درویشیان در «پشت کوه بیستون»
«پشت کوه بیستون» با عنوان فرعیِ «شناختنامۀ علیاشرف درویشیان، جهانش، قصهها و نوشتههایش» اثری از نسیم خلیلی است. این کتاب را که ۱۱۶ صفحه دارد، نشر آفتابکاران در سال ۱۴۰۱ منتشر کرده. بعد از پیشگفتار ناشر و مقدمه کتاب، مطالب مورد بحث در دو بخش اصلی روایت میشود: «علیاشرف درویشیان و قصههایش» و «درویشیان، داستاننویس یا تاریخنگار؟» خلیلی در بخش اول با درنگ در داستانها و رمانها و تحقیقات خودِ درویشیان و نیز با تأمل در پژوهشهای دیگران و سخنان نزدیکان این نویسنده، مانند شهناز دارابیان، موضوع بحثش را واکاوی میکند.

به گزارش آرمان ملی آنلاین، مونا فاطمینژاد، منتقد ادبی نوشت: خلیلی تصویر زن در نوشتههای درویشیان را آنقدر مهم میداند که پیش از هر بحثی به سراغش برود. زنِ قصههای این مرد نامی ادبیات ایران که اغلب در سیمای بیبیها و مادرهای سختکوش و صبور و محروم و درمانگر ظاهر میشود، صرفاً جایگاه زنان را در جامعه بازتاب نمیدهد و در بسیاری از موارد نمادی از آدمهای زخمخورده و ناکام در این روزگار است، چه زن باشد و چه مرد. مکان بیشتر قصههای درویشیان روستاهای بینصیبمانده و حواشی شهرهاست و از این رو فقر و پیامدهای آن بر خانوادههای این مناطق، جزئی جدانشدنی از آثار مردی است که خود برخاسته از طبقهای نادار بود. او با همان جانداری و طنزناکی و تلخی و شیرینی توصیفاتش از زنان و فقر به سراغ زیست معلمان، خاصه آموزگاران آگاه که خود یکی از آنان بود، و نیز دنیای حیوانات بیزبان و کودکان بیسامان هم میرود، کودکانی که گاهی از آنان مینویسد و گاهی برایشان.
پژوهشگرِ «پشت کوه بیستون» در بخش دوم نیز با تکیه بر همان منابع یادشده و البته همچنان با بهرهگیری از همان قلم متین و نگاه عمیق و تحلیلهای ظریف خویش موضوع را بررسی میکند. در این قسمت مسأله اصلی تحقیق کندوکاو در مضمون و محتوای آثار درویشیان است، از این جنبه که معلوم شود او تا چه حد به مسائل تاریخ سیاسی یا اجتماعی عصر خویش توجه داشته. واقعیت این است که این اجتماعینویسِ کشورمان آگاهانه و گاهی نادانسته تاریخ را در قالب داستانهای کوتاه و بلند خویش روایت میکند. شاید بهترین نمونه آن «سالهای ابری» باشد که در آن زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مردمی محروم را در گوشهای از کرمانشاه از اواخر قاجاریه تا سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ شمسی به تصویر میکشد. علیاشرف درویشیان وقتی زنی را نشان میدهد که از شوهرش کتک میخورد یا مردی را نمایان میسازد که از وحشتِ فقر و گرسنگی به قاچاق پناه میبرد یا از کودکی میگوید که در نظامی بیسروته درس میخواند و بهعلت نبودِ بهداشت و امکانات جان میکند یا زندانی آزردهای را تصویر میکند که بیگناه و تقصیر است، به راحتی از کنارشان عبور نمیکند. بلکه او نهتنها در مقالاتش که در دل همان داستانهایش چشم خواننده را به دور از پیچیدهگویی و فلسفهبافیهای بیهوده به روی بسیاری از مسائل باز و زمینههای چنین رویدادهای تلخی را تحلیل میکند.
«پشت کوه بیستون» اثری در جهانبینی و قلم علیاشرف درویشیان است؛ نویسنده نامآشنای کرمانشاهی که ۳شهریور۱۳۲۰ به دنیا آمد و چندین دهه بر غنای ادبیات داستانی کشورمان، چه بزرگسال و چه کودک، افزود. بهنظرم اگر تابهحال آثار درویشیان را نخواندهاید و از دوستداران او و قلمرو داستانیاش نیستید، قید خواندن این پژوهش را بزنید. خواندن این کتاب برای من که حالوهوای داستانهای درویشیان را مخصوصاً «سالهای ابری»اش را و البته نسیم خلیلی را دوست میدارم، دلنشین بود. همچنین، کیفیت ظاهری کتاب با آن کاغذهای ناسفید و ضخیم و سبکش که همیشه دوست داشتهام، خواندن «پشت کوه بیستون» را برایم دلپذیرتر کرد. در قصههایی که درویشیان درباره آدمهای تنها و کودکان سرگشته مینویسد صدای حیوانات و مهمتر از آن پناه بردن به حیوانات درونمایهای تکرارشونده است، از آن جمله در قصۀ «گلطلا و کلاش قرمز» گربۀ کوچکی در گوشۀ اتاق هست که همواره مأمن دختر تنهاست، دختر تنهایی که پاهایش فلجاند.
ارسال نظر