| کد مطلب: ۱۰۷۰۹۶۶
لینک کوتاه کپی شد

امان ا... قرایی مقدم در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

صداوسیما برای «جامعه بسته» برنامه می‌سازد

رفتار متناقض مجریان صداوسیما، پخش برنامه‌های سطحی و بی‌مخاطب و ایجاد حاشیه توسط مجریان جدید و در عین حال تعطیلی برخی برنامه‌های پرطرفدار، رسانه ‌ملی را با چالش پاسخگویی به افکار عمومی مواجه کرده است. این در حالی است که بر اساس آمارهای ارائه شده رسانه‌ ملی در سال‌های اخیر با چالش ریزش مخاطب نیز مواجه بوده است.

صداوسیما برای «جامعه بسته» برنامه می‌سازد

به نظر می‌رسد رسانه‌ ملی در مسیری قرار گرفته که با توانایی‌های نخبگان این سازمان و جامعه همخوانی ندارد و بین نخبگان و رسانه‌ملی فاصله افتاده است. در همین راستا، برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر امان الله قرایی مقدم جامعه‌شناس گفت‌وگو کرده است. دکتر قرایی مقدم معتقد است: «رسانه‌ملی در یک چرخه بسته قرار گرفته و به همین دلیل نیز برای یک جامعه بسته برنامه می‌سازد. در یک جامعه بسته افراد بر خلاف آنچه که باور دارند عمل می‌کنند و انتظار این است که همه چیز در خدمت اهداف ترسیم شده باشد .» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

*چرا میزان حضور نخبگان در رسانه‌ملی نسبت به گذشته کاهش داشته و فعالیت نخبگان در رسانه ‌ملی با چالش مواجه شده است؟

نخبه کشی در تاریخ ایرانیان قدمتی دیرینه دارد و در شرایط کنونی نیز این وضعیت در برخی نهادهای تصمیم‌گیر و از جمله رسانه‌ملی وجود دارد. نخبگان بزرگی در تاریخ ایران مانند بزرگمهر، حسین منصور حلاج و امیرکبیر وجود داشته‌اند که به دلایل مختلف و به خصوص فقدان ظرفیت کافی در جامعه کشته شده‌اند. این وضعیت برای دکتر مصدق نیز وجود داشت و دکتر مصدق گرفتار این سنت دیرینه در تاریخ ایران شد. به نظر می‌رسد این نخبه‌کشی در تاریخ ایران به یک سنت تبدیل شده است. تاریخ ایران گواهی بر این مسأله است که دیگران چشم دیدن توانمندی‌های دیگری را ندارند. این در حالی است که طبق آنچه در تاریخ ایران می خوانیم، حکومت‌های خودکامه بر سر کار بوده‌اند. و از آنجا که پادشاهان خودکامه نیز همواره به چاپلوسی و تملق عادت داشته‌اند، از توانمندی و محبوبیت دیگران هراس داشته‌اند. این وضعیت در مردم جامعه نیز وجود دارد و برخی افراد جامعه چشم دیدن توانایی دیگران را ندارند. به همین دلیل نیز جامعه ایران به یک جامعه نخبه‌کش تبدیل شده است. تنها کافی است توانایی یک نفر برای دیگران مسجل شود. در چنین شرایطی برخی تلاش می‌کنند زیر پای آن را خالی کنند و آن را زمین بزنند.

*چرا مجریان رسانه ‌ملی دارای رفتاری متناقض شده‌اند و برخلاف باورهای خود عمل می‌کنند و رفتاری از خود نشان می‌دهند که عمیقا به آن باور ندارند؟

ابن‌خلدون هفتصد سال پیش می‌گوید برخی دارای ظاهری خوب هستند اما باطنی همراه با خبث و پلیدی دارند. امروز بسیاری از افرادی پیرامون برخی مسئولان کشور هستند که تلاش میکنند از طریق تملق و چاپلوسی، به اهداف خود دست پیدا کنند. در اصطلاح به این افراد «قوی نمای ضعیف‌کش» گفته می‌شود. این اصطلاح به معنای این است که این افراد در مقابل روسای و اقویا و متصدیان، چاپلوس و تملق گو هستند و در مقابل زیردستان، مستبد و متعدی هستند. این بیماری است که در تربیت و آموزش و پرورش ما وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. بسیاری از افراد به دلیل تنبلی اجتماعی و راحت طلبی بهترین راه‌حل را در تملق و چاپلوسی می‌بینند و به همین دلیل تلاش می‌کنند از این طریق به اهداف خود دست پیدا کنند. به همین دلیل نیز عناوینی مانند «قبله عالم»، «ظل الله »، «حضرت اشرف» در ادبیات سیاسی تاریخ ایران وجود داشته است. این گونه چاپلوسی ریشه در نوع تربیتی دارد است که در جامعه دیده می‌شده است. نکته جالب اینجاست که اگر تاریخ را مطالعه کنیم دیدیم در هر مقطعی که حکومت به هر دلیلی تغییر کرده اولین کسانی که از دیدگاه‌های گذشته خود عدول کرده‌اند و طرفدار حکومت جدید شده‌اند همین چاپلوسان و تملق گویان بوده‌اند. به همین دلیل نیز این مسأله یکی از ویژگی‌های فرهنگی و تربیتی ایرانیان بوده است.

هنگامی که مردم برنامه‌های رسانه‌ملی را تماشا نکنند و به شبکه‌های ماهواره‌ای استقبال نشان بدهند آسیب‌های اجتماعی افزایش پیدا می‌کند. در چنین شرایطی شبکه‌های ماهواره‌ای ناهنجاری‌هایی را به جامعه تزریق می‌کنند که پیامدهای منفی برای جامعه به همراه خواهد داشت.

*این وضعیت سبب کاهش بیشتر مخاطبان رسانه‌ملی نخواهد شد؟

این اتفاق مدت‌هاست رخ داده و مخاطبان صداوسیما روز به روز در حال کاهش پیدا کردن هستند. به همین دلیل نیز در طول سال‌های اخیر توجه مردم به شبکه‌های ماهواره‌ای و سریال‌های ماهواره‌ای بیش از گذشته شده است. این در حالی است هنگامی که مردم برنامه‌های رسانه‌ملی را تماشا نکنند و به شبکه‌های ماهواره‌ای استقبال نشان بدهند آسیب‌های اجتماعی افزایش پیدا می‌کند. در چنین شرایطی شبکه‌های ماهواره‌ای ناهنجاری‌هایی را به جامعه تزریق می‌کنند که پیامدهای منفی برای جامعه به همراه خواهد داشت. امروز اعتماد مردم نسبت به اخباری که از رسانه ‌ملی پخش می‌شود کاهش پیدا کرده است و مردم با تردید به صحت این اخبار نگاه می‌کنند. به همین دلیل نیز دیگر برای مردم رویکرد و سیاست‌های رسانه ‌ملی دارای اهمیت گذشته نیست. دلیل آن نیز این است که مردم دیگر مانند گذشته برنامه‌های صداوسیما را مشاهده نمی‌کنند.

*آیا مسئولان صداوسیما این واقعیت را درک نمی‌کنند؟

به نظر می‌رسد رسانه ‌ملی در یک چرخه بسته قرار گرفته و به همین دلیل نیز برای یک جامعه بسته برنامه می‌سازد. در یک جامعه بسته افراد برخلاف آنچه که باور دارند عمل می‌کنند. این یکی از ویژگی‌های بارز سیستم‌های بسته و ایدئولوژیک است. در یک جامعه بسته افراد بر خلاف آنچه که باور دارند عمل می‌کنند و انتظار این است که همه چیز در خدمت اهداف ترسیم شده باشد .»

کورت لوین در دهه چهل روی سه گروه آزمایش انجام داد. وی سه گروه از دانش‌آموزان را جدا کرد و هر کدام را تحت یک نوع رهبری قرار داد. گروه نخست با رهبری دموکراتیک، گروه دوم به صورت آنارشیستی و گروه سوم با رهبری دیکتاتوری اداره می‌شدند. پس از مدتی لوین مشاهده کرد که میزان خشونت در بین گروهی که به صورت دیکتاتوری اداره شده 30 برابر گروه‌های دیگر بوده است. از سوی دیگر گروهی که به صورت دموکراتیک اداره می‌شد انتقادات را می‌پذیرفت و تلاش می‌کرد نقاط ضعف را جبران کند. این در حالی است که گروهی که به صورت دیکتاتوری اداره می‌شد انتقادات را به گردن دیگران می‌انداخت. این وضعیت در جوامع مختلف نیز وجود داشته است. در شرایط کنونی بیش از یک دهه از مرگ معمر قذافی گذشته است. با این وجود کشور لیبی به دلیل استقرار سال‌ها دیکتاتوری در این کشور همچنان یک جامعه خشن است. در چنین جوامعی ظاهر و باطن مردم با هم فرق دارد. این در حالی است که در حکومت‌های دموکراتیک میزان خشونت کاهش پیدا کرده و مردم از صداقت بیشتری برخوردار هستند.

*جامعه بسته‌ای که در پیرامون رسانه‌ملی شکل گرفته دارای چه ویژگی‌هایی است؟

ماکس وبر معتقد است جوامع مختلف به سه نوع مشروعیت عقلایی، مشروعیت سنتی و مشروعیت کاریزماتیک تقسیم بندی می‌شوند. وی معتقد است در جوامع سنتی و کاریزماتیک انتقاد وجود ندارد و هرچه سنت گرایان و بزرگان می‌گویند باید اجرا شود. در چنین جامعه‌ای مفاهیمی مانند «به چه دلیل» و «چرا» وجود ندارد. در جوامعی که توسط افرادی مانند هیتلر و موسولینی اداره می‌شدند چیزی به نام انتقاد وجود نداشت و کسی جرأت انتقاد نداشت. تورق تاریخ جامعه ایران نیز نشان میدهد که یک جامعه سنت‌گراست و در گذشته پادشاهان و خودکامگان زیادی به خود دیده است. در چنین فرهنگ سیاسی هیچ گاه انتقاد محلی از اعراب نداشته و همواره براساس آنچه شاه می‌گفته عمل می‌شده است. به عنوان مثال در ادبیات سیاسی دوران قاجار مردم به مثابه رعیت قلمداد می‌شدند که حق انتقاد از پادشاه و تصمیمات وی را نداشته‌اند. متأسفانه در شرایط کنونی نیز برخی از سازمانها مثل صدا و سیما از محبوبیت افراد واهمه دارند. به همین دلیل نیز برنامه‌های پرمخاطب را تعطیل می‌کنند و یا برخی چهره‌های مشهور سینما، ورزش و موسیقی را به دلایل مختلف ممنوع‌التصویر می‌کنند. کسانی که دست به ممنوع‌التصویری چهره‌های مشهور می‌زنند احساس می‌کنند این افراد یک خطر بالقوه برای جایگاه آنها تلقی می‌شوند. در روانشناسی اجتماعی این مسأله قابل بررسی است. براساس تئوری ماکس وبر جوامع سنتی و کاریزماتیک معمولا به چهره‌های محبوب و مشهور روی خوش نشان نمی‌دهند و تلاش می‌کنند این چهره‌ها را به دلایل مختلف به حاشیه بکشانند. در نتیجه اتفاقاتی که در رسانه‌ملی رخ می‌دهد به دلیل رویکرد اشتباهی است که مسئولان این سازمان در پیش گرفته‌اند. تا زمانی که فضا برای فعالیت نخبگان جامعه وجود نداشته باشد و نخبگان احساس کنند نمی‌توانند توانایی‌ها و ظرفیت‌های خود را بروز بدهند نخبگان عطای زندگی در کشور را به لقای آن می‌بخشند. در دهه‌های اخیر متفکران زیادی مانند پرفسور نادری و یا مریم میرزاخانی به عنوان یکی از نوابغ جهان از ایران مهاجرت کردند. این افراد احساس می‌کردند در جامعه ایران شرایط برای بروز استعدادهای آنها وجود ندارد و استعدادهای آنها در نهایت به هدر خواهد رفت. به همین دلیل نیز از ایران مهاجرت کردند. از نظر روانشناسی اجتماعی افراد باهوش از پتانسیل بیشتری برای مهاجرت برخوردار هستند. روانشناسان توانایی انطباق فرد با محیط را هوش تعریف می‌کنند. این وضعیت درباره جامعه ایران نیز وجود داشته است.

منبع : آرمان ملی
خبرنگار : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار