حسن بهشتیپور در گفتوگو با «آرمان ملی»:
مذاکره غیر مستقیم با آمریکا روش درستی است
آرمان ملی- احسان انصاری: دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا در حالی به پایان رسید که این روزها اختلاف بین ترامپ و نتانیاهو بر سر ایران به اوج خود رسیده است.

گرچه در نخستین روزهای دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ به نظر میرسید او و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در بالاترین سطح هماهنگی و هم راستایی قرار دارند اما در چند هفته اخیر رابطه این دو رهبر به ویژه با توجه به اختلاف گسترده آنها بر سر رویکردشان در مقابله با بحران هستهای ایران و درگیریها در غزه به شدت تیره شده است. بنیامین نتانیاهو موقعیت موجود را برای حمله به تاسیسات هستهای و از بین بردن توانمندی هستهای ایران مناسب میداند. این درحالی است که ترامپ فعلا ترجیح میدهد از راه دیپلماسی و دستیابی به توافق با ایران اقدام کند. دونالد ترامپ هفته گذشته درست دو روز پس از آنکه موشک حوثیها به نزدیکی فرودگاه بنگوریون تلآویو اصابت کرد و اسرائیل نیز حملاتی را علیه مواضع این گروه در یمن آغاز کرد از توقف حملات آمریکا به حوثیها خبرداد و گفت که این گروه اعلام کرده که دیگر به کشتیهای آمریکایی حمله نمیکند و آمریکا نیز در پاسخ، حملات خود را به مواضع این گروه متوقف میکند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی چشمانداز پیش روی مذاکرات با توجه به اتفاقات اخیر با حسن بهشتیپور تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*ارزیابی شما از دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا چیست؟
ایران در این دور از مذاکرات توجه به گفتوگو با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله عربستان و قطر پیش از آغاز مذاکرات را در دستور کار قرار داده تا بتواند پیش از سفر ترامپ به این دو کشور تبیین دقیقی از مواضع خود برای آنها داشته باشد و در واقع هشدارهای لازم را برای هر گونه ماجراجویی اسرائیل در منطقه و راهکارهای مقابله با آن را ارائه کند. به نظر میرسد طرف آمریکایی اگر واقعاً به دنبال توافق برای اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای است باید به راه حلهای موجود در برجام متکی باشد. در آن زمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ایران به توافقی دست یافت که بازرسیهای گسترده فراتر از تعهدات پادمانی را در ایران انجام دهد به طوری که این سطح دسترسی در طول تاریخ آژانس بیسابقه بود. من معتقدم موفقیت این مذاکرات به میزان استقلال دولت ترامپ از فشارهای اسرائیل و لابیهای قدرتمند در کنگره آمریکا بستگی دارد. اکنون همه چیز تحت تأثیر این واقعیت است که دولت ترامپ تا چه میزان میتواند خود را از سیاستهای تحمیل شده از سوی اسرائیل و لابی قوی اش در کنگره آمریکا رها کند. به نظر میرسد موضع گیریهای متناقض و بعضاً غیرعادی ترامپ و همکارانش بیانگر اختلاف داخلی است که منشأ اصلی آن سیاستهای اسرائیل است که به دنبال ایجاد مانع بر سر توافق و در نهایت تحمیل جنگ جدیدی به منطقه است زیرا نتانیاهو بقای دولت خود را در ایجاد بحران میبیند. ایران و آمریکا در این دور از مذاکرات به جای تمرکز بر یک توافق جامع به دنبال راه حلهای مرحلهای و اعتمادسازی تدریجی خواهند بود؛ چراکه این رویکرد میتواند به کاهش تنشها کمک کند. در عین حال عدم توافق بر سر سطح غنیسازی اورانیوم و نحوه لغو تحریمها همچنان مانعی جدی محسوب میشوند. یکی از عوامل کلیدی موفقیت این مذاکرات میزان انعطاف پذیری طرفین در ارائه پیشنهادهای عملی و قابل اجرا خواهد بود. اگر آمریکا بتواند تضمینهای لازم برای لغو تحریمها را ارائه دهد و ایران نیز در زمینه تعهدات لازم برای اطمینان طرف مقابل از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای خود انعطاف نشان دهد احتمال دستیابی به یک توافق موقت افزایش مییابد.
*در روزهای اخیر اختلاف بین ترامپ و نتانیاهو بیشتر از گذشته شده که بیشتر نیز بر سر موضوع ایران است. آیا این اختلاف روی روند مذاکرات تأثیرگذار خواهد بود؟
ایجاد اخلال توسط رژیم صهیونیستی در مسائل مربوط به ایران موضوع جدیدی نیست. رژیم اسرائیل از ابتدا مخالف هر نوع توافقی میان ایران و آمریکا بوده است. همانگونه که مخالف صددرصد برجام هم بود و تلاش میگرد برجام به شکست بینجامد. در حال حاضر رژیم صهیونیستی به دنبال درگیری با ایران و خواهان نابودی تاسیسات هستهای ایران است که البته خواسته آنها هرگز محقق نخواهد شد. موضوع دومی که این رژیم مطرح میکند موضوع جنگ است و به صراحت اعلام میکند که تابع آمریکا نیست و تعبیر اقمار را برای خود استفاده میکند. درحالی که خود نتانیاهو هم میداند بدون حمایت آمریکا نمیتواند به ایران حمله کند. اسرائیل از همه جانبه به لحاظ تسلیحاتی و لجستیکی و امنیتی مورد حمایت آمریکاست. نتانیاهو به خوبی میداند که با پایان جنگ در غزه و برقراری صلح دادگاه رسیدگی به جنایات و تخلفات نتانیاهو و دولتش آغاز خواهد شد و مجبور به کنارهگیری خواهد شد. روند مذاکرات ایران و آمریکا با چالشهای فنی و سیاسی متعددی همراه است اما پیشنهادهای مرحلهای، سرمایهگذاریهای بلندمدت و طراحی تعهدات گامبهگام میتواند هزینه خروج از توافق را برای طرفین افزایش دهد. در این مسیر تضمینهای عملی از جمله مشارکت اقتصادی آمریکا در پروژههای ایران نقش کلیدی خواهد داشت. در فضای مذاکراتی میان ایران و آمریکا گاه مهمتر از محتوای میز مذاکره نحوه مدیریت فضای روانی پیرامون آن است. مرور تحولات اخیر نشان میدهد که دو طرف میکوشند با موضعگیری مثبت فضای مذاکرات را خوش بینانه و آرام نشان دهند تا اراده خود برای دستیابی به توافق را برجسته کنند. با این حال طرف آمریکایی به طور هم زمان سیاست فشار حداکثری از طریق افزایش تحریمها و به کارگیری زبان تهدید را دنبال میکند. در مقابل به نظر میرسد طرف ایرانی نیز با درک این رویکرد تلاش میکند از طریق طراحی پوشش خبری و مدیریت رسانهای فضای عمومی را عادی جلوه دهد و برخلاف گذشته سطح انتظارات جامعه از نتایج احتمالی توافق را به طور واقع بینانه کنترل کند.
اکنون همه چیز تحت تأثیر این واقعیت است که دولت ترامپ تا چه میزان میتواند خود را از سیاستهای تحمیل شده از سوی اسرائیل و لابی قوی اش در کنگره آمریکا رها کند
*تناقضگویی در بین مقامات آمریکایی در حالی صورت میگیرد که عدم حضور کشورهای اروپایی در روند مذاکرات با توجه به اینکه این کشورها امکان فعالسازی مکانیسم ماشه را در اختیار دارند یکی از چالشهای موجود در آینده مذاکرات است. ارزیابی شما ازرفتارشناسی کشورهای اروپایی پس از چهار دور مذاکره ایران و آمریکا چیست؟
این رویکرد جدید ایران است که ترجیح داده تقسیم کار کند و از یک طرف با سه کشور اروپای و نیز چین و روسیه و از طرفی با آژانس و از سویی با کشورهای منطقه در حال رایزنی و تعامل است تا مشکلات را برطرف کند و به نظرم رویکردش در مذاکرات غیرمستقیم ترکیب شده است و رویکرد خوبی هم هست. به علاوه اروپاییها مذاکرات مستقیم با طرف ایرانی دارند اما با آمریکا مذاکرات غیرمستقیم در جریان است. به نظرم اینکه ایران در این مرحله ترجیح داده در کلیات با آمریکا به توافق برسد و اگر نیازی شد با اروپا وارد تعامل شود رویکرد مناسب و خوبی است. از طرفی مکانیسم ماشه دست اروپاییهاست و اگر آن را فعال کنند روند مذاکرات را با مشکلات عدیده مواجه میکند، اما منطقی است که ایران تا رسیدن به چارچوب اصلی مذاکراتی با آمریکا با طرفهایی که ذینفع هستند مذاکرات جداگانهاش را ادامه دهد و بعد از آن شرایط برای ورود طرفهای ذینفوذ فراهم شود. واقعیت این است که اهمیت رسیدن به توافق با ایران برای اروپاییها بیشتر از دعوایشان با آمریکا بر سر موضوعات دیگر یا کنار گذاشته شدن از مذاکرات به عنوان میانجیگر است. آنها در موضع هستهای با آمریکا همسو هستند و عمده اختلاف نظرشان بر سر خروج یکجانبه آمریکا از برجام بود. منافع اروپا در این است که با ایران به توافق دست پیدا کنند چرا که این مساله هم برای عدم اشاعه هستهای و هم دست یافتن به بازار ایران مطلوب است و میتواند خوب باشد. به همین دلیل بعید است اروپاییها بخواهند در این مسیر کارشکنی کنند. اما حتما مکانیسم ماشه عامل فشار آنها خواهد شد تا بتوانند امتیازگیری کنند.
*با توجه به اتفاقات رخ داده به چه میزان نسبت به رسیدن ایران و آمریکا به توافق خوشبین هستید؟
هیچ راه حل دیگری جز مذاکره برای رفع تحریمها وجود ندارد. البته میتوان با تمرکز بر اقتصاد داخلی و انجام اصلاحات اثر تحریمها را کاهش داد یا بیاثر کرد اما واقعیت این است که برای داشتن روابط بینالمللی، صادرات، واردات، جذب سرمایهگذاری خارجی، رفع تحریمهای ناعادلانه ضروری است و برای این هدف باید تلاش کرد. باید توجه داشت که مذاکراتی به نتیجه میرسد که دو طرف به سمت هم حرکت کنند. اینکه ما فکر کنیم طرف آمریکایی هرچه میگوید ایران میپذیرد و یا بالعکس، خیال باطلی است. در نتیجه دو طرف به سمت هم حرکت میکنند تا به نقطه مشترکی برسند و در آن نقطه مشترک خطوط مشترک یکدیگر رعایت میشود. در این صورت میتواند توافقی شکل گیرد. امروز شرایط با سالهای قبل متفاوت است. برای مثال، کشورهای منطقه از عربستان و امارات گرفته تا عمان، قطر و ترکیه برعکس زمان برجام، از شکلگیری توافق بین ایران و آمریکا استقبال میکنند و حتی حاضرند در چانه زنیهای دیپلماتیک نیز ایفاگر نقش میانجی باشند. در چنین شرایطی عبور تیمهای مذاکرهکننده ایران و آمریکا از کلیات و ورود به جزییات اگرچه با چالشهایی مانند میزان غنیسازی و سرنوشت ذخایر اورانیوم همراه است اما پیشنهادهای مرحلهای، سرمایهگذاری آمریکا در پروژههای بلندمدت و ساختار گام به گام تعهدات میتواند هزینه خروج احتمالی واشنگتن از توافق را به شدت کاهش دهد که شمایل این جزئیات را در دور چهارم مذاکرات مشاهده کردیم.
ارسال نظر