علیرضا محجوب در گفتوگو با «آرمان ملی» مطرح کرد:
زندگی معیشتی کارگران در وضعیت هشدار
آرمان ملی- احسان انصاری: حدود ۱۴ میلیون نفر کارگر در ایران زندگی میکنند. جمعیتی که معادل حدود ۵۸ درصد شاغلان بازار کار کشور است.
دادههای وزارت کار حاکی از آن است که نزدیک به ۶۰ درصد این کارگران حداقل بگیر و چند شغله هستند. از آن سو جمعیتی به بزرگی ۱۵ میلیون نفر راننده تاکسیهای آنلاین هستند. این در حالی است که تاکسی بینالمللی اوبر با فعالیت در ۷۱ کشور جهان تنها هفت میلیون و ۷۰۰ هزار راننده دارد و درواقع نصف جمعیت رانندگان تاکسیهای آنلاین ایرانی هستند. این موضوع احتمالا به دلیل آن است که شمار زیادی از کارگران ناچار به کار در تاکسیهای آنلاین بهعنوان شغل دوم هستند تا بتوانند از پس تورم دورقمی و کمرشکن در ایران برآیند. وضعیت کارگران در بازار مسکن وخیمتر است. مسکن سهم بزرگی از هزینه زندگی خانوار ایرانی دارد و اگر درآمد سالانه کارگران حداقل بگیر را با متوسط قیمت مسکن بسنجیم متوجه میشویم که طول انتظار خانهدارشدن کارگران ایرانی به بیش از یک قرن رسیده است. در شرایط کنونی کشور با بحران آب، آلودگی هوا و همچنین تنشهای بالقوه بین المللی مواجه است که هر لحظه امکان بالفعل شدن آن وجود دارد. به همین دلیل اقشار آسیب پذیر جامعه و به خصوص کارگران با چالشهای جدی در زندگی مواجه هستند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی مهمترین چالشهای زندگی کارگران در شرایط کنونی با دکتر علیرضا محجوب دبیرکل خانه کارگر گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*با توجه به وضعیت پیچیده اقتصادی کشور در شرایط کنونی وضعیت معیشتی کارگران در چه سطحی است؟
وضعیت معیشتی کارگران تنها مختص به شراط کنونی و سال جاری نیست و از سالهای گذشته همواره وجود داشته و امروز تنها میتوانیم درباره حاصل تصمیماتی که در سالهای اخیر گرفته شده صحبت کنیم. واقعیت این است که ما امروز نگرانیهای جدی نسبت به وضعیت معیشتی کارگران داریم. نگرانی ما از مصوباتی مانند حذف چهار صفر از پول ملی آغاز میشود که شکافهای عمیق مالی و طبقاتی بین اقشار مختلف جامعه به وجود میآورد. در واقع این نوع تصمیمگیریها نوعی خطکشی بین طبقات مختلف جامعه به شمار میرود. شاید کسانی که چنین تصمیماتی میگیرند به دلیل اینکه در این زمینه کارشناس نیستند و پیامدهای آن را در نظر نمیگیرند متوجه نیستند که این تصمیمات چه پیامدهای مخرب اجتماعی ممکن است به همراه داشته باشد. شرایط به شکلی است که کسانی که روی بار تورم خوابیدهاند ممکن است به واسطه حذف چهار صفر از پول ملی به ثروتهای افسانهای دست پیدا کنند که دیگر در تاریخ قابل تکرار نباشد. در چنین شرایطی شکاف عمیقی بین زندگی فرزند یک کارگر با زندگی یک ثروتمند ایجاد خواهد شد. شکافی که قرنها ممکن است باقی بماند. از سوی دیگر با توجه به شرایط موجود ارزش پول ملی ما همچنان در وضعیت نزولی قرار دارد که این وضعیت فدای تصمیمات دفعی و لحظهای مدیران اقتصادی جامعه است. شرایط به شکلی است که درآمد ارزی کشور به صورت لجام گسیخته عرضه میشود که روشی است که در آمریکا اجرا شده است. آمریکا در گذشته این روش را انجام داده و با مشکلات زیادی مواجه شده و به همین دلیل آن را مورد تجدیدنظر قرار داده است.
*چرا چنین روشی استفاده شده است؟ مگر اقتصاد ایران به اقتصاد آمریکا شباهت دارد؟
برای بنده هم مشخص نیست که چرا از چنین روشهایی در اقتصاد کشور استفاده میشود و من شباهتی بین اقتصاد ایران و آمریکا مشاهده نمیکنم که ما نیز از همان روشهایی استفاده کنیم که در اقتصاد آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است. از سوی دیگر آمریکاییها متوجه به نتیجه نرسیدن این روش شدهاند و در آن تجدید نظر کردهاند در حالی که ما هنوز در آن تجدیدنظر نکردهایم. واقعیت این است که کار پژوهشی و تحقیقاتی درباره تصمیماتی که گرفته میشود انجام نمیشود و به همین دلیل اغلب تصمیماتی که در این زمینه گرفته میشود کارشناسی و تخصصی نیست. نباید تنها کسانی که طرفدار اقتصاد سرمایهداری هستند صحبت کنند و باید اجازه داد که دیدگاههای مخالف نیز در تصمیمگیری نقشآفرینی کنند. امروز شرایط برای نقشآفرینی صاحب نظران اقتصادی فراهم نیست و این افراد به صورت یکطرفه مورد استفاده قرار میگیرند که این وضعیت کشور را در آینده با بحرانهای عمیق و بزرگی مواجه خواهد کرد. ما امیدواریم که دولت و مجلس از همه دیدگاههای متفاوت اقتصادی استفاده کند و در نهایت از تلفیق آنها استفاده کند. همه این مسائل باعث میشود که زندگی کارگران به شدت تهدید شود.
هر شوکی که به اقتصاد کشور وارد میشود و به تبع آن قیمت دلار و طلا افزایش پیدا میکند بلافاصله روی قدرت خرید کارگران تأثیر میگذارد و وضعیت معیشتی آنها را با چالش جدیتری مواجه میکند
*این تهدید به چه میزان جدی است و شامل چه مسائلی میشود؟
این تهدید بسیار جدی است و کارگران که جزو اقشار آسیبپذیر جامعه به شمار میروند با تصمیمات غیر کارشناسی و غیرتخصصی بیشترین آسیب را میبینند. یکی از دلایل اصلی تنزل وضعیت معیشتی کارگران کاهش ارزش پول ملی در مقابل پولهای خارجی است که قدرت خرید کارگران را کاهش میدهد. در واقع هر شوکی که به اقتصاد کشور وارد میشود و به تبع آن قیمت دلار و طلا افزایش پیدا میکند بلافاصله روی قدرت خرید کارگران تأثیر میگذارد و وضعیت معیشتی آنها را با چالش جدیتری مواجه میکند. هدف اصلی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی این بود که مستضعفان و طبقات ضعیف جامعه را تقویت کند و شرایطی را فراهم کند که آنها بهتر زندگی کنند. این در حالی است که در واقعیت چنین اتفاقی رخ نداده و امروز کارگران در سختترین وضعیت معیشتی زندگی میکنند. همین طبقه ضعیف و زحمتکش هم بوده که به پیروزی انقلاب کمک کرده و گرنه ثروتمندان در طول دوران پس از انقلاب نه تنها به انقلاب و نظام کمک نکردند و بلکه به آن آسیب هم زدهاند. اگر اتفاقی هم در این کشور رخ بدهد ثروتمندان خیلی زود کشور را ترک میکنند و در جای دیگری زندگی میکنند. این کارگران هستند که کار آنها اینجاست و نمیتوانند محل زندگی و کار خود را تغییر بدهند. طبقات پایین جامعه سنگ زیرین آسیاب انقلاب هستند و به همین دلیل ما باید نگران وضعیت آنها باشیم و در راستای بهبود کیفیت زندگی آنها تلاش کنیم. امروز کارگران با مشکل مسکن مواجه هستند که این مشکل با توجه با آنچه در قانون اساسی آمده قابل حل است.
*دولت چهاردهم و به صورت خاص برنامههای آقای میدری در وزارت کار و رفاه اجتماعی به چه میزان در زندگی کارگران تأثیر داشته است؟
وضعیت زندگی کارگران ارتباط به این دولت ندارد و نمیتواند یک دولت را مسئول زندگی کارگران دانست. در واقع آنچه امروز در زندگی کارگران میگذرد محصول تصمیمات و سیاستهایی است که در دولتهای گذشته اتفاق افتاده و امروز به دولت پزشکیان رسیده است. سال گذشته دولت تصمیم صحیحی درباره دستمزد گرفت و قرار شد تورم اعلامی به حقوق کارگران افزوده شود. با این وجود این همه راه نیست و عوامل متعددی هم در قانون اساسی و هم در قانون کار وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد. در حالی که در سه سال گذشته رویکردی عکس بهبود وضعیت معیشتی کارگران در پیش گرفته شده بود ما نباید انتظار داشته باشیم که این اتفاق در دولت پزشکیان و در مدت یک سال انجام شود و نتیجه هم به همراه داشته باشد. امروز وضعیت زندگی کارگران نیاز به تغییر جهت تصمیمگیران دارد. این در حالی است که این تغییر جهت تاکنون رخ نداده و اتفاق در جهت دیگری کار میکند. تا زمانی که فقرا در زندگی خود احساس تغییر و تحول نکنند نمیتوان مدعی بود که وضعیت زندگی آنها بهبود پیدا کرده است. شاید در این زمینه سخنرانیهای زیاد انجام شود و وعدههای زیادی داده شود، اما زندگی کارگران نیازمند تدبیر ویژه است تا کارگران تغییر را در وضعیت زندگی خود به صورت عملی احساس کنند. در شرایط کنونی مهمترین چالش زندگی کارگران معیشت و وضعیت اقتصادی آنهاست. این موضوعی مشخص است که حتی دولتمردان نیز نسبت به آن آگاهی دارند. واقعیت تلخ این است که امروز زندگی کارگران به دشواری میگذرد. هزینه مسکن، هزینههای روزمره و هزینههای دیگر شرایط زندگی را برای کارگران بسیار سخت کرده است. دگرگونیهای مختلف بازارها، کاهش ارزش ریال در مقابل ارزهای خارجی مرتب سبب افزایش قیمتها شده است. ما با پرشهایی از قیمت روبهرو هستیم که هیچ کدام به عقب برنمیگردند و تثبیت میشوند مگر مزد کارگران که سالی یک بار افزایش پیدا میکند.
ارسال نظر