یادوارهای برای زندهیاد علیرضا طبایی
احمد طبایی/ نویسنده و روزنامهنگار: در این ثانیهها و دقیقههای بغضآلود که هریک به درازای ماهی و سالی بر من میگذرد، نوشتن از مردی که «هستی من ز هستی اوست»، بسیار سخت و طاقتفرساست؛ به راستی، چگونه میتوان از کوچ غریبانه پدر نوشت وقتی هنوز رفتنش را در عمق جان، باور نکردهام؟... اما اگر بخواهم علیرضا طبایی را در جملاتی چند، توصیف کنم، باید بگویم: او پدر بود و دلسوز، آموزگار بود و دانشیمرد، ادیب بود و سخندان، خلاق بود و هنرمند، روزنامهنگار بود و اندیشمند، اما بیش و پیش از همه اینها، آزاده بود و شریف. آزاده زیستن و شریف بودنی که در تربیت فرزندانش به کار گرفته بود و همواره به آنان گوشزد میکرد، در کلاس و مدرسه، به دانشآموزانش میآموخت، در مقالات و سخنرانیهای خود بر آن پای میفشرد، در محتوای ارزنده اشعار و ترانههایش جاری میساخت، در صفحات رنگین و سیاه و سپید روزنامهها و مجلات، مروجش بود. آزادگی و شرافتی که برای پاسداشت آن، از چه بسیار موقعیتهای نان و آبدار گذشت، بر شهرت و اعتبارهای دروغین، چشم بست، از غریبه و آشنا کممهری دید و خلوتگزینی را به جلوتنشینی ترجیح داد که: «چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار.»
کد خبر: 1142779 تاریخ انتشار : 1403/07/29





