
تقی آزاد ارمکی در گفتوگو با«آرمان ملی»:
آینده کشور در اختیار سناریوی بازیگران سیاسی
آرمان ملی- احسان انصاری: جامعه ایران در چه شرایطی قرار دارد و با تحریمهای بیشتر و فشار اقتصادی بیشتر چه خواهد کرد؟ بازیگران سیاسی در شرایط بحرانی کنونی به چه نوع تصمیمگیری خواهند کرد؟
آیا تهدیدهای خارجی امروز نقش تعیین کنندهتری در تحولات آینده ایران دارند و یا چالشهای داخلی؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات و بررسی چشمانداز آینده با دکتر تقی آزاد ارمکی استاد دانشگاه و جامعهشناس گفتوگو کرده است. آزاد ارمکی معتقد است: «در شرایط کنونی سه موضوع حائز اهمیت است. نخست تهدیدهای خارجی، دوم نارضایتی اجتماعی و سوم نوع بازی است که بازیگران سیاسی در شرایط کنونی انجام میدهند. این سه عامل با همدیگر میتوانند شرایط را درست و یا کار را سخت کند. اگر کشورهای متخاصم در شرایط کنونی تغییر رویه داده و تهدیدهای خود را کاهش دهند و یا از بین ببرند و از سوی دیگر نظام سیاسی نیز خود تخریبی و دیگر تخریبی نکند و نارضایتی جامعه محدود و کنترل شود، من فکر میکنم میتوانیم از این بحران عبور کنیم. با این وجود اگر تهدیدهای خارجی جدی شود و مسأله جنگ و یا اشغال سرزمینی مطرح شود و حاکمیت نیز به درستی تصمیمگیری نکند و جامعه نیز به سمت نارضایتی شدید حرکت کند ما در مرحله تغییر قرار خواهیم گرفت. البته وضعیت دیگری نیز وجود دارد که در این وضعیت همچنان تهدیدهای خارجی وجود دارد، اما رفتارها تغییر کرده و جامعه احساس کند نباید در شرایط کنونی دست به اعتراض بزند، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*آیا جامعه ایران با توجه به شرایط موجود ظرفیت و تحمل تحریمهای بیشتر را دارد؟ واکنش جامعه به فعال شدن مکانیسم ماشه چه خواهد بود؟
من فکر میکنم باید در گذشته تدبیری از سوی سیاستمداران و مسئولان کشور صورت میگرفت که جامعه با این وضعیت مواجه نمیشد. امروز ما با شرایط فیر قابل پیشبینی مواجه شدهایم که تاکنون سابقه نداشته است. البته در دوران قاجار کشورهای خارجی سیاستهایی در پیش گرفتند که ایران با بنبست مواجه شد. در آن زمان بازی حکومتها نیز هزینه هنگفتی به دنبال داشت. امروز نیز شباهتهایی با آن گذشتهها وجود دارد. واقعیت این است که ما با نوعی بنبست در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه هستیم. این بنبست تنها در شرایطی از بین میرود که اتفاقات مثبتی رخ بدهد. یکی از این اتفاقات این است که جامعه مدنی دوباره به عرصه حیات اجتماعی بازگردد و تفسیر جدیدی از شرایط به وجود بیاورد و معنای تازهای ارائه کند. شرایطی که من میبینم یک وضعیت غیر قابل پیشبینی است که هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد و غرب دنبال تغییر در ایران است. غرب دنبال این است که در شرایطی که ما به بنبست سیاسی رسیدیم پس از آن با بنبست فرهنگی و اجتماعی نیز مواجه شویم تا در نهایت شرایط برای تغییر به وجود بیاید. در چنین شرایطی آن چیزی که میتواند کشور را از این وضعیت نجات بدهد در مرحله نخست تغییر سیاست و دوم مشارکت اجتماعی است. هنوز مشخص نیست مردم در مقابل فشارهای بیشتر چه واکنشی نشان خواهند داد و آیا مقاومت میکنند یا خیر. همه این مسائل بستگی به این دارد که بازیگران سیاسی در نهایت چگونه بازی خواهند کرد. اگر همان بازی گذشته دنبال شود و تغییری صورت نگیرد، این احتمال وجود دارد که جامعه سطح اعتراضی پیدا کند. با این وجود اگر صدای دیگر و سیاستهای دیگری در دستور کار قرار بگیرد که جامعه به سمت اعتراض حرکت نکند و مقاومت کند، این احتمال وجود دارد که از بحران کنونی خارج شویم.
*آیا مردم در شرایطی قرار دارند که بتوانند در شرایط بحرانی کنونی مقاومت کنند؟
واقعیت این است که مردم از نظر اقتصادی تحت فشار قرار گرفته و شرایط مقاومت را از دست دادهاند. امروز دیگر این موضوع که قیمت کالاهای مورد نیاز مردم افزایش پیدا کند حائز اهمیت نیست و بلکه آنچه مهم است این است که کشور توانایی تولید ثروت را از دست داده است. ما سالهاست که با دست به دست کردن امکانات جامعه را مدیریت میکنیم و تولید ثروتی رخ نداده است. به همین دلیل واحدهای تولیدی با مشکلات زیادی مواجه هستند و از سوی دیگر کشور با بحرانهای جدید مواجه شده است. به همین دلیل هم بوده که در سالهای اخیر میزان مهاجرت از کشور افزایش چشمگیری پیدا کرده است. اتفاقی که در ایران رخ داده، تعطیلی پروژه توسعه بوده و به همین دلیل نیز تولید ثروت در کشور انجام نمیشود. این وضعیت ریشه در امروز ندارد و باید دلایل آن را در گذشته جستوجو کرد. همه دولتهایی که در دو دهه گذشته روی کار آمدهاند به دلایل مختلف هم خود در نهایت به بنبست رسیدند و هم اینکه جامعه را به دشواری انداختند. به عنوان مثال نوع بازی دولت آقای پزشکیان تفاوت جدی با بازی دولت آقای رئیسی نکرده است. هر دو دولت به شکلی رفتار کردند که هم فضای سیاسی بسته شود و هم از نظر اجتماعی جامعه با بنبست مواجه شود. به همین دلیل نیز ما امروز با توقف تولید ثروت در کشور مواجه شدهایم و در نتیجه با شرایط بحرانی کنونی مواجه شدهایم. به همین دلیل برخی عنوان میکنند که تحریمها دیگر تأثیری در روند مدیریت کشور ندارد. واقعیت هم همین است و تحریمها دیگر اثری ندارد، چراکه همه تأثیرگذاری خود را گذاشته و دیگری کاری نمانده که انجام نشود. در شرایط کنونی دو حالت وجود دارد، اینکه جامعه به خواسته غرب که تغییر است تن بدهد و یا مقاومت کند و خود را با شرایط جدید وفق دهد. اینکه کدام اتفاق رخ میدهد بستگی به رابطه دولت و ملت دارد.
نوع بازی دولت آقای پزشکیان تفاوت جدی با بازی دولت آقای رئیسی نکرده است. هر دو دولت به شکلی رفتار کردند که هم فضای سیاسی بسته شود و هم از نظر اجتماعی جامعه با بنبست مواجه شود
*با توجه به اینکه در شرایط کنونی چالشهای داخلی و خارجی با هم همزمان شده آیا عامل خارجی را تهدید جدیتری برای آینده کشور میدانید و یا چالشهای داخلی را؟
من فکر میکنم هر دو عامل تهدید کننده با هم عمل میکنند. در شرایط کنونی سه موضوع حائز اهمیت است. نخست تهدیدهای خارجی، دوم نارضایتی اجتماعی و سوم نوع بازی است که بازیگران سیاسی انجام میدهند. این سه عامل با همدیگر میتوانند شرایط را درست و یا کار را سخت کند. اگر کشورهای متخاصم در شرایط کنونی تغییر رویه داده و تهدیدهای خود را کاهش دهند و یا از بین ببرند و از سوی دیگر نظام سیاسی نیز خود تخریبی و دیگر تخریبی نکند و نارضایتی جامعه محدود و کنترل شود، من فکر میکنم میتوانیم از این بحران عبور کنیم. با این وجود اگر تهدیدهای خارجی جدی شود و مسأله جنگ و یا اشغال سرزمینی مطرح شود و حاکمیت نیز به درستی تصمیمگیری نکند و جامعه نیز به سمت نارضایتی شدید حرکت کند ما در مرحله تغییر قرار خواهیم گرفت. البته وضعیت دیگری نیز وجود دارد که در این وضعیت همچنان تهدیدهای خارجی وجود دارد اما رفتارها تغییر کرده و جامعه احساس کند نباید در شرایط کنونی دست به اعتراض بزند، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. در چنین شرایطی مردم دوران سختی را طی خواهند کرد اما اتفاق مهمی رخ نخواهد داد و این احتمال وجود دارد که پس از این دوران شرایط بهتر شود. به همین دلیل من شرایط جامعه را دوگانه میبینم و فکر میکنم جامعه ایران روی لبه تیغ در حال حرکت است و هر لحظه ممکن است به یک طرف حرکت کند.
*با توجه به شرایط کنونی کدام سناریو را محتملتر میدانید؟
من خیلی مشتاق هستم که دولت ضعیف در ایران ببینم. تجربه تاریخی در جامعه ایران نشان داده که هر زمان دولت قوی شده در فضای بسته حرکت کرده است. خوشبختانه امروز جامعه ایران قوی است و مانند دوران قاجار نیست که بر یک جامعه مبتنی ایل و زندگی روستایی استوار باشد. امروز نیروهای اجتماعی میتوانند نقش مهمی در آینده کشور ایفا کنند. این وضعیت در جنگ12 روزه نیز رخ داد. من فکر میکنم دولت ضعیف در کنار جامعه قوی فرصتی برای کشور ایحاد میکند که اگر دوباره جنگی رخ بدهد از این بحران عبور کند و خود را به دموکراسی برساند. از این نظر من خوشبین هستم و امیدوارم این اتفاق رخ بدهد. حتی اگر این اتفاق از یک مسیر سخت و دشوار عبور کند نیز ارزشمند خواهد بود. شاید اگر این سختی را تجربه نکنیم به دموکراسی نخواهیم رسید و دوباره با شعارهای کلی و دیدگاههای خاص مواجه خواهیم شد. ما باید در یک فرایند دگردیسی فرهنگی و اجتماعی حرکت کنیم که در نهایت به دگردیسی سیاسی منجر شود که در نهایت دموکراسی محقق خواهد شد. در چنین شرایطی غرب نیز از تهدیدها و تحریمهای ایران دست برخواهد داشت.
ارسال نظر