| کد مطلب: ۱۰۵۷۸۵۷
لینک کوتاه کپی شد

گفت‌وگوی آرمان ملی با بهمن آرمان، اقتصاددان

دست و بال دولت برای تغییر وضعیت معیشتی مردم بسته است | برخی به هاشمی خرده می‌گرفتند چرا شعار رفاه اقتصادی می‌دهد

در حالی که مقام معظم رهبری شعار سال را رشد تولید و مهار تورم نام‌گذاری کرده‌اند اما در دو ماه گذشته قیمت کالاهای مورد نیاز مردم به صورت غیرمحسوس و چراغ خاموش افزایش یافته است. میزان افزایش قیمت‌ها به شکلی است که مردم به این نوع گرانی‌ها عادت کرده و آن را جزئی از زندگی اقتصادی خود می‌دانند. در واقع آنچه در بازار در حال رخ دادن است عادی سازی گرانی است. سوال مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که با توجه به شرایط موجود چه چشم‌اندازی پیش‌روی اقتصاد کشور وجود دارد و آیا دولت سیزدهم از توانایی کافی برای تغییر این شرایط برخوردار است؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر بهمن آرمان، اقتصاددان گفت‌وگو کرده است.

دست و بال دولت برای تغییر وضعیت معیشتی مردم بسته است | برخی به هاشمی خرده می‌گرفتند چرا شعار رفاه اقتصادی می‌دهد

به گزارش آرمان ملی آنلاین وی معتقد است؛ « با توجه به شرایط موجود من چشم‌انداز مثبتی پیش‌روی اقتصاد کشور در سال جاری نمی‌بینم. این در حالی است که برخی از کارشناسان نیز نسبت به پیامدهای اجتماعی مشکلات اقتصادی هشدار می‌دهند. اگر آقای رئیسی قصد دارند در وضعیت اقتصادی کشور تغییر ایجاد کنند در مرحله نخست باید تیم اقتصادی خود را ترمیم کنند و از کسانی استفاده کنند که از توانایی و انگیزه کافی برای مدیریت شرایط کنونی اقتصاد کشور برخوردار باشند. از سوی دیگر باید در برخی سیاست‌گذاری‌های اقتصادی تغییر و تحول جدی به وجود بیاید. این تغییر و تحول نیز نیازمند تغییر نگاه به وضعیت داخلی و جامعه بین‌المللی دارد. اینکه ما نفت را به صورت خام بفروشیم و با آن گندم، روغن نباتی خام و سایر کالاهای اساسی را وارد کنیم تا ابد نمی‌تواند ادامه پیدا کند. تا زمانی که این اتفاقات در کشور رخ ندهد نمی‌توان نسبت به تغییر وضعیت اقتصادی مردم و حل چالش‌های اقتصادی خوشبین بود.» این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

 

در حالی که شعار امسال توسط مقام معظم رهبری رشد تولید و مهار تورم نامگذاری شده اما در دو ماه گذشته قیمت کالاهای اساسی در حال افزایش بوده و همچنان نیز قیمت‌ها سیر صعودی دارد. آیا دولت در تحقق شعار سال موفق می‌شود؟

اگر ما به شعارهای دوران انقلاب توجه کنیم و آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار بدهیم به این نتیجه می‌رسیم که در شعارهای انقلاب هیچ گاه مسائلی مانند توسعه اقتصادی و یا رفاه مردم وجود نداشته است. اغلب شعارهایی که در زمان انقلاب داده می‌شد سیاسی بود و گاهی نیز رنگ و بوی اجتماعی به خود می‌گرفت. با این وجود شعارهای اقتصادی و توسعه اقتصادی در محور برنامه‌های انقلاب قرار نگرفت. شرایط به شکلی بود که هنگامی که آقای هاشمی به ریاست جمهوری رسید و از رفاه اقتصادی صحبت می‌کرد برخی به ایشان خرده می‌گرفتند که چرا چنین شعاری را در دستور کار خود قرار داده‌اید. این افراد عنوان می‌کردند ما برای رفاه اقتصادی انقلاب نکردیم. نکته مهم دیگری که در این زمینه وجود داشت این بود که کسی نخواست بپذیرد که اقتصاد یک علم است و باید مانند یک علم با آن برخورد کرد. ما اقتصاد مسیحی یا یهودی نداریم و بلکه علم اقتصاد داریم. از زمانی که انقلاب به پیروزی رسید موضوع رفاه اقتصادی در محور تصمیم گیری‌های قرار نداشته است. هنگامی که چنین وضعیتی وجود دارد چگونه می‌توان انتظار داشت مردم کشور امروز در رفاه زندگی کنند.

اقتصاد ما به اندازه‌ای لرزان است که نیازمند یک جراحی عمیق و یک دگرگونی بزرگ است. این جراحی بزرگ درد هم دارد و باید بپذیریم که جراحی بدون درد امکان‌پذیر نیست. از سوی دیگر جراحی نیاز به جراح حاذق و توانمند دارد 

شما عنوان می‌کنید که موضوع رفاه در دستور کار نبوده است. این در حالی است که اغلب دولت‌هایی که پس از انقلاب روی کار آمدند در رقابت‌های انتخاباتی به مردم وعده رفاه و بهبود شرایط اقتصادی می‌دادند. این تناقض به چه معناست؟

 شعارهایی که دولت‌ها در فضای انتخابات درباره افزایش رفاه مردم می‌دادند تنها در حد شعار انتخاباتی و برای جذب آرای مردم بود. واقعیت‌ها نشان می‌دهد که دولت‌ها در ایران نه تنها موفق نشده‌اند رفاه مردم را افزایش بدهند بلکه با استفاده از روش‌های نادرست به مرور زمان رفاه مردم را کاهش نیز داده‌اند. نکته دیگر اینکه شعار انتخاباتی با این موضوع که اقتصاد و رفاه در محوریت تصمیم گیری‌های کشور باشد با هم متفاوت است. اگر موضوع رفاه مردم در محوریت قرار داشت باید تاکنون این موضوع در وضعیت اقتصادی مردم خود را نشان می‌داد. این در حالی است که در عالم واقع چنین اتفاقی رخ نداده است. ملاک قضاوت ما شعارهای انتخاباتی نیست بلکه سفره مردم است. اگر امروز وضعیت سفره مردم شرایط خوبی داشت می‌توانستیم مدعی شویم که رفاه اقتصادی در دستور کار قرار داشته است. این در حالی است که چنین نبوده و کاندیدای ریاستجمهوری تنها برای جذب آرای مردم از شعارهای اقتصادی استفاده می‌کردند. نکته دیگر اینکه در دولت احمدی‌نژاد بسیاری از افرادی که می‌توانستند به حل مشکلات کشور کمک کنند به دلایل سیاسی به حاشیه رانده شدند. از همین دوره به بعد بود که در فضای مدیریتی کشور شاهد یک رویکردی بودیم که این وضعیت آسیب زیادی به وضعیت مدیریت کشور وارد کرد. در چنین شرایطی تنها افراد خاصی می‌توانستند در سمت‌های تصمیم گیری و اجرایی حضور پیدا کنند. نمونه بارز این وضعیت را می‌توان در وعده‌هایی که دولت سیزدهم در زمینه ایجاد یک میلیون شغل در طول سال یا ساخت یک میلیون مسکن مشاهده کرد که تاکنون هیچ کدام محقق نشده است. 

اینکه دولت‌ها تنها برای جذب آرای مردم در انتخابات شعارهای اقتصادی می‌دهند اما به آن عمل نمی‌کنند سبب بی‌اعتمادی نمی‌شود؟

 بدون تردید چنین اتفاقی رخ می‌دهد. به همین دلیل نیز در انتخابات اخیر ریاست جمهوری میزان مشارکت مردم نسبت به انتخابات گذشته پایین‌ بود. این نکته نشان می‌دهد که اعتماد مردم نسبت به گذشته به دولت‌ها کاهش پیدا کرده است. از سوی دیگر در شرایطی که کشور باید در ماه‌های آینده خود را آماده انتخابات مجلس کند اما موضوعاتی مانند هدیه ماشین‌های شاسی بلند به برخی نمایندگان مطرح شده که نگرانی و تردیدهای مردم را بیشتر کرده است. نکته دیگر اینکه دست و بال دولت نیز برای تغییر وضعیت معیشتی مردم بسته است. هر بار برای دست‌های پشت پرده‌ای که در اقتصاد ایران دخالت می‌کند از وجود مافیا صحبت می‌کنند. به عنوان مثال عنوان می‌کنند در کشور مافیای خودرو و یا مافیای سکه و ارز وجود دارد. با توجه به شرایط موجود من چشم‌انداز مثبتی پیش روی اقتصاد کشور در سال جاری نمی‌بینم. این در حالی است که برخی از کارشناسان نیز نسبت به پیامدهای اجتماعی مشکلات اقتصادی هشدار می‌دهند. اگر آقای رئیسی قصد دارند در وضعیت اقتصادی کشور تغییر ایجاد کنند در مرحله نخست باید تیم اقتصادی خود را ترمیم کنند و از کسانی استفاده کنند که از توانایی و انگیزه کافی برای مدیریت شرایط کنونی اقتصاد کشور برخوردار باشند. از سوی دیگر باید در برخی سیاست‌گذاری‌های اقتصادی تغییر و تحول جدی به وجود بیاید. این تغییر و تحول نیز نیازمند تغییر نگاه به وضعیت داخلی و جامعه بین‌المللی دارد. اینکه ما نفت را به صورت خام بفروشیم و با آن گندم، روغن نباتی خام و سایر کالاهای اساسی را وارد کنیم تا ابد نمی‌تواند ادامه پیدا کند. تا زمانی که این اتفاقات در کشور رخ ندهد نمی‌توان نسبت به تغییر وضعیت اقتصادی مردم و حل چالش‌های اقتصادی خوشبین بود. واقعیت این است که پایه‌های اقتصاد ما به اندازه‌ای لرزان است که نیازمند یک جراحی عمیق و یک دگرگونی بزرگ است. این جراحی بزرگ درد هم دارد و باید بپذیریم که جراحی بدون درد امکان‌پذیر نیست. از سوی دیگر جراحی نیاز به جراح حاذق و توانمند دارد. نکته دیگری که وجود دارد این است که آقای رئیسی یک سرزمین سوخته از دولت قبل در اختیار گرفت.

اقتصاد یک علم است و باید مانند یک علم با آن برخورد کرد. ما اقتصاد مسیحی یا یهودی نداریم، بلکه علم اقتصاد داریم. از زمانی که انقلاب به پیروزی رسید موضوع رفاه اقتصادی در محور تصمیم‌گیری‌های قرار نداشته است. هنگامی که چنین وضعیتی وجود دارد چگونه می‌توان انتظار داشت مردم کشور امروز در رفاه زندگی کنند

چرا سرزمین سوخته؟ به هر حال دولت روحانی دستاوردهای مهمی مانند برجام و شکستن تابوی مذاکرات را در کارنامه داشت. آیا دولت رئیسی نمی‌توانست از این دستاوردها به سود اقتصاد کشور و وضعیت معیشتی مردم استفاده کند؟

بدون تردید برجام یک دستاورد برای کشور بود که دولت آقای رئیسی می‌توانست از آن استفاده کند که در عمل چنین اتفاقی رخ نداد. نکته دیگر اینکه در کشور ما تصمیم گیرنده در زمینه سیاست خارجی و مذاکرات خارجی تنها دولت نیست و همه چیز در اختیار رئیس‌جمهور وزیر امور خارجه نیست. با این وجود من ریشه مشکلات اقتصادی را ساختاری می‌دانم. هر چند معتقدم تیم اقتصادی دولت ضعیف است و از توانایی کافی برای عبور از چالش‌های موجود برخوردار نیست. از این تیم اقتصادی نمی‌توان انتظار تحول و دگرگونی در وضعیت اقتصادی کشور داشت. البته در این زمینه اظهارات یکی از وزرای اطلاعات سابق صحیح است که عنوان می‌کرد عوامل نفوذی در اقتصاد کشور وجود دارد. به همین دلیل من فکر می‌کنم نابسامانی‌هایی که امروز در کشور وجود دارد تنها ساختاری نیست و ناتوانی و عدم درک مسائل نیز در به وجود آمدن این وضعیت نقش داشته است. واقعیت این است که برای حل مشکلات اقتصادی به افراد بزرگ نیاز داریم. این در حالی است که مدیرانی که آقای رئیسی انتخاب کرده‌اند در چنین وضعیتی قرار ندارند و اغلب از تجربه کافی برای مدیریت کلان اقتصادی برخوردار نیستند. اینکه برخی عنوان می‌کنند قیمت‌ها در اقتصاد ایران توسط یک شبکه ماهواره‌ای تغییر می‌کند اظهارات منطقی و کارشناسی نیست. 

با توجه به شرایط موجود به چه میزان به تغییر وضعیت معیشتی مردم امیدوار هستید؟

من چشم‌انداز آینده اقتصادی کشور را روشن نمی‌بینم. برخی اصرار دارد همچنان به سیاست‌های اشتباه خود که در گذشته نتیجه نداده ادامه بدهند. ما باید بپذیریم نسل جدید دارای دغدغه‌ها و نیازهایی است که با نیازهای نسل‌های گذشته تفاوت دارد. برخی واقعیت‌های موجود را درک نمی‌کنند و تلاش می‌کنند به شکلی که دوست دارند وقایع اخیر را تحلیل کنند. مجموعه بی‌تدبیری‌های داخلی به همراه تنش در روابط بین‌المللی باعث به وجود آمدن وضعیت کنونی در کشور شده است. در شرایط کنونی هنوز جمهوری اسلامی نتوانسته برجام را احیا کند که بتواند از مواهب آن به سود حل مشکلات مردم استفاده کند. از سوی دیگر عدم استفاده از سوئیفت و نداشتن ارتباط مستقیم اقتصادی با کشورهای خارجی باعث شده اقتصاد ایران در سال‌های اخیر با چالش‌های جدی در داخل و خارج از کشور مواجه شود. 

 

نویسنده : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار