لذا باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا این افراد در این مرحله پس از ثبت نام توسط شورای نگهبان تایید یا رد میشوند. یا سازمان شکل دهنده به انتخابات مبنای مشارکت جویانه دارد یا در حقیقت مثل گذشته میخواهند از نگاه خودشان مشارکت حداقلی با نتیجه تضمین شده را داشته باشند. لذا تا ما نتوانیم نتیجه عملکرد شورای نگهبان را ببینیم قطعا نمیتوانیم قضاوت روشنی داشته باشیم. حال اینکه در فصل انتخابات مولفههای تعریف کننده و تعیین کننده مشارکت تنها حاکمیت، مردم و جریانات سیاسی نیستند بلکه تلفیقی از این 3 گانه هستند. یعنی از طرفی حاکمیت باید به لوازم امر مشارکت توجه داشته باشد و از طرف دیگر مردم امکان سنجی و اراده حاکمیت دال بر حضور اکثریتی مردم را فهم کنند و اعتقاد داشته باشند و باور کنند. دیگر اینکه احزاب و جریانهای سیاسی بنابر امکان و ظرفیتی که دارند احساس کنند حضورشان در انتخابات حضور معناداری است و نتیجه انتخابات اثربخش است. این نباشد که یک جریان سیاسی یا متن جامعه یک فردی را انتخاب کنند و او به ریاست جمهوری برسد اما نتیجه انتخابات با گذشته هیچ فرقی نکند و مسیر همان مسیر باشد. ولو اینکه چهره از یک جریان سیاسی دیگر انتخاب شده باشد یا از جریان سیاسی حاکم نباشد و از این جریان یا آن جریان نباشد، اما نتواند به مطالبات مردم و تحقق وعده های خود بعد از انتخابات جامه عمل بپوشاند. باز هم اگر این باور وجود نداشته باشد در عمل مشارکتی به معنای واقعی شکل نخواهد گرفت و مشارکت حداکثری و قابل توجه صورت نمیگیرد. لذا احساس میشود که باید منتظر ماند تا سیگنالهایی که از طرف حاکمیت به جامعه داده می شود به طور روشن ارسال شود و شورای نگهبان هم کارنامه و عملکردش برای تعیین صلاحیتها روشن شود. بعد میتوانیم تعریف کنیم که آیا این میزان از تایید صلاحیت یا شیوه از تایید صلاحیت میتواند در برگیرنده آرا و نظرات و برنامههای طیفهای مختلف جامعه و نخبگان آنها باشد.
*محمدصادق جوادی حصار
فعال سیاسی اصلاح طلب