اگرچه نیروهای شورشی در سوریه به لحاظ ماهیت هم از بعد ایدئولوژیک برای کشورهای عربی و هم از بعد سیاسی و استراتژیک برای حتی اسرائیل منافع آمریکا، کردهای منطقه و دولتهای عربی تهدیدآمیز باشد، اما در مجموع آنچه که در حال حاضر در حال رخ دادن است تیزی این اتفاق متوجه بازوی منطقهای ایران است و در نگاه مخالفان سیاستهای منطقهای ایران سوریه پل استراتژیک برای تقویت محور مقاومت و در واقع طبق آنچه سیدحسن نصرا... و بسیاری از سیاستمداران ایرانی هم گفتند ستون خیمه محور مقاومت است. در واقع باید پذیرفت که آنچه امروز در سوریه رخ میدهد هدف گرفتن ستون خیمه و محور آن چیزی است که به نام محور مقاومت شناخته میشود و رفتهرفته با توجه به سکوت و گاه همیاری ایالات متحده، اسرائیل و ترکیه به عنوان بازوی ناتو در منطقه و همینطور سکوت اروپاییها این توافق هست که بخواهند این ستون را مورد هدف قرار دهند و طبیعی است که تحمل این وضع یا قبول نتایجی که از این وضع میتواند برای ایران به وجود بیاید برای ایران بسیار سخت خواهد بود. اما ایران هم بیکار ننشسته و تلاش کرده بیش از آنچه که یک حضور یا دخالت نظامی در تحولات سوریه داشته باشد با توجه به محدودیتهایی که در منطقه برایش فراهم شده دیپلماسی فعال را در دستور کار خودش قرار دهد. کما اینکه جلسه مشترک وزرای خارجه ایران، ترکیه و روسیه در دوحه ممکن است به ظاهر به این نتیجه برسد که در ادامه مذاکرات سوچی باشد و آستانه باشد، اما به نظر میآید که آن مذاکرات دیگر با توجه به وضعیت فعلی بلاموضوع است. حالا هر کدام از طرفها به ویژه ترکیه و ایران با نگاه به ابزارهای دیپلماسی که در اختیار دارند در این مذاکرات سهجانبه شرکت خواهند کرد و به نظر میرسد که ایران در این گفتوگوها وضعیت سختی خواهد داشت و ترکیه تلاش میکند با داشتن دست بالا نسبت به مذاکرات بخواهد دیدگاههای خودش را بر این مذاکرات تحمیل کند. منتها اینجا باز بحث دیگری هم وجود دارد اینکه آیا هجمه کنونی علیه حاکمیت سوریه به منظور سقوط دولت بشار اسد است یا تغییر سیاستهای دولت بشار اسد؟ تا به حال دولت بشار اسد به پشتیبانی روسیه و ایران تلاش کرده که اصول خودش را که از ۲۰۱۱ میلادی به این سو دنبال کرده، یعنی اتحاد مثلث تهران مسکو و دمشق آیا بر اصول خودش باقی خواهد ماند یا به آنچه که در حال حاضر جبهه مخالف حاکمیت بشار اسد به ویژه آنچه ترکیه امروز به عنوان تریبوندار این گرایش اعلام میکند که بشار اسد باید مواضع خودش را تغییر دهد و از سیاستهای حداقل ۲۰۱۱ میلادی تا کنون دوری کند. الان شاهد چنین رقابتی بین این دو دیدگاه هستیم، اما نقطه قوت در همین جاست که هم هواداران دور کردن بشار اسد از گرایش رویکرد سیاست خارجیاش و هم کسانی که نگاه براندازانه دارند، نسبت به محور مقاومت در این امر توافق دارند که رفتن بشار اسد میتواند یک خلأ قدرت بسیار ویرانگری را بر سوریه تحمیل کند و سایه آن به سراسر خاورمیانه و دولتهای هممرز با سوریه گسترش پیدا کند. این نقطه قوتی است که باید دید با توجه به مذاکرات سهجانبهای که قرار است صورت بگیرد و تحولاتی که سوریه و منطقه آبستن آن است آیا سیاستمداران قادر به رسیدن به نقطه تعادلی برای یک توافق یا حداقل ایجاد یک وضعیت ثبات حتی محدود خواهند بود یا نه.
*جلال خوشچهره
تحلیلگر مسائل بینالملل