درست است که بی نظمی بعضی از ما در مورد آب های زیر زمینی و سایر افعال زمین شناختی موجب فرونشست بخشی از زمین می گردد اما چرا صاحبنظران و نخبگان این بخش از علم علل و عوامل بروز این فجایع زیست محیطی را برای مردم و حداقل دانش پژوهان بیان نمی کنند؟ چرا بستر بعضی از رودها یا اکثر انها به گورستان زباله های ما مخصوصا ضایعات پلاستیکی تبدیل شده و حیات و تکثیر آبزیان به چالش کشیده می شوند؟ چرا بعضی از ساکنان حاشیه رود ها وسواحل بخشی از دریاها رغبت وبهتر بگوییم جرات استفاده غذایی از حاصل کار خود ندارند و با تردید و ترس گاهی ماهی محصول دریا را مصرف می کنند؟ دریا این سفره پرخیر و برکت زمین چرا گاهی چهره نامهربان خودرا به همسایگانش نشان می دهد؟ در موضوع دریاچه ارومیه، بختگان و برخی از نعمت های موجود این چنین مورد کم لطفی ما قرار می گیرند؟ نقش دولت و نهاد های متولی در آموزش مهر به مردم در مورد رعایت حق همسایگی با برکات چیست؟ کاش اینهمه میزگرد و دراز و نشست ها و سفرهای پرهزینه بازخوردی در این زمینه داشتند، نامهربانی با زمین این سفره پرخیروبرکت الهی تا کجا وکی ادامه خواهد یافت؟ تازه بخشی از متولیان بفکر استخرهای خصوصی و سیاستگذاری در مورد انها افتاده اند که خدا کند در ردیف حرف و مانور قرار نگیرند. کشت محصولات کم آب بر می تواند کمک موثری به مردم و زمین بنماید. تازه ذوق زده می شویم که برخی از کشورهای همسایه هندوانه ومحصولات آب بر را ازما می خرند و خود سیاستگذاری های منطقی و علمی در مورد صرفه جویی درآب می نمایند. در روزی نه چندان دور لب های خشکیده و تفتیده زمین بما نفرین خواهد کرد. برخی از کشورها کویرهای خودرا تبدیل به جنگل و فضای سبز مینمایند و ما هیرکانی را بچشم بیمار روبموت ارزیابی می کنیم. تا کی باید با حسرت به خانه همسایه ها بنگریم و با اضطراب سرنوشت ایندگان خودرا ارزیابی کنیم؟ یک روز ترس از اتمام منابع آب روز دیگر وحشت از شکافتن زمین های خشک و روز دیگر به جهانیان نشان دهیم گرسنگی و تشنگی باعث ترس ما از آینده نخواهند شد. چه عبث می اندیشند انها که می خواهند مارا از تشنگی و گرسنگی بترسانند. ایرانی قحطی های تلخ تاریخی متعددی بخود دیده و جنگ های کوچک و بزرگ ملاحظه نمودند، مرگ نیز چندان بزرگ و قدرتمند نبود که مارا از رسیدن به هدف های اسمانی مان بازدارد. این ملت همان مردم غیور و شجاع می باشند که ساعت ها وروزها در صف نفت و نان و سایر نیازمندی ها در سرما و گرما ایستادند و قدمی به عقب نکشیدند.
*مجید ابهری
آسیب شناس