روز گذشته بار دیگر با مبهمگویی درباره پرونده هستهای ایران تلاش کرده تا در اجلاس آتی شورای حکام همچنان پرونده هستهای ایران باز باشد، نشان میدهد که او تلاش میکند همچنان فشار سیاسی و اقتصادی را بر جمهوری اسلامی ایران از سوی دولتهای غربی بیشتر کند و از این نظر نقش سیاسی مدیرکل پررنگتر از نقش فنی او در چارچوب قواعد NPT است. به هر حال نکته مهم این است که جمهوری اسلامی ایران الان در زمین آمریکا و اروپا بازی نمیکند. جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر عضویت در پیمان NPT و اینکه نظارتهای فراتر از این پیمان را نمیپذیرد، عملا رویکرد جدیدی دارد که باعث میشود دولتهای اروپایی در نشستهای فصلی شورای حکام مثل سابق تلاش میکنند علیه ایران قطعنامههایی صادر شود و در این وضعیت، حمایت روسیه و چین خیلی اهمیت دارد. هرچند پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران در شورای امنیت سازمان ملل مطرح است و دولتهای غربی تلاش میکنند در چارچوب قطعنامههای قبلی، سازوکاری برای نظارت بر تحریمهای ایران اعمال کنند، ولی با توجه به اینکه شاهد شکاف سیاسی عمیق در این زمینه هستیم، رویدادی کمسابقه در تاریخ سازمان ملل اتفاق افتاده و فرصتهای جدیدی را برای ایران ایجاد کرده که بتواند کنشگری بیشتری در جهت از بین بردن فضای تحریم علیه ایران انجام دهد. از این رو ایران باید بتواند برای پیشبرد اهداف خود و مقابله با سیاستهای تحریمی آمریکا و اروپا از این فضا استفاده کرده و اقداماتی را انجام داده و تحرکاتی در عرصه دیپلماسی عمومی با کشورهای جهان داشته باشد تا فضایی برای رفع تحریمها بهوجود آورد.
مرتضی مکی
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر