| کد مطلب: ۱۱۹۰۳۳۲
لینک کوتاه کپی شد

صدای امروز ما، سند فردای ایران است

ایران امروز نه از کمبود منابع می‌نالد و نه از نبود ظرفیت، بلکه از مشکلاتی رنج می‌برد که سال‌هاست بر قامت این سرزمین سنگینی می‌کند و راه هر تحول و پیشرفتی را می‌بندد.

 مشکل امروز ایران نه تحریم است و نه بحران‌های بیرونی آنچه ریشه‌دارتر و خطرناک‌تر است دولتی است که طی دهه‌ها بی‌وقفه بزرگ شده، اما هیچ‌گاه نتوانسته نقش یک دولت کارآمد و پاسخگو را ایفا کند. ما با شبکه‌ای پیچیده از دستگاه‌ها، شوراها، نهادها و معاونت‌هایی روبه‌رو هستیم که هر سال فربه‌تر می‌شوند، بودجه بیشتری می‌بلعند و خروجی‌شان کمتر و کمتر می‌شود. ساختاری که از بیرون عظیم و پرهیبت است اما از درون فرسوده، کند و بی‌رمق سیستمی که به جای آنکه تکیه‌گاه جامعه باشد، همچون باری سنگین بر دوش کشور افتاده است. بوروکراسی در ایران نه یک مشکل عادی، بلکه یک بیماری مزمن است؛ بیماری‌ای که سرعت تصمیم‌گیری را چنان پایین آورده که ساده‌ترین طرح‌ها، ماه‌ها و گاهی سال‌ها پشت در اتاق‌هایی می‌ماند که تعدادشان از شمار خارج است. پروژه‌هایی که باید گره‌گشا باشند، در میانه راه خاک می‌خورند و نیمه‌تمام رها می‌شوند؛ نه به‌دلیل فقدان منابع، بلکه به‌دلیل فقدان اراده، هماهنگی و مدیریت. در چنین ساختاری، برنامه‌ریزی تبدیل به شعاری انتزاعی می‌شود و نظارت بیشتر یک واژه تشریفاتی است تا یک عمل واقعی. هیچ‌کس نمی‌پرسد مسئولیت با کیست؛ چون در این دستگاه عریض، مسئولیت‌پذیری گم شده است. هر نهاد ساز خودش را می‌زند و نتیجه آن، آشفتگی و سردرگمی مزمنی است که کشور را از حرکت بازداشته. وقتی دولت تبدیل به مجموعه‌ای از صداهای پراکنده و ناهماهنگ می‌شود، هیچ سیاستی به سرانجام نمی‌رسد و هیچ برنامه‌ای ثمر نمی‌دهد. به همین دلیل است که بحران‌هایی مانند حمل‌ونقل ناکارآمد، آموزش و پرورش کم‌بازده، خدمات درمانی نامنسجم، و ناکامی در توسعه فناوری و نوآوری سال به سال شدیدتر می‌شوند. این بحران‌ها نه محصول کمبود هشدارند، نه نتیجه ندانستن راه‌حل بلکه محصول مدیریتی هستند که با واقعیت کار بیگانه است. مدیرانی که سوابقشان محدود به جلسه گذاشتن، گزارش نوشتن و فعالیت رسانه‌ای است، هرگز نمی‌توانند کشوری را که زیر بار ده‌ها بحران نفس می‌کشد، مدیریت کنند. اداره کشور با نمایش ممکن نیست؛ با تدبیر، تخصص و مسئولیت‌پذیری واقعی ممکن است. ما بارها گفته‌ایم، هشدار داده‌ایم نوشته‌ایم، فریاد زده‌ایم. صداهای دلسوز بسیاری طی سال‌ها تلاش کرده‌اند توجه‌ها را به خطرات انباشت‌شده جلب کنند. اما گوش شنوا کم بوده و فرصت‌ها یک‌به‌یک از دست رفته‌اند. امروز تنها می‌خواهیم تاریخ بداند که ما خاموش و بی‌تفاوت نبودیم. ما گفتیم، تحلیل کردیم، مطالبه کردیم و از آینده‌ای بهتر دفاع کردیم. اگر اصلاح واقعی نه اصلاح نمایشی و مقطعی آغاز نشود، هزینه‌ای که ایران در آینده خواهد پرداخت، بسیار سنگین‌تر از دردهای امروز خواهد بود. اصلاح ساختار دولت، کوچک‌سازی هوشمندانه، شفافیت، پاسخگویی و انتخاب مدیرانی که توان و دانش واقعی دارند، تنها راه جلوگیری از سقوط عمیق‌تر به چرخه بحران‌هاست. امروز دیگر بهانه‌ای قابل قبول نیست. نه برای مسئولانی که سال‌ها قدرت داشته‌اند و نه برای کسانی که سرنوشت این سرزمین را دوست دارند اما هنوز باور نکرده‌اند که زمان عمل فرارسیده است. تاریخ بداند صدای امروز ما نه از سر گلایه، بلکه از سر مسئولیت است. این صدا، سند فردای ایران خواهد بود.

شیدا آریایی پور

 پژوهشگر حقوقی

 

 

منبع : آرمان ملی

جدید

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار