| کد مطلب: ۱۱۷۶۱۲۷
لینک کوتاه کپی شد

مصطفی هاشمی‌طبا در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

تصمیم گیری ها در کشور باید شفاف باشد

آرمان ملی- احسان انصاری: پس از پایان جنگ12روزه چه آلترناتیو مدون و کاربردی برای مدیریت بهتر کشور و اصلاح رویکردهای چالش‌ساز اندیشیده شده است؟ چرا هیچ تغییری در رویکردهای مدیریتی کشور مشاهده نمی‌شود؟ آیا در حال بازگشت به دوران قبل از جنگ هستیم؟

تصمیم گیری ها در کشور باید شفاف باشد

تهدید خارجی نسبت به کشور و چالش‌های داخلی چه چشم‌اندازی را پیش روی کشور قرار داده‌اند؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با مهندس مصطفی هاشمی‌طبا معاون رئیس‌جمهور در دولت اصلاحات و کاندیدای ریاست جمهوری در سال 1396 گفت‌وگو کرده است. هاشمی‌طبا در این زمینه معتقد است: «ما در شرایط کنونی در مرحله شلختگی قرار داریم. اگر از مرحله شلختگی هم عبور کنیم من فکر نمی‌کنم بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم. امروز در بیانات، اظهارنظرها و دیدگاه‌هایی که درباره آینده ایران مطرح می‌شود هیچ برنامه جامعه و مدونی به چشم نمی‌خورد که بتوان براساس آن منافع ملی را تأمین کرد. واقعیت این است که امروز ما در برخی زمینه‌ها با مسأله رها شدگی مواجه هستیم. به عنوان مثال در مسأله کمبود آب که رئیس‌جمهور گفته باید از متخصصان استفاده کنیم نکته مهم این است که متخصصان و کارشناسان از10 سال قبل تاکنون درباره بحران آب در ایران و چشم‌انداز آن هشدار داده‌اند. آیا کسی به این هشدارها توجه کرد؟ هنگامی که کسی به این هشدارها توجه نمی‌کند چگونه انتظار داریم مشکلات حل شود؟ این وضعیت درباره زمینه‌های دیگر نیز وجود دارد. مدیران کشور همواره از فعل مستقبل درباره استفاده از متخصصان استفاده می‌کنند و عنوان می‌شود که در آینده از آنها استفاده خواهیم کرد. آیا امروز که اغلب رودخانه‌ها و دریاچه‌های کشور خشک شده‌اند و کشور با بی‌آبی مواجه شده تازه می‌خواهیم از متخصصان استفاده کنیم؟ آیا در جهان امروز این نوع مدیریت قابل قبول است؟» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*انتظار این بود پس از پایان جنگ12 روزه آلترناتیوهایی برای اصلاح برخی رویکردهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر در کشور به وجود بیاید. به چه میزان این انتظار محقق شده است؟

در روزهای اخیر برخی افراد مانند آقای ولایتی و ضرغامی صحبت‌هایی را در این زمینه مطرح کردند. با این وجود آثار و پیامدهای این سخنان در رسانه‌های عمومی و به خصوص صدا و سیما وجود نداشت و به همین دلیل ما در شرایطی قرار داریم که در حال بازگشت به وضعیت قبل از جنگ12 روزه هستیم و برخی همچنان روی ضرب‌المثل مرغ یک پا دارد پافشاری می‌کنند. به نظر نمی‌رسد اراده‌ای برای اینکه نقاط مشترک ملی مورد توجه قرار بگیرد وجود ندارد و به عکس گروه‌های فشار و برخی که خود را به اشتباه هسته سخت نظام می‌خوانند خود را برای تندروی‌های بیشتری آماده کرده‌اند. هسته سخت نظام در واقع کل مردم ایران هستند و کسی نمی‌تواند خود را جدا از مردم و در داخل نظام تصور کند. در چنین شرایطی من فکر می‌کنم که مسأله اصلی کشور امروز سیاسی نیست و اگر سیاست‌های کلی اقتصادی و اجتماعی کشور تغییر پیدا نکند مشکلات کشور حل نخواهد شد و کسانی که در این زمینه ادعایی را مطرح می‌کنند به نتیجه نخواهد رسید. اگر فرض بگیریم اظهاراتی که آقای ولایتی و یا ضرغامی مطرح کرده‌اند مورد قبول قرار بگیرد، در ابتدا باید مشخص کنیم که قرار است چه اتفاقی در کشور رخ بدهد و نظام باید در چه مسائلی تغییر ایجاد کند.

*به نظر شما باید در چه زمینه‌ای تغییر ایجاد شود؟

ما هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم و در شرایط کنونی در مرحله شلختگی قرار داریم. اگر از مرحله شلختگی هم عبور کنیم من فکر نمی‌کنم بتوانیم به نتیجه مطلوب برسیم. امروز در بیانات، اظهارنظرها و دیدگاه‌هایی که درباره آینده ایران مطرح می‌شود هیچ برنامه جامعه و مدونی به چشم نمی‌خورد که بتوان براساس آن منافع ملی را تأمین کرد. واقعیت این است که امروز ما در برخی زمینه‌ها با مسأله رهاشدگی مواجه هستیم. به عنوان مثال در مسأله کمبود آب که رئیس‌جمهور گفته باید از متخصصان استفاده کنیم، نکته مهم این است که متخصصان و کارشناسان از10 سال قبل تاکنون درباره بحران آب در ایران و چشم‌انداز آن هشدار داده‌اند. آیا کسی به این هشدارها توجه کرد؟ هنگامی که کسی به این هشدارها توجه نمی‌کند چگونه انتظار داریم مشکلات حل شود؟ این وضعیت درباره زمینه‌های دیگر نیز وجود دارد. مدیران کشور همواره از فعل مستقبل درباره استفاده از متخصصان استفاده می‌کنند و عنوان می‌شود که در آینده از آنها استفاده خواهیم کرد. آیا امروز که اغلب رودخانه‌ها و دریاچه‌های کشور خشک شده‌اند و کشور با بی‌آبی مواجه شده است تازه می‌خواهیم از متخصصان استفاده کنیم؟ آیا در جهان امروز این نوع مدیریت قابل قبول است؟ واقعیت این است که تمایلی برای اینکه شلختگی مدیریتی در کشور از بین برود وجود ندارد. امروز مهم‌ترین مسأله کشور این موضوع است که منابع کشور هدر نرود و تصمیم‌گیری‌ها برای مردم شفاف باشد. من شخصأ معتقدم اگر قرار است در کشور دیکتاتوری نیز وجود داشته باشد اشکال ندارد، اما مسائل کشور باید حل شود و روند مدیریتی کشور باید اصلاح شود. در واقع اگر ما با پدیده دیکتاتور متعهد هم مواجه باشیم این امکان وجود دارد که مسائل و مشکلات کشور حل شود. ما باید در مدیریت کشور از عقل سلیم استفاده کنیم و تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد نمی‌توان نسبت به حل مشکلات کشور امیدوار بود. این موضوع نیز نیازمند اراده ملی است.

نکته مهم این است که متخصصان و کارشناسان از10 سال قبل تاکنون درباره بحران آب در ایران و چشم‌انداز آن هشدار داده‌اند. آیا کسی به این هشدارها توجه کرد؟

*چرا این عقل سلیم و اراده ملی وجود ندارد؟ آیا کار رها شده و یا تخصص و دانش آن وجود ندارد؟

من فکر می‌کنم آنچه در این زمینه اهمیت پیدا کرده عوام‌فریبی به معنای این است که به مردم نشان داده شود که هر نوع مدیریتی که در کشور وجود دارد خوب و کارآمد است و ریشه مشکلات در جای دیگری است. این سیاستی بوده که در هر کجای جهآنکه به کار گرفته شده در نهایت به شکست منجر شده است. اینکه تصمیم گیری‌ها برای مردم شفاف نباشد و با مسائل و مشکلات کشور به صورت جدی برخورد نشود در نهایت ممکن است برای حکمرانی مشکل‌ساز شود. در چنین شرایطی هنگامی که پشت پرده تصمیم‌گیری‌ها مشخص شود و در یک فضای شفاف مشخص شود چرا چنین مشکلاتی برای کشور ایجاد شده و دلایل آن چیست دیگر ممکن است مردم درباره صلاحیت حکمرانی کشور به شکل دیگری قضاوت کنند. امروز که کشور با بحران آب مواجه است یک میلیون چاه در کشور وجود دارد که 500 هزار چاه به صورت غیرمجاز حفر شده اما کسی با آن برخورد نمی‌کند. نکته مهمی که وجود دارد این است که پس از پایان جنگ 12 روزه هیچ طرح و برنامه‌ای برای جمع کردن شلختگی مدیریتی وجود نداشته است. در واقع ما با یک وضعیت شلختگی مدیریتی پایان‌ناپذیر مواجه شده‌ایم.

*با چنین شرایطی به چه میزان می‌توان نسبت به حل مشکلات اساسی کشور با توجه به احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و تشدید مشکلات اقتصادی امیدوار بود؟

من چشم‌انداز مثبتی در این زمینه مشاهده نمی‌کنم. گمان می‌کنم احتمال حمله نظامی مجدد به ایران از سوی آمریکا و اسرائیل وجود دارد که این موضوع می‌تواند در معادلات آینده کشور تأثیرگذار باشد. برخی افراد به تازگی عنوان کرده‌اند ایران جزو قوی‌ترین کشورهای دنیا است. من فکر می‌کنم چنین افرادی از واقعیت‌های جامعه فاصله زیادی گرفته‌اند. واقعیت این است که من خطر فعال شدن مکانیسم ماشه را کمتر از خطر جنگ می‌دانم. من فکر می‌کنم آمریکا و اسرائیل نقشه‌های کلانی درباره ایران دارند. البته هر کسی در این زمینه دیدگاه و تحلیلی دارد و من نیز دیدگاه خودم را دارم. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که آیا قرار است ایران در آینده با اسرائیل بجنگد یا آمریکا؟ اگر قرار است جنگ با اسرائیل ادامه داشته باشد من فکر می‌کنم می‌توان به کوتاه‌مدت فکر کرد و شاید بتوان در حین جنگ ابتکاراتی داشت که جنگ را پایان دهد. این در حالی است که این وضعیت درباره جنگ بین ایران آمریکا وجود ندارد و در صورتی این اتفاق رخ بدهد مذاکره و دیپلماسی پاسخگو نیست و شرایط جنگ سخت و غیرقابل پیش‌بینی می‌شود. این زمین بازی است که برای ما طراحی شده است و ما نباید وارد این بازی شویم که نمی‌دانیم سرنوشت آن چه خواهد شد. ایران ممکن است آسیب‌هایی به آمریکا وارد کند اما باید این نکته را در نظر داشت که آمریکا از نظر تکنولوژی و قدرت نظامی توانایی‌هایی دارد که می‌تواند بسیار ضربه‌زننده باشد. شاید در جنگ سرد شوروی در مقابل این کشور ایستادگی می‌کرد، اما پس از دوران جنگ سرد دیگر این شرایط نیز وجود ندارد. این در حالی است که این احتمال را نیز باید در نظر گرفت که در پشت پرده قدرت‌های بزرگ با هم زد و بندهایی کرده باشند. در چنین شرایطی ایران باید هوشیار باشد و از ورود به بازی از پیش تعیین شده خودداری کند. به همین دلیل نیز من معتقدم ایران نباید در این شرایط احساساتی و هیجانی عمل کند و با تدبیر بیشتری با مسأله برخورد کند.

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار