هدف گرفتن آرامش جامعه
در حالیکه هنوز زخمهای ۱۴۰۱ التیام نیافته خبر تشکیل اتاق عفاف و حجاب و آموزش ۸۰ هزار نیروی آمر به معروف، نگرانیها درباره بازگشت به سیاستهای کنترلی را تشدید کرده است.
در شرایطی که حاکمیت هنوز کاملا موفق به ترمیم اعتماد ازدسترفته و بازسازی پلهای ارتباطی با جامعه نشده، تصمیماتی از جنس اتاق عفاف و حجاب تکرار همان سیاستهایی است که در سال ۱۴۰۱ به انفجار اجتماعی منتهی شد. در شرایط حساس امروز کشور - تجربه جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، فشارهای بینالمللی، تهدید تحریمهای مضاعف و وضعیت شکننده اقتصادی- بازگشت به سیاستهای اجبار فرهنگی نهتنها کمکی نمیکند، بلکه میتواند بحران تازهای در عرصه داخلی رقم بزند. دولت چهاردهم، که فعالیت خود را با شعار کاهش فشار اجتماعی بر زنان آغاز کرد، اکنون با چالش جدی در عرصه سیاست فرهنگی مواجه است. با شدت گرفتن انتقادات در فضای مجازی، یکی از اعضای شورای اطلاعرسانی دولت، تشکیل «اتاق وضعیت عفاف و حجاب» و آموزش ۸۰ هزار نیروی آمر به معروف را بازی در زمین کسانی دانست که آرامش داخلی را هدف گرفته و دوقطبیسازی را تشدید میکنند. این موضعگیری که عملاً نشان میدهد تصمیمهایی از جنس «اتاق عفاف و حجاب» خارج از اراده و کنترل دولت اتخاذ شده، خود پرسش مهمتری را پیش میکشد: با توجه به پیشرو بودن انتخابات شوراهای اسلامی شهر، این طرحها میتوانند به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی بر دولت و نمایشی از ناکامی آن در تحقق وعدههای اجتماعی و فرهنگی تبدیل شوند؛ ابزاری که در نهایت، منافع جریانهای تندرو را تأمین میکند، نه منافع ملی. به عبارت دیگر فشارهای اجتماعی به زنان میتواند به ابزاری برای نمایش ناکامی دولت در تحقق وعدههای انتخاباتی تبدیل شود؛ ابزاری که به نفع گروههایی تمام میشود که همه چیز را در رقابت سیاسی و بازی قدرت خلاصه میکنند و حتی منافع ملی را وارد این بازی میکنند. برای این جریانها، پیامدهای اجتماعی و روانی اقدامات فرهنگی اهمیتی ندارد و تنها هدف، دستیابی به قدرت است، حتی به قیمت به بیثباتی اجتماعی و افزایش تنشهای اجتماعی. ایران امروز تاب یک زلزله اجتماعی دیگر را ندارد؛ جامعهای را که از مرز سکوت عبور کرده، نمیتوان با بخشنامه و تهدید مهار کرد. امروز نشانههای هشدارآمیزی دیده میشود که اگر نادیده گرفته شوند، میتوانند همان مسیری را بازتولید کنند که در دیماه ۱۳۹۶ آغاز شد، اعتراضاتی که در ابتدا با تحریک سیاسی برخی جریانهای تندرو برای ضربهزدن به رقیب کلید خورد، اما خیلی زود از کنترل خارج شد و کل کشور را به بحران کشاند. نتیجه آن خطای محاسباتی چه بود؟ دهها شهر ملتهب، صدها کشته و زخمی، و ضربهای سنگین به اعتماد عمومی. همان مسیری است که در سال ۱۴۰۱ نیز با شدت و دامنهای بزرگتر تکرار شد. اما نباید فراموش کرد که ایران امروز نه ایران ۹۶است و نه حتی ایران ۱۴۰۱؛ هم بحران اقتصادی عمیقتر شده، هم هزینههای سنگینتری پرداخته و هم جامعه نسبت به فشار روانی حساستر و واکنشپذیرتر شده است! لذا هرگونه تحریک تنش اجتماعی در چنین شرایطی، نه مهارشدنی است و نه قابل بازگشت. اگر عقلانیتی در سطوح تصمیمگیری باقی مانده باشد البته تجربه نشان داده در شورای عالی امنیت ملی در بزنگاههای حساس، صدای عقل بر هیجان غلبه کرده است، اکنون زمان شنیدن همان صداست. جامعه ایران نیازمند آتشبس اجتماعی است نه صدور فرمانهای تنشزا. باید از تبدیل مسئله حجاب به بحران امنیت ملی پرهیز کرد. این ماجرا دیگر مسئله روسری و گشت ارشاد نیست؛ آزمونی برای بقای تعادل دولت- جامعه و آخرین فرصت برای جلوگیری از فرسایش بنیانهای ثبات ملی است. اگر امروز تصمیمگیران سیاسی از این حقیقت غفلت کنند، فردا روزی این اتاق حجابها میتواند برایشان تبدیل به اتاقهای بحران اجتماعی شود! در هر حال امیدوار به درایت تصمیمسازان و تصمیمگیران نظام و دخالت رئیسجمهور هستیم.
مینا امامویردی
فعال سیاسی
ارسال نظر