عراقچی و تعیین استراتژی
پس از پایان دور نخست مذاکرات میان ایران و آمریکا، دونالد ترامپ و ویتکاف، نماینده آمریکا در این گفتوگوها، از روند مذاکرات ابراز رضایت کردند.
اما یکباره لحن و ادبیات آنها نسبت به ایران تغییر یافت و سخنانی مطرح شد که به قصد اعمال فشار بیشتر بر ایران بوده است. از جمله اینکه ایران باید همه تأسیسات هستهای و موشکی خود را جمع کند. این چرخش ناگهانی در مواضع آمریکا، بیش از آنکه نشانگر تغییر رویکردی واقعی باشد، نشانهای از یک تاکتیک سیاسی است که در دیپلماسی بهخوبی شناخته شده است. آمریکاییها بازی در زمین سیاست را بهخوبی بلدند. آنها با تغییر ادبیات و افزایش فشار، تلاش دارند فضای روانی مذاکرات را تحت تأثیر قرار دهند و توازن شکل گرفته را بههم بزنند. هدف آنها از این تغییر رویکرد، وادار ساختن ایران به امتیازدهی بیشتر است. در چنین شرایطی، تهدیدها بخشی از سناریوی مذاکره است و نه نشانهای از پایان آن. به همین دلیل، این ادبیات تند را نباید پایان مسیر دیپلماسی تلقی کرد، بلکه باید آن را بخشی از فرآیند چانهزنی در مذاکرات دانست. در این میان، نقش تیم مذاکرهکننده ایران، بهویژه سیدعباس عراقچی بسیار کلیدی است. او باید در دور دوم مذاکرات، استراتژیهای مشخص و روشنی ارائه دهد؛ اینکه ایران چه میخواهد، در ازای به دست آوردن چه امتیازی، حاضر است امتیاز مشخصی بدهد، در چه صورت حاضر است در موضوعی مصالحه کند، چه خطوط قرمزی دارد که هرگز از آن عبور نخواهد کرد و مواردی از این قبیل. بدون شفافیت در این موارد، مذاکرات ممکن است دچار ابهام و فرسایش شود. در کنار اینها، رایزنیهای منطقهای و بینالمللی ایران نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی خود و شرایط حساسی که در آن قرار دارد، میتواند به این رایزنیها به مثابه ابزاری موثر نگاه کند. قدر مسلم اگر بعد از مشورت با متحدان سنتی و کشورهای منطقه، همراهی آنان با ایران جلب شود، اثرگذار خواهد بود. سفر عراقچی به مسکو پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، نشاندهنده همین حساسیت است. روسیه، بهعنوان بازیگری فعال در منطقه، نقش مهمی در تحولات سیاسی و امنیتی دارد و هرگونه هماهنگی با آن، میتواند موضع ایران را تقویت کند. البته باید در نظر داشت که هر کشوری درپی تامین منافع خود است و لازم است دقت شود که از کارت ایران در معاملات بزرگتر استفاده نشود. بنابراین مراقبت از منافع ملی در چنین رایزنیهایی ضروری است. در همین راستا، گفتوگوهای ایران با مقامات ترکیه و عراق نیز نشان میدهد که تهران دنبال اجماع نسبی منطقهای است. این در حالی است که آمریکا صرفاً تهدید میکند، اما قصد ورود به جنگ را ندارد، چرا که نه فقط خود آمریکا، بلکه شیخنشینهای خلیج فارس نیز از وقوع جنگ بیم دارند. آنها میدانند در صورت تهدید منابع ایران، منافع آمریکا و متحدانش در عربستان، قطر، امارات و دیگر نقاط منطقه در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت. در نهایت، باید گفت در حال حاضر مذاکرات فعلی مورد قبول همه طرفها قرار دارد، اما این مذاکره باید با هوشمندی، استراتژی روشن و مشورت دقیق همراه باشد و این، مسئولیتی است که بیش از همه بر دوش تیم ایرانی و بهویژه سیدعباس عراقچی است.
* علی بیگدلی
کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر