شوک بزرگ ایکس به مدافعان فیلترینگ/ خط سفید مسئولان لو رفت!
اینترنت طبقاتی در ایران فقط یک سیاست رسمی نیست؛ نشانهٔ یک بیماری فرهنگی است: عادیشدن امتیازهای نادیدنی و زیستن در دوگانگی دائمیِ گفتار عدالتخواهانه و رفتار تبعیضآمیز.
به گزارش آرمان ملی آنلاین ؛ قابلیت تازهٔ ایکس یا همان توییترسابق برای نمایش محل استقرار گردانندگان حسابها تنها چند روز است که فعال شده، اما همین مدت کوتاه کافی بود تا هم در جهان و هم در ایران پرده از واقعیتهایی بردارد که پیشتر تنها میشد حدسشان زد. این ابزار قرار است نشان دهد هر حساب از کجا مدیریت میشود، نه صرفاً هویتی که ادعا میکند.
در سطح جهانی، فعال شدن این قابلیت خیلی زود سروصدای بزرگی بهپا کرد. کاربران از طیفهای مختلف سیاسی فهمیدند که بسیاری از صفحات پرطرفدار که سالها خود را صدای مردم آمریکا معرفی کرده بودند، در حقیقت از شرق اروپا، جنوب آسیا، آفریقا یا مناطق دیگر هدایت میشوند.
چندین حساب نزدیک به جریانهای طرفدار ترامپ با عنوانMAGA و حتی تعدادی از صفحات ضدترامپ نیز ناگهان با موقعیتهایی بیرون از آمریکا ظاهر شدند.
مشخص شد بخش بزرگی از حسابهایی که ادای اسرائیلیها را درمیآوردند و وانمود میکردند حامیان رژیم صهیونیستی هستند، در حقیقت در هند و کشورهایی مانند نیجریه اداره میشدند. بسیاری از اکانتهای پرطرفدار مربوط به «اخبار ترامپ» یا صفحات خانوادگی او نیز نه در آمریکا، بلکه از هندوستان و بنگلادش هدایت میشوند.
حتی اکانت «حقوق بشر ایران» نیز از آلبانی مدیریت میشود و آشکارا زیر نظر سازمان منافقین فعالیت میکند. همین کافی بود تا دوباره بحث نفوذ خارجی، عملیات تأثیرگذاری و نقش ارتشهای سایبری در شکلدهی افکار عمومی مطرح شود.
البته خود شرکت هشدار داده که استفاده از VPN، پراکسی و مسیرهای انحرافی مثل وارپ میتواند منشأ واقعی را مخدوش کند؛ بنابراین این دادهها بیشتر نقش سرنخ را دارند تا سند قطعی. با این حال، همین سرنخها هم توانستند تصویری آشکارتر از عمق تأثیرگذاری بازیگران خارجی ارائه دهند و اهمیت شفافیت منشأ را نشان دهند.
اما شوک واقعی در ایران به شکلی متفاوت خود را نشان داد. فعال شدن همین قابلیت، موجی از افشاگریهای خودجوش میان کاربران ایرانی بهراه انداخت. کافی است عبارت «خط سفید» را جستوجو کنید تا با انبوه پستهایی روبهرو شوید که نشان میدهند برخی حسابها بدون فیلترشکن، آزادانه و بیهیچ مانعی در شبکههای مسدود حضور دارند.
همچنین کسانی که «خط سفید»شان لو رفت، ناگهان بهصورت هماهنگ شروع به توییتزدن کردند و از مسئولین خواستند خطِ نود میلیون ایرانی را هم سفید کنند؛ تلاشی که نه از سر عدالت، بلکه برای کاستن از روسیاهی داشتن خط سفید خودشان بود.
در میان کاربران ایرانی برای چنین افرادی اصطلاحی جا افتاده: «خط سفید». یعنی کسانی که بدون فیلتر، بدون محدودیت و بدون مزاحمت، از امتیاز اتصال آزاد برخوردارند. همین جاست که پرسشی جدی پیش میآید: آیا تا به حال احساس نکردهاید این «خط سفید» نوعی حقالسکوت بوده باشد؟ بهایی نانوشته در ازای چشمپوشی از مطالبه اصلی یعنی رفع فیلترینگ.
این وضعیت تنها بر وزرا و مدیران بلندپایه محدود نیست، بلکه طیفی گسترده از فعالان رسانهای، مدیران اکوسیستم فناوری، چهرههای نزدیک به بخش خصوصی و حتی مدیران میانی دولت را شامل میشود؛ کسانی که در ظاهر، ژست عدالتخواهی میگیرند و خود را مخالف فیلترینگ معرفی میکنند، اما در عمل سالها از امتیاز پنهان بهره بردهاند.
این شکاف میان گفتار و رفتار صرفاً یک ایراد اخلاقی نیست؛ زخمیست عمیق بر پیکرهٔ گفتمان عدالت دیجیتال. مخالفی که در خلوت از امتیاز تبعیض استفاده کند، عملاً استدلال خود را تهی میکند و ناخواسته به همان سیاستی مشروعیت میبخشد که در ظاهر نقدش میکند.
برای چهرههای رسانهای، ضربه سنگینتر است. رسانهگری که از رانت اتصال پنهان بهره ببرد و همزمان در ویترین عمومی شعار آزادی دسترسی بدهد، نهفقط اعتبار حرفهای خود را از دست میدهد، بلکه به همصنفهایی پشت میکند که با همین محدودیتها روزانه میجنگند.
اینترنت طبقاتی در ایران فقط یک سیاست رسمی نیست؛ نشانهٔ یک بیماری فرهنگی است: عادیشدن امتیازهای نادیدنی و زیستن در دوگانگی دائمیِ گفتار عدالتخواهانه و رفتار تبعیضآمیز.
وقتی خط بیشتر مسئولین سفید است، معلوم است که رفع فیلتر هیچوقت اولویت دولت نخواهد بود؛ چرا باید اولویت باشد وقتی خودشان مشکلی ندارند و همهچیز برایشان باز است؟
چه در آمریکا و چه در ایران، این ابزار تازهٔ اکس یک واقعیت مشترک را آشکار کرده است: شفافیت منشأ حسابها، هرچند محدود، توانسته پرده را از چهرهٔ بازیگرانی بردارد که سالها در تاریکی روایت میساختند. اکس فقط مکان چند حساب را روشن نکرد؛ معیاری تازه برای سنجش صداقت ساخت. از این پس، هرکس که از آزادی، عدالت یا شفافیت حرف میزند، باید اول نشان بدهد از کجا حرف میزند.
در نهایت، آنچه آشکار شد تنها موقعیت چند اکانت نبود؛ بلکه موقعیت واقعی ما بود در جهانی که حقیقت هر روز کوچکتر و فریبکاری هر روز بزرگتر میشود.
ارسال نظر