| کد مطلب: ۱۱۷۵۷۳۴
لینک کوتاه کپی شد

امیررضا واعظ آشتیانی در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

با اندیشه فسیلی نمی‌توان تحول ایجاد کرد

آرمان ملی- احسان انصاری: موضوع تغییر و تحول در سیاست‌گذاری‌ و تصمیم‌گیری‌های ملی به یک گفتمان غالب پس از جنگ 12 روزه تبدیل شده و حتی برخی چهره‌های مهم جریان اصولگرایی نیز به این مسأله تأکید کرده‌اند.

با  اندیشه فسیلی نمی‌توان  تحول ایجاد کرد

با این وجود هنوز هیچ سازوکاری برای تغییر و برنامه‌ای برای عبور از مشکلات کشور توسط جریان‌ها و چهره‌های سیاسی ارائه نشده است. به همین دلیل «آرمان ملی» با مهندس امیررضا واعظ آشتیانی معاون پیشین وزارت صمت و فعال سیاسی اصولگرا گفت‌وگو کرده است. واعظ آشتیانی معتقد است: «اگر قرار است تغییری صورت بگیرد، نیازمند تغییر بر اساس اصول منطقی هستیم و شرایط بهتر شدن را باید با برنامه ترسیم و دنبال کنیم. به همین دلیل من معتقدم تغییرات بدون برنامه و موردی نتیجه بخش نخواهد بود و قطعأ ناکارآمدی کلید خواهد خورد. جانشین‌پروری یک فرایند است که باید به صورت علمی و کارشناسی صورت بگیرد. پرسشی که امروز مطرح است این است که آیا امروز در وزارتخانه‌ها پس از بخش معاونت‌ها، آیا فرایند جانشین‌پروری در حال شکل‌گیری است و یا خیر؟ آیا افراد بر اساس سلیقه انتخاب می‌شوند، یا بر اساس یک فرایند این اتفاق رخ می‌دهد؟ اگر قرار باشد جانشین پروری بر اساس یک فرایند و یک استراتژی صورت نگیرد ما در آینده با یک چالش جدی مواجه خواهیم بود. اگر این اتفاق رخ ندهد، در آینده نیز با رفتار و اقدامات سلیقه‌ای مواجه خواهیم بود. نکته دیگر اینکه تغییر به معنای جابه‌جایی صرف نیست. تغییرات باید نشان از تحول و حرکت رو به جلو داشته باشد. به تعبیر دیگر تغییر باید همراه با یک نگاه توسعه‌ای باشد». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*در روزهای اخیر برخی چهره‌های سیاسی از ضرورت تغییر در روند حکمرانی کشور پس از جنگ 12 روزه سخن گفته‌اند. به نظر شما چه مسائلی باید در مدیریت کشور تغییر کند؟

در مرحله نخست باید مطالبات بحق مردم مورد توجه قرار بگیرد که همان شایسته سالاری، کارآمدی و پرهیز از سیاسی کاری و پرهیز از تنش است. مردم به دنبال حذف رانت و رشوه خواری از مدیریت کشور هستند. مردم در شرایط کنونی در وضعیت اقتصادی خوبی بسر نمی‌برند و به همین دلیل به دنبال این هستند که حل مسائل و مشکلات اقتصادی مورد توجه قرار بگیرد. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد تغییر و تحول در قانون اساسی است که یکی از ضرورت‌های مدیریت امروز جامعه است. این فرایند نیز باید براساس قانون طی شود. حکمرانی باید تحول‌گرا باشد. برای تحول نیز نیاز به مدیرانی داریم که تحول‌گرا بوده و در این زمینه جدیت داشته باشند. ما با فکر و اندیشه فسیل شده نمی‌توانیم در جامعه تحول ایجاد کنیم. این نکته را باید در نظر داشت که تغییر در نوع حمکرانی تنها از صندوق رأی بیرون خواهد آمد و هیچ راه دیگری در این زمینه وجود ندارد. مردم در پای صندوق‌های رأی مشخص می‌کنند که کشور باید در چه مسیری حرکت کند. آنها مدیرانی را انتخاب می‌کنند که به دنبال تحول و در عین حال معتقد به ارزش‌های نظام هستند. افرادی که با چنین سازوکاری انتخاب می‌شوند شاکله مدیریت کشور را تشکیل می‌دهند. در نتیجه هر اتفاقی قرار است در مدیریت کشور رخ بدهد باید توسط مردم و در پای صندوق‌های رأی مشخص شود و مردم باید مشخص کنند که چه نوع مدیر و حکمرانی در کشور وجود داشته باشد.

مردم در پای صندوق‌های رأی مشخص می‌کنند که کشور باید در چه مسیری حرکت کند. آنها مدیرانی را انتخاب می‌کنند که به دنبال تحول و در عین حال معتقد به ارزش‌های نظام هستند

*در روزهای اخیر دو مسأله موجب واکنش‌هایی شده است. یکی در ارتباط با مسائل و حاشیه‌های مطرح شده در اطراف فرزند یکی از مسئولان و دیگری ابقای چهره‌ای دیگر در یک نهاد مهم. آیا حساسیت‌های شکل گرفته در این دو مورد منطقی است؟

اگر قرار است تغییری صورت بگیرد نیازمند تغییر براساس یک اصول منطقی هستیم و شرایط بهتر شدن را باید با برنامه ترسیم و دنبال کنیم. به همین دلیل من معتقدم تغییرات بدون برنامه و موردی نتیجه بخش نخواهد بود و قطعأ ناکارآمدی کلید خواهد خورد. جانشین‌پروری یک فرایند است که باید به صورت علمی و کارشناسی صورت بگیرد. پرسشی که امروز مطرح است این است که آیا امروز در وزارتخانه‌ها پس از بخش معاونت‌ها آیا فرایند جانشین پروری در حال شکل‌گیری است و یا خیر؟ آیا افراد براساس سلیقه انتخاب می‌شوند و یا براساس یک فرایند این اتفاق رخ می‌دهد؟ اگر قرار باشد جانشین پروری براساس یک فرایند و یک استراتژی صورت نگیرد، ما در آینده با یک چالش جدی مواجه خواهیم بود. اگر این اتفاق رخ ندهد در آینده نیز با رفتار و اقدامات سلیقه‌ای مواجه خواهیم بود. نکته دیگر اینکه تغییر به معنای جابه‌جایی صرف نیست. تغییرات باید نشان از تحول و حرکت رو به جلو داشته باشد. به تعبیر دیگر تغییر باید همراه با یک نگاه توسعه‌ای باشد. امروز آنچه که مدیران هراس از انجام آن دارند استعفا است. در اغلب کشورهای جهان که مسلمان هم نیستند، اگر مدیری سیاست‌های اشتباهی را دنبال کند که به نتیجه نرسد و یا عملی را خلاف قانون انجام دهد، بلافاصله استعفا داده و صحنه را ترک می‌کند. اگر هم خودش استعفا ندهد، دستگاه‌های نظارتی با او برخورد می‌کند و حتی در مواردی ممکن است کار به محاکمه هم کشیده شود. سوال مهم این است که آیا در کشور که قرار است با آموزه‌های دینی مدیریت شود، مدیرانی که در هر حوزه‌ای حضور دارند، اگر نتوانند کارآمدی داشته باشد استعفا می‌دهند یا خیر؟ واقعیت این است که در ایران اغلب مدیران ناکارآمدی خود را توجیه کرده و عنوان می‌کنند عملکرد نامناسب فرزند و یا مشاور به ما ارتباطی ندارد ما از آنها تبری می‌جوییم. تبری جستن اصول خاص خود را دارد. کسی که از فرزندش به دلیل اقدام خلاف قانون تبری می‌جوید، آیا نمی‌دانسته که فرزندش در حال ارتکاب تخلف است؟ آنچه در جامعه ما وجود دارد این است که مدیران با واژه استعفا بیگانه‌اند.

*یکی از سیاست‌هایی که دولت چهاردهم برای تغییر و تحول در مدیریت کشور و به خصوص شرایط اقتصادی دنبال کرد مذاکره بود که با حمله نظامی آمریکا عملا این موضوع منتفی شده است. در چنین شرایطی کشور برای عبور از چالش‌ها و مشکلات چه استراتژی باید در پیش بگیرد؟

از زمانی که موضوع مذاکره مطرح و تلاش شد در این زمینه با آمریکا مذاکره و تعامل صورت گیرد، مشخص بود که به نتیجه نخواهد رسید. آمریکا همواره نشان داده که به وعده‌هایی که به دیگر کشورها می‌دهد عمل نمی‌کند. این کشور در گذشته نیز نشان داده که نسبت به معاهدات و توافقاتی که با دیگر کشورها می‌کند متعهد نیست. این وضعیت درباره ایران و در موضوع برجام نیز تجربه شد. نکته دیگر اینکه خصومت آمریکا با ایران چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. هنگامی که در مذاکرات برجام عنوان شده بود که امضای جان کری سند است، در عمل مشخص شد که چنین نیست و آن امضا حتی برای آمریکایی‌ها پشیزی ارزش نداشت. در نتیجه از ابتدا می‌شد نتیجه مذاکره را پیش‌بینی کرد که نتیجه بخش نخواهد بود. آن چیزی که به عنوان مذاکره مطرح می‌شد، تلاشی بود که برخی می‌خواستند زمان بخرند تا به اهداف خود دست پیدا کنند. صدراعظم آلمان با کمال وقاحت عنوان می‌کند که ما همه کثافت‌کاری‌هایی که داریم را توسط اسرائیل انجام می‌دهیم. این وضعیت به خوبی نشان می‌دهد که تروئیکای اروپایی و آمریکا با مطرح کردن موضوع مذاکره تنها به دنبال کثافت کاری هستند. در روزهای اخیر موضوع احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه مطرح شده که به یک سلاح برای کشورهای اروپایی تبدیل شده اما خود آنها می‌دانند که این سلاح دیگر خاصیتی ندارد.

*در حین جنگ 12 روزه و پس از آن هم اپوزسیون داخلی و هم خارجی در حال طراحی و تحلیل سناریوهایی برای آینده کشور بوده و هستند. به نظر شما با توجه به شرایط موجود کشور درآینده به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟

اپوزیسیون خارج از کشور نسبت به آینده کشور دچار توهم است و با این توهم زندگی می‌کنند. با این وجود باور من این است که اگر برنامه‌های پنج‌ساله و چشم‌انداز20 ساله توسط دولت‌های ادوار محقق می‌شود، امروز در وضعیت بهتری قرار داشتیم. نزدیک به یک دهه است که مقام معظم رهبری در ابتدای سال، شعار سال را اقتصادی عنوان می‌کردند. سوال این است که به چه میزان دولت‌ها خود را مکلف به انجام این شعار می‌دانستند؟ اگر ما اقتصاد مقاومتی را در دستور کار قرار داده بودیم و به آن عمل می‌کردیم امروز در شرایطی متفاوتی قرار داشتیم، اما در طول سال‌های گذشته تنها با موضوع اقتصاد مقاومتی بازی شد و هیچ اتفاق مثبتی رخ نداد. این وضعیت درباره برنامه‌های پنج‌ساله و چشم‌انداز20 ساله وجود داشت که دولت‌ها با آن بازی و اعمال سلیقه کردند. این نوع اعمال سلیقه تنها نوعی دیکتاتوری مدیریتی در کشور بوده و بس. البته هیچ برنامه‌ای کامل نیست و هر برنامه‌ای ممکن است نواقصی داشته باشد، با این حال می‌شد با برخی سازوکارها برنامه‌ها را اصلاح و اجرا کرد.

 

 

 

 

 

منبع : آرمان ملی
نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار