«آرمان ملی» نامتناسبی سیستم حمل و نقل شهری برای معلولان را بررسی میکند
نقص حمل و نقل شهری برای معلولان
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: یک فرد معلول دارای ویلچر، قصد خروج از متروی دروازه دولت را داشت و به فردی برای کمک نیاز داشت، تا وی را روی پله برقی قراردهد.
مردی که چهارشنبه شب، قصد ورود به متروی دروازه دولت را داشت، با فردی که بر ویلچر قرار داشت روبهرو میشود. مرد که در جهت مخالف فردمعلول قرارداشت، درحالی برای کمک به این فرد اقدام میکند، که ماموران مترو هیچ کدام به کمک این فرد معلول نیامده بودند. مرد که آسانسوری را در آن نزدیکی مشاهده نمیکند، تنها راه را در این میبیندکه ویلچر فرد معلول را روی پله برقی قراردهد و متاسفانه در نهایت، ویلچر برمیگردد و فردی که قصد کمک داشت، براثر گیرکردن پله برقی دچار جراحات و زخمهایی میشود و با کمر به زمین میخورد. این را تصور کنید که فرد ویلچرنشین با دیدن این صحنه چه حالی پیدا میکند.
وجود آسانسوردر ایستگاههای مترو، یکی از الزامات برای استفاده افراد دارای معلولیت، بهخصوص آنها که دارای ویلچر هستند، است. این درحالی است که در یک نگاه به ایستگاههایی که روزانه تردد میکنید، خواهید دید که بسیاری از آنها آسانسور ندارند. هرسال با اختصاص یک هفته برای گرامیداشت معلولان، برنامهها و هدفگذاریهایی در نظرگرفته میشود، اما بعد از آن باز یادمان میرود که این افراد هم در سطح شهر تردد میکنند. نکته مهم درباره مترو این است که از همان ابتدای ساخت آن افراد متولی آیا این گروه خاص را لحاظ کردند یا خیر؟
بی کنشی یا فریز عاطفی؟
اتفاقی که در بالا به آن اشاره شد، یکی از اتفاقهایی است که بسیاری از شهروندان در طی روز بارها به چشم خود میبینند. متاسفانه آن افراد دیگری که شاهد حضور این فرد در مترو بودند هم کوچکترین اقدامی در این زمینه انجام ندادند. معلوم نیست چندنفر بیتفاوت از کنار این فرد دارای ویلچر عبور کردند. آیا مامورانی که اغلب به صورت شیفتی داخل مترو هستند، نمیتوانستد به این فرد کمک کنند؟ یا دوربینهایی که در همه بخشهای ورودی یا خروجی وجود دارد، تصویر این فرد با ویلچر را نمیگرفتند؟ آن افرادی که فیلم دوربینها را مشاهده میکردند چه؟
اما این مساله تنها مختص مترو نیست. اتفاقی که چندهفته قبل برای خودم افتاد. مردی که به دلیل کم توانی در یکی از پاهای خود، هنگامی که قصد بالارفتن از پله اتوبوس را داشت، به تنهایی نمیتوانست بالارود و افراد نشسته داخل اتوبوس و راننده هم که میتوانست ترمز کند و برود و لااقل دست این مرد را بگیرد، کوچکترین واکنشی نشان ندادند. خودروهای دیگرهم از پشتسر در حالی که میدیدند مرد به تنهایی نمیتواند سوار اتوبوس شود، فقط مدام بوق میزدند. تا اینکه من جلو رفتم و دست این آقا را گرفتم و کمک کردم سوار شود. چه عابران پیاده و چه افراد داخل اتوبوس، همه تنها نگاه میکردند.
ماراچه شده است؟ دچار بیکنشی شدیم یا فریز عاطفی؟ چه بر سر وجدانمان آمده است؟ این دیگر تنها به متولیان و دولتمردان برنمیگردد. چندنفر از ما از کنار این افراد با بیتفاوتی عبور کردیم؟
یکپارچگی در دسترس پذیری
در همین راستا، کامران عاروان، مدیرعامل جامعه معلولان ایران درباره مشکل سیستم حمل و نقل عمومی برای معلولان به «آرمان ملی» گفت: حمل و نقل شهری برای افراد معلول یک امر ضرورت دار است و اولویت و اهمیتش آنچنان است که فصل دوم قانون حمایت از حقوق معلولان مصوب 1396 عنوانش این است: مناسب سازی، دسترس پذیری و تردد و تحرک. واقعیت این است که هنوز سامانههای حمل و نقل درون شهری، به طور کامل مناسب سازی نشدند. به طوری که میبینیم ایستگاههای قدیمیتر، درصد زیادی از آنها هنوز آسانسور ندارد. آنها هم که دارند، مشکل نگهداری را دارند، یعنی برخی دچار خرابی هستند. خراب شدن آنها یکی از مواردی است که مرتب افراد معلول با آن برخورد دارند. سامانهای هم وجود ندارد که اطلاع دهد مثلا امروز این ایستگاه مشخص آسانسور یا پله برقیاش خراب شده است. فرد معلول هم مثل بقیه میخواهد برای فعالیتهای روزانه خود برنامهریزی کند. مثلا صبح میخواهد به دانشگاه یا سرکار برود. یا برود به امور درمانی و توانبخشی خودبرسد که با پله برقی خراب مواجه میشود و یا با آسانسور خراب مواجه میشود و برنامه زندگی آن فرد به هم میریزد.
رئیس هیاتمدیره شبکه ملی معلولان جسمی حرکتی، با اشاره به لزوم ایجاد دسترس پذیری به عنوان یک ضرورت در ادامه افزود: یکپارچگی در بخش دسترس پذیری باید حتما برای این افراد به وجود آید. این تکلیف است. نباید بگوییم که اگر شد، انجام میدهیم. یک قسمت هم ناوگان اتوبوسرانی است که آنها هم حتما باید چه ایستگاهها و چه دسترسی به ایستگاههای آنها باید متناسب سازی شود و چه خود اتوبوسها و رانندگان آنها هم باید آموزش داده شوند، که این هم تقریبا در همه شهرها بسیار ضعیف است. در همه شهرها اگر تردد کنید، حتی در همین شهر تهران هم بااینکه تلاش شده است که شکل منطقی به خودش بگیرد، اما هنوز ناترازی در این مورد را داریم. سامانههای تاکسی نیز چه تاکسیهای شهری و چه تاکسیهای مجازی هم مشکلات خودشان را دارند. مثلا خیلی از تاکسیها گازسوز هستند و عملا هیچ ویلچری در صندوق آنها جای نمیگیرد و از پذیرش معلولان معذور هستند. بعضی مواقع هم اگر بداند که فرد معلول است کنسل میکند یا سوار نمیکند، که این مورد بسیار مشاهده شده است.
دسترسی نامناسب حمل و نقل برون شهری
عاروان در ادامه گفت: در بحث تاکسی هم این مشکلات را داریم. اینها البته همه درون شهری بود و بیرون شهری که عملا هیچ اتوبوسی برای معلولان وجود ندارد که مثلا یک ویلچری را خودش حمل کند. بحث ریلی هم خیلی از قطارها آماده پذیرش افراد معلول ویلچری نیستند. این هم یکی از مشکلات در بخش تردد بین شهری است. در بحث هواپیمایی ما میتوانیم بگوییم که استانداردها رعایت شده است و آن هم بحث هزینه بالا برای تهیه بلیت است.
عدم بسترسازی حضور آسان؛ عدم مشارکت معلولان در جامعه
وی افزود: اگرماده 5 قانون حمایت از معلولان را مشاهده کنید، یک تکلیفی در این زمینه هم برای راه و شهرسازی، وزارت کشور و شهرداریها که زیرمجموعه وزارت کشور است، گذاشته شده است. حتی گفته است که در این زمینه باید حمایت مالی و تامین بودجهای هم فراهم شود، تا این سامانهها به وجود آید. زیرا وقتی ما در درون شهر نتوانیم این کارها را انجام دهیم، باید سامانه ویژه افراد دارای معلولیت را تعبیه کنیم و به هرحال با این ونهایی که افراد معلول را جابه جا میکنند، مشکل این افراد را حل کنیم و اگر تردد و تحرک اینها را نتوانیم تضمین کنیم، مسلما حضور و مشارکتشان در بحث اشتغال و درمان و تحصیل و زندگی هم از این افراد سلب میشود. حتی بحث نیم بها بودن بلیت تردد برای معلولان مطرح بود، که متاسفانه بهزیستی در اقدامی که سالهای قبل انجام داد، این مساله را نصفه نیمه انجام داد و فقط شامل افراد 18تا48سال افراد دارای معلولیت شدید، درحالی که بقیه معلولان هم میتوانند از این امتیاز استفاده کنند و در قانون هم اصلا اشاره به این نشده که حتما باید مثلا این محدوده سنی باشد.
هزینه مضاعف برای معلولان و خانواده هایشان
عاروان با اشاره به ضرورت حضور معلولان در سطح شهر افزود: به هرحال وظیفه ملی است که اجازه دهیم افراد دارای معلولیت در شهرهاحضور پیداکنند و دیده شوند. اگر ما این حمل و نقل درون شهری و برون شهری و این سامانههایی که وجود دارد را ایجاد نکنیم، هزینه بیشتری به خود افراد دارای معلولیت و خانوادههای آنها تحمیل میکنیم. زمانی که این افراد نتوانند از حمل و نقل عمومی و ارزان قیمت استفاده کند، مجبور به پرداخت هزینه بیشتری توسط خود و خانواده این افراد میشوند، که این یک بار سنگینی را برعهده آنها میگذارد که این مساله هم باید لحاظ شود و باید هم به حضور و هم کاهش هزینههای زندگی این افراد کمک کنیم. این استانداردها باید ضمانت داشته باشد و عملیاتی شود، نه اینکه یک مسئول بیاید و خوشش نیاید و بگوید فعلا دست نگه دارید و مگر چندنفر معلول هستند. زمانی که شما متناسب سازی و دسترس پذیری را انجام نمیدهید، مشخص است که فرد معلول نمیتواند تردد و حضور در سطح اجتماع داشت باشد. یک مناطق ممنوعهای در سطح شهرها به وجود آمده است، که معلولان از آنجا نمیتوانند ورود و خروج کنند. اصطلاحا میگویند که در این مناطق تردد نکنید، چون نه میشود وارد و نه خارج شد. این باید اصلاح شود و به نظرمن طبق قانون هم وزارت کشور و هم وزارت راه و شهرسازی باید این مساله را ببیند و هرچه سریعتر با یک برنامه مشخص و بودجه مشخص این مساله را اصلاح و ضمانتهای آن را هم لحاظ کنند.
ارسال نظر