اسنپبک و چند نکته کلیدی
مفهوم «اسنپبک» یا همان مکانیسم بازگشتپذیر تحریمها، واژهای است که طی سالهای اخیر در ادبیات سیاسی و اقتصادی ایران جایگاه ویژهای پیدا کرده است.
این واژه اگرچه ریشه در متن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دارد، اما امروز به کابوسی برای فعالان اقتصادی و صنعتی ایران بدل شده است؛ چرا که هر بار احتمال فعال شدن آن مطرح میشود، سایهای از نااطمینانی بر فضای تولید و تجارت کشور میافتد. اسنپبک به طور ساده به این معناست که اگر یکی از طرفهای توافق برجام ادعا کند ایران تعهدات خود را نقض کرده است، میتواند روندی را آغاز کند که در نهایت تحریمهای شورای امنیت علیه ایران به صورت خودکار بازگردند. این سازوکار در واقع ضمانت اجرای برجام به شمار میرفت، اما از منظر صنعت ایران به عاملی برای بیثباتی و شکنندگی تبدیل شد. صنعت ایران طی دهههای گذشته همواره با موانع ساختاری و سیاستگذاری دست و پنجه نرم کرده است؛ از بوروکراسی پیچیده گرفته تا مشکل دسترسی به فناوری و سرمایه. اما تحریمها، به ویژه آن دسته که به شکل اسنپبک قابل بازگشت هستند، وضعیت را به مراتب دشوارتر کردهاند. چرا؟ زیرا سرمایهگذار خارجی، شرکتهای فناوری و حتی تأمینکنندگان مواد اولیه وقتی با ریسک بازگشت تحریمها مواجه میشوند، تمایلی به ورود به بازار ایران ندارند یا در بهترین حالت با احتیاط بسیار زیاد عمل میکنند. این وضعیت به ویژه در صنایع وابسته به واردات فناوری پیشرفته مانند خودروسازی، پتروشیمی، داروسازی و تجهیزات پزشکی بیش از دیگر بخشها محسوس است. به محض مطرح شدن احتمال فعال شدن مکانیسم اسنپبک، قراردادهای در حال مذاکره متوقف میشوند، انتقال پول با مشکل مواجه میشود و حتی سفارشهای جاری در گمرکات یا بانکهای واسطه معطل میمانند. بدین ترتیب چرخه تولید که اساساً نیازمند پیشبینیپذیری است، دچار اختلال میشود. از سوی دیگر، اسنپبک به مانعی جدی در مسیر صادرات صنعتی ایران نیز بدل شده است. صنایع ایرانی که توانسته بودند در برخی بازارهای منطقهای یا کشورهای در حال توسعه جای پایی پیدا کنند، با هر موج جدید تحریمی بازار خود را از دست میدهند. طرف خارجی که نگران تبعات حقوقی و مالی همکاری با ایران است، حاضر نمیشود ریسک جریمههای بینالمللی را بپذیرد. در نتیجه، صادرکننده ایرانی حتی در صورت داشتن محصول با کیفیت، فرصت رقابت در بازار جهانی را از دست میدهد. این شرایط نشان میدهد که صنعت ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند سیاستهای مقاومتی و تدابیری برای کاهش آسیبپذیری است. صرف اتکا به امید رفع تحریمها نمیتواند استراتژی پایدار باشد. تجربه سالهای اخیر نشان داده که حتی در دوران برجام و رفع نسبی تحریمها نیز تهدید اسنپبک مانند شمشیری بالای سر صنعت ایران باقی ماند و مانع از بازگشت کامل کشور به زنجیره ارزش جهانی شد. برای عبور از این روزهای سخت، چند محور کلیدی باید مورد توجه قرار گیرد: نخست، تنوعبخشی به شرکای تجاری و کاهش وابستگی به چند بازار محدود. دوم، سرمایهگذاری در تولید فناوری بومی تا حد امکان، بهویژه در حوزههایی که بیشترین فشار تحریمی را تحمل میکنند. سوم، اصلاح فضای کسبوکار داخلی تا فعالان اقتصادی بتوانند با هزینههای کمتر و کارآمدی بیشتر فعالیت کنند. چهارم، شفافیت و ثبات سیاستهای اقتصادی که میتواند بخشی از ریسک ناشی از نااطمینانی خارجی را جبران کند. در نهایت باید پذیرفت که صنعت ایران در دورهای حساس قرار دارد. اسنپبک صرفاً یک بند حقوقی در یک قطعنامه نیست، بلکه واقعیتی است که مستقیماً بر خطوط تولید، اشتغال، صادرات و معیشت مردم اثر میگذارد. اگرچه حل ریشهای آن نیازمند تصمیمات بزرگ در عرصه سیاست خارجی است، اما تا آن زمان میتوان با مدیریت هوشمندانه داخلی بخشی از فشارها را مهار کرد. روزهای سخت صنعت ایران با تهدید اسنپبک گره خورده است، اما تاریخ نشان داده که این سرزمین بارها از دل بحرانها مسیرهای تازهای برای بقا و رشد یافته است. شاید این بار نیز، در مواجهه با چنین مکانیسمی، فرصت بازاندیشی و اصلاح ساختارها فراهم شود؛ فرصتی که اگر از دست برود، صنعت کشور همچنان در چرخه تکراری امید و ناامیدی گرفتار خواهد ماند.
سالار احمدی
فعال سیاسی
ارسال نظر