| کد مطلب: ۱۱۸۳۴۰۷
لینک کوتاه کپی شد
چه لزومی برای کاهش سن ورود به مدرسه است؟

«آرمان ملی» از کاهش سن ورود به مدرسه گزارش می‌دهد

چه لزومی برای کاهش سن ورود به مدرسه است؟

آرمان ملی – شفق محمدحسینی: کودکانی که از شش سالگی با ورود به پیش دبستانی، آماده حضور در دبستان می‌شدند، حالا قرار است که یک سال زودتر، وارد مدرسه و آغاز فعالیت‌های آموزشی شوند.

 اقدامی که سخنگوی کمیسیون آموزش از عملی شدن آن خبرداده است، بدون اینکه دلایل لزوم این مساله را مطرح کرده باشد. مساله‌ای که به گفته کارشناسان آموزش، باید دلایلش نیز بررسی شود. سیستم آموزشی در مدارس ایران، در دهه‌های اخیر در جذب و افزایش شوق دانش‌آموزان برای حضور در مدرسه، چندان موفق عمل نکرده است. به طوری که حتی اگر نگاهی به بچه مدرسه‌ای‌های اطراف خود بیندازید، از هر پنج کودک، حداقل سه تای آنها انگیزه لازم برای بازگشت دوباره به مدرسه و کلاس درس را ندارند.

سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس، از تصویب اجباری شدن پیش‌دبستانی از سن ۵ سالگی خبر داده و گفته است: ساختار آموزشی کشور به تدریج از الگوی «۳- ۳- ۶» به «۳- ۳- ۵- ۱» تغییر خواهد کرد.

هرچند دغدغه اصلی دانش آموزان و والدین آنها یک سال زودتر تمام شدن درس و مدرسه‌شان نیست، اما احسان عظیمی‌راد، سخنگوی کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی گفته است: براساس مصوبه کمیسیون، سن لازم برای ورود به آموزش رسمی از ۶ سال به ۵ سال کاهش می‌یابد و دوره پیش‌دبستانی در این سن به‌صورت اجباری برگزار خواهد شد. به این ترتیب، نظام آموزشی کشور که هم‌اکنون به شکل «۳- ۳- ۶» اجرا می‌شود، به‌تدریج به ساختار «۳- ۳- ۵- ۱» تغییر خواهد یافت و در عوض یکسال زودتر تحصیلات به اتمام می‌رسد.

سخنگوی کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی در ادامه گفت: طبق این تغییر، کودکان از ۵ سالگی وارد دوره پیش‌دبستانی می‌شوند و سپس تحصیل رسمی خود را از پایه اول تا پنجم ابتدایی آغاز می‌کنند. همچنین ظرفیت قانونی برای ایجاد دوره «پیش یک» نیز پیش‌بینی شده است تا در صورت ضرورت، سازمان تعلیم و تربیت بتواند آن را اجرا کند، در واقع نظام آموزش و پرورش کشور بعد از تصویب قانون به نظام «۳- ۳- ۵- ۱» تبدیل خواهد شد.

تجربه متفاوت جهانی

محمدرضا نیک نژاد، کارشناس آموزش، درباره کاهش سن ورود به مدرسه، به «آرمان‌ملی» گفت: ابتدا باید این مساله را ریشه یابی کرد، که به چه دلیل این اقدام صورت گرفته است. تجربه‌های جهانی درباره شروع آموزش در کودکان متفاوت است. در برخی از ایالت‌های آمریکا و برخی کشورهای اروپایی از جمله تعدادی از کشورهای اسکاندیناوی، آموزش‌های پیش از مدرسه برای آنها حتی به دوسال هم می‌رسد. البته این شامل آموزش‌های رسمی و سوادآموزی نمی‌شود، فقط حضور بچه ا در فضاهای آموزشی و آموزش‌های غیررسمی، کمک به رشد اجتماعی آنها، کمک به نیازهای فردی و جمعی، مهارت افزایی در صحبت کردن و رشد جسمی و حرکتی، مهارت تحمل و ارتباط با دیگران از سنین کم آغاز می‌شود. در ایران هم در مراحل پیش دبستانی و برخی از مراکز و مهدکودک‌ها، این مهارت آموزی‌ها تا اندازه‌ای انجام می‌گیرد. البته این جدا از آموزش‌های ایدئولوژیک است، که تا اندازه‌ای برای بچه‌ها و والدین‌شان آزاردهنده است.

این کارشناس آموزش درباره هدف سیاست‌گذاران از این اقدام، افزود: عموما ساختار سیاسی از تربیت شهروندانی که در چارچوب خودش قرار دارد، ناامید شده است. سبک زندگی کودکان، از دانش آموزان حتی در پایه‌های دبستان، با سبک مورد نظر ساختار سیاسی زاویه دارند. به‌نظرمن گمان می‌کنند که اگر روند آموزش را زودتر آغاز کنند، بهتر می‌توانند روی کودکان اثرگذار باشند. غافل از اینکه این ساختار آموزشی است که وقتی کودکان واردش می‌شوند، از آموزش و به‌خصوص از آموزه‌های ایدئولوژیکی که موردنظر دست اندرکاران است، دلزده می‌شوند. هر حکومتی تلاشش بر این است که شهروندانش را از طریق ساختار آموزشی، آن مواردی را که موردنظرش است، در ذهنشان تلقین کند. آموزه‌های ایدئولوژیک و شکل برخوردشان، ناسازگاری برخی از این آموزه‌های با زندگی مدرن امروز، این بچه‌ها را از سیستم آموزشی گریزان کرده است. اگر از دوسالگی هم این کودکان را آموزش دهید، سه سالگی آنها را گریزان خواهید کرد.

عدم جامعه پذیری در سیستم آموزشی

نیک نژاد درباره ساختار آموزشی در ایران نیز گفت: ساختار آموزشی ما گریزاننده است. در همین ساختاری که خیلی هم ناکارآمد نیست، اما یک کارکردهای مهم اولیه دارد، از جمله جامعه پذیری. کودک در اولین مکانی که با جمعی از همسالان خود نشست و برخاست دارد و باید قوانین مدرسه را رعایت کند. اینجاست که آن حضور جمعی و آموزه‌های ناخواسته‌ای که در آنجا وجود دارد، روی بچه‌ها اثرگذار است. باتوجه به اینکه ما در زمینه سوادآموزی جزو کشورهای متوسط هستیم. یعنی انتقال مفاهیم و مهارت‌های سواد، خواندن، نوشتن و حساب. اما نکته این است که ما در دو سه سال اول آموزش، بلایی سر این دانش‌آموزان می‌آوریم، که بسیاری از آنها انگیزه لازم برای ادامه این مسیر را از دست می‌دهند و به اجبار به مدرسه می‌روند. حتی دانش آموزانی که رتبه‌های بالای کنکور را کسب می‌کنند، از سر ناچاری و برای هدف بزرگ تر، این چارچوب را پذیرفته‌اند. بنابراین باید هدف از اجباری کردن سن پنج سالگی برای آموزش‌های رسمی را بدانیم.

دلزدگی دانش آموزان

این کارشناس آموزش با اشاره به دلزدگی دانش‌آموزان از سیستم‌های آموزشی افزود: باید بازبینی کنند که روش انتقال خواسته‌های ایدئولوژیک در نظام آموزشی، چه مشکلی دارد که این کودکان را از مدرسه دلزده و گریزان می‌کند. این دلزدگی هم از آموزه‌های ایدئولوژیک و هم از آموزش وجود دارد. در اغلب مدارس متاسفانه حتی تحمل شادی دانش آموزان در حیاط مدرسه را هم ندارند. همین چندروز قبل فیلمی را می‌دیدم که دانش‌آموزان در کهکیلویه و بویراحمد، در حیاط مدرسه نشسته بودند و موسیقی پخش می‌شد و دانش‌آموزان دستمال‌هایی را بالای سرشان حرکت می‌دادند، که با آنها برخورد شد. این همه حساسیت برای چیست؟ خب مشخص است که آن دانش‌آموزان و والدینشان دوست ندارند کودکانشان در چنین فضایی رشد کند و به مدرسه بروند. اما از روی ناچاری آنها را ثبت نام می‌کنند. وقتی از کوچک‌ترین فضای شاد در مدارس دریغ می‌شود، مشخص است که کودکان دلزده می‌شوند. همین سبب فراری شدن دانش آموزان از مدرسه می‌شود.

برون سپاری به خانواده ها

نیک نژاد با اشاره به اینکه نقش خانواده‌ها در آموزش پررنگ‌تر شده است، بیان کرد: آموزش پرورش در دو سه دهه گذشته، آرام آرام به خانواده‌ها برون سپاری شده است. آموزش را برای خانواده‌ها شخصی سازی کرده‌اند. یعنی خانواده‌ها تصور می‌کنند، آموزش کودکشان وظیفه خودشان است. درصورتی که دولت‌های مدرن و دولت‌های رفاه، دو مساله را نمی‌توان از وظایف ذاتی آنها جدا کرد، یکی آموزش و یکی درمان. تنها هزینه‌ای که آموزش و پرورش می‌کند، به گفته خود وزرای آموزش و پرورش پیشین، این است که 98درصد بودجه آموزش و پرورش فقط صرف پرداخت حقوق می‌شود. آن هم حقوقی که هیچ معلمی از این دریافتی رضایت ندارد. یعنی دودرصد برای باقی مسائل می‌ماند. به نوعی مدرسه خودگردان شده است. مدیر فقط مسئول جمع‌آوری پول است و به عنوان یک رهبر آموزشی اصلا در مدرسه کارآیی ندارد. حالا با این وضعیت، مدارس به شدت نیازمند پول هستند. ما نیازمند معلمانی تاحد 300هزارنفر آموزش یافته داریم. نیاز به مدارس داریم. تراکم جمعیتی در بسیاری مدارس در کلانشهرها بالای 30 تا40 دانش‌آموز است که با استانداردهای جهانی که بین 15 تا20 نفر است فاصله زیادی دارد. این برون سپاری، هزینه‌ها را به عهده خود دانش‌آموز و خانواده‌اش گذاشته است.

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار